این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا درخصوص جایگاه آیینها و سنتهای ایرانی در ادبیات کودک و نوجوان در سالهای اخیر اظهار کرد: من فکر میکنم که اتفاقا کارهای خوبی در این زمینه انجام شده است، نویسندهای مثل آرمان آرین غالبا در آثارش به فرهنگ ملی، شاهنامه و اسطورهها میپردازد؛ یعنی خیلی از داستانهایی که مینویسد، براساس سنتها یا الهامگرفته از فضای شاهنامه است. این اتفاق خوبی است که در سالهای اخیر در ادبیات کودک و نوجوان رخ داده و مخاطب هم از آن استقبال خوبی کرده است.
او افزود: در میان نویسندگان کودک و نوجوان، محمدرضا شمس در زمینه بازنویسی و بازآفرینی و آتوسا صالحی هم در بازآفرینی خوب کار کرده است. آنها به خوبی از افسانهها و اسطورههای ایرانی در آثارشان وام گرفتهاند. محمدرضا شاهآبادی هم از دیگر نویسندگانی است که در این زمینه آثار خوبی دارد. من نیز در برخی از آثارم، نه بهطور تخصصی ولی سعی کردهام بر مبنای آیینهای ملی آنها را خلق کنم و بعضا بازآفرینیای شکل بگیرد؛ مثل «بفرمایید عینک مادام سوسکه»، «ازدواج با خورشید»، «مهمانهای ناخوانده» و … .
اکبرپور که حضور آیینها و سنتهای ملی در آثار ادبی کودک و نوجوان را راضیکننده میداند گفت: در مجموع، التفات به این موضوع در ادبیات کودک و نوجوان ایران بد نبوده است، همانطور که در غرب هم به اسطورهها توجه شده؛ مثل «هریپاتر، «هابیت» و … . با توجه به اینکه ما فارسیزبان هستیم و به نسبت دیگر زبانها گستردگیای به آن شکل نداریم و چند کشوری هم که با ما همزبانند، چندان شرایط فرهنگی مساعدی ندارند اما وضعیت نسبت به خودمان راضیکننده بوده است.
او همچنین در پاسخ به سوالی درخصوص حضور غیرمستقیم آیینهای ایرانی (به جز بازنویسی و بازآفرینی) در ادبیات کودک و نوجوان بیان کرد: بهصورت غیرمستقیم هم موارد خیلی خوبی داشتهایم؛ در آثار عباس جهانگیریان محیطزیست، فضای ایرانی و فرهنگ ایرانی بهخوبی دیده میشود، در آثار نویسندگان ترکمن از جمله عبدالصالح پاک و عبدالرحمان اونق نیز همینطور. در کارهای جمشید خانیان هم بوم و فرهنگ جنوب دیده میشود، در آثار فرهاد حسنزاده هم سنتها به شکلی حضور دارند. بنابراین حتی بهشکل غیرمستقیم هم حضور سنتهای آیینهای ایرانی در ادبیات کودک و نوجوان خوب بوده، شاید بگوییم لازم است بیشتر از این باشد اما به هر حال تا سطح قابل قبولی رسیده است.
احمد اکبرپور درخصوص حضور آیینهای غیرایرانی در آثار ادبی کودک و نوجوان هم گفت: من آنها را خیلی در آثار ندیدهام که بخواهم بگویم به شکل نگرانکنندهای وارد شدهاند. ضمن اینکه اگر با بافت داستانی سازگار نباشند، به آنها التفاتی نمیشود و جواب نمیگیرند اما من آنها را در آثار نویسندگان شاخص کودک و نوجوان کمتر دیدهام.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به لزوم حضور بیشتر برخی از آیینهای ملی در آثار ادبی کودک و نوجوان اظهار کرد: قبول دارم که لازم است آیینها و سنتهای ملی به شکل گستردهتری وارد ادبیات شوند، مثلا چهارشنبهسوری وارد گفتمان ادبیات شود و رنگ آتش به ادبیات ما شعله بدهد. توجه بیشتر به آنها در ادبیات به خیلی از این سنتها کمک میکند، البته باید در بافت مدرن، جدید و امروزی بیایند. مثلا بافت «هزار و یک شب» میتواند کمک کند تا فضای ادبیات ما خیلی غنیتر شود؛ این از سنتهای قصهگویی ماست که هزاران سال پشتوانه دارد. بنابراین من موافقم که سنتهای ما بیشتر از اینها باید وارد فضای ادبیات داستانی شود، البته که تا اینجا هم خیلی عقب نیستیم.
اکبرپور در پایان گفت: من در کتاب «نامههایی به هیچکس» یکسری سنتها و رسمها را بدون اینکه مربوط به منطقهای باشند و اصلا وجود خارجی داشته باشند آفریدهام. اما اگر سنتی را میسازیم، پیش از هر چیز سنت و رسم باید در خدمت داستان باشد؛ داستان نباید در خدمت سنتها باشد.
انتهای پیام