بارش رنگ‌ها یا بمباران شیمیایی؟

به گزارش ایسنا، جکسون پولاک (۱۹۶۵ـ ۱۹۱۲)، نقاش آمریکایی است که اغلب او را با نقاشی‌های مبهم و عجیب و با لقب «جک قطره چکان» می‌شناسند. تابلوهایی که در نگاه اول چیزی جز مخلوطی از رنگ‌های پاشیده شده روی بوم را نشان نمی‌دهند؛ اما همین رنگ‌های پاشیده شده روی بوم که با سبک «نقاشی قطره‌ای» خلق می‌شدند و اغلب با تحلیل‌های متفاوت هنری و بعضاً سیاسی همراه بودند، این روزها از جمله گران ترین آثار هنری جهان محسوب می‌شوند. 

اغلب منتقدان هم‌عصرش او را چیزی فراتر از یک نقاش عجیب که قلمو را با حرکت‌هایی تصادفی روی بوم می‌چرخاند، نمی‌دانستند. به باور آنها پولاک بدون هدف و نگاه مشخصی، صرفا رنگ‌ها را روی هم می‌ریخت تا یک اثر هنری خلق کرده باشد. هرچند خود پولاک باور و نگاه دیگری داشت و در توصیف آثار پر از رنگش می‌گفت: «من می‌توانم جریان رنگ را روی بوم مهار کنم. آنها طرح‌های تصادفی نیستند.»

از سوی دیگر گروهی دیگر از منتقدان نیز پس از شنیدن خبرهایی مبنی بر حمایت‌های سازمان سیا از کارهای پولاک برای پیشبرد مبارزاتشان در قبال اروپا و بلوک شرق، ریزش رنگها روی بوم را با بمباران های ناکازاکی و هیروشیما مقایسه کردند.

در هر صورت به نظر می‌رسید نظر منتقدان هم‌عصر و اظهارنظرهای متفاوت، تاثیر چندانی بر روی اثر پولاک نداشت. او به خوبی می‌دانست از نقاشی‌هایش چه می‌خواهد و از نتیجه کار نیز راضی بود؛ همان‌طور که در جواب یکی از منتقدانش گفته بود: «نقاشی انتزاعی، انتزاعی است و با شما مواجه می‌شود. زمانی یک منتقد نوشته بود که نقاشی‌های من هیچ آغاز و پایانی ندارند. او با بیان این جمله نمی‌خواست از کارهایم تعریف و تمجید کرده باشد، اما این کار را کرد.»

مجموعه داستان «آبی کم جان» منتشر شد
هم اکنون بخوانید

این دوره از نقاشی‌های پولاک که با سبک منحصر به فرد خودش خلق می‌شدند، بدون تماس قلمو روی بوم به پایان می‌رسیدند.‌ در واقع قلمو نه به عنوان وسیله‌ای برای انتقال رنگ بر بوم، بلکه همانند تداوم حرکت دست هنرمند عمل می‌کرد. قلمو برخلاف همیشه هرگز با سطح بوم تماس نداشت و تنها رنگ را حرکت می‌داد. به گفته مارشال مک لوهان «همانطور که عصا به مثابه تداوم دست شناخته می‌شود، در آثار پالاک قلمو نیز در راستا و امتداد دست قرار می‌گیرد و سپس رنگ را روی بوم منتقل می‌کند.

پولاک در بخشی از نوشته‌هایش در توصیف شیوه خلق آثار هنری خود گفته است که «من هرگز روی سه‌پایه کار نمی‌کنم و هیچ‌وقت قبل از اتمام کار پرده‌هایم را روی کلاف نمی‌برم. ترجیح می‌دهم که بوم را روی سطح زمین بگسترانم‌. سطح زمین برایم اهمیت دارد. روی زمین احساس راحتی می‌کنم‌. حس نزدیکی بیشتری را با نقاشی دارم و می‌توانم در اطرافش حرکت و خود را درون آن احساس کنم.»

البته سبک نقاشی‌های پولاک در سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۶ دستخوش تغییرات زیادی شد و می‌توان گفت که روند تکامل پولاک برای رسیدن به سبک مورد نظر خود در طی سال‌های فعالیتش شکل گرفت. هنرمندی که در زمان خلق آثار انتزاعی خود به شهرت رسید، اما برایش چندان خوش آمد نبود. ارمغان شهرت برای پولاک افسردگی، سرخوردگی و افزایش اعتیاد به الکل بود؛ به گونه‌ای که در سال ۱۹۵۶ هیچ اثری از خود به جای نگذاشت و در نهایت در همان سال بر اثر یک حادثه رانندگی از دنیا رفت.

واکنش جمعی از هنرمندان به اظهارات مسعود فراستی درباره حراج تهران/ دستاوردهای گران‌سنگ هنرمندان هیچ شمرده شد
هم اکنون بخوانید

یکی از آثار پولاک با عنوان «سرخ هندی» جزو گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران محسوب می شود. سطح این اثر ابتدا با رنگ قرمز پوشیده شده است و سپس سه لایه سفید، خاکستری، زرد و سیاه هر کدام در سه نوبت متفاوت روی آن نشسته است. 

این اثر پولاک از جمله آثار گران قیمت موجود در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران است. 

انتهای پیام 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − هشت =

دکمه بازگشت به بالا