رونق تولید با تغییر نگاه به روابط خارجی و برنامه‌ریزی داخلی

به گزارش ایسنا، در یادداشت نسیم توکل آمده است: آن‌گونه که می‌دانیم تولید راهکار دستیابی به رشد اقتصادی و رونق صنایع است. علیرغم اینکه سال‌ها است در کشور شعارهایی با هدف تغییر شرایط صنعت و بخش تولید ارائه شده است اما متأسفانه مسئله تولید تاکنون در ایران شاهد هیچ اعتماد نو به نقل از برنامه و سیاست مشخصی برای بهبود نبوده است. بسیاری بخش‌ها از خودرو تا صنایع زیرساخت که بخش عمده‌ای از درآمد ملی بر دوش آن‌ها است، امروز در وضعیت بی‌سرانجامی به سر می‌برند.

این شرایط خطرناک به مرور دامنه رکود و بحران اقتصادی در کشور را عمیق‌تر خواهد کرد. به این منظور حاکمیت باید با اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی تکلیف خود را با آینده صنعت کشور مشخص کند و سرمایه‌ها، نیروها و منابع ملی را برای دستیابی به آن تجمیع کند. از این رو، باید بدانیم که در جهان امروز با دو نوع مفهوم تولید روبه‌رو هستیم.

کشورهای جهان به کدام مسیرها رفته‌اند؟

اگر بخواهیم به بیانی ساده توضیح دهیم، مدل اول را می‌توان مدل چینی نامید. این کشور در ۳۰ سال گذشته از طریق کاهش قیمت خدمات و پایین آوردن نرخ تبادل در زنجیره تأمین و تولید (با ایجاد فشار مضاعف بر نیروی کار و اقشار ضعیف) سبب شد کشورهای جهان احساس کنند تولید و مونتاژ در چین به صرفه است؛ بنابراین با استفاده از برند دیگر کشورها، تکنولوژی داخلی و طراحی صنعتی آن‌ها تولید را در اختیار گرفت تا امروز که چین توانست با رسوب تولید و انتقال دانش فنی و فناوری به شرکت‌های خود مونتاژ را کنار گذارد و به عمق تولید دست یابد. همچنین محصولات تولیدی آن‌ها به بازارهای جهانی سرایز شود.

چینی‌ها بسیاری از فناوری‌ها و دانش روز را به دست آورده‌اند و موفق به شکست انحصار موجود در برخی حوزه‌ها شده‌اند. آن‌ها با اجرای چنین سیاستی تولید را در اختیار گرفته و نقش تعیین کننده‌ای در بازار جهانی پیدا کردند.

یک دسته دیگر از تولید را هم داریم که بسیاری از کشورهای جهان به سبب افزایش قیمت‌ها و هزینه‌های موجود در زنجیره تأمین به آن روی آوردند. برندسازی، توسعه بازار و توسعه کسب‌وکار. آن‌ها در واقع با استفاده از دانشگاه، نیروهای متخصص و نخبگان خود صاحب فناوری شدند، آن را به کشورهای دیگر فروختند یا از آن استفاده کردند یا با استفاده از فرصت تولید در شرق آسیا محصول نهایی خود را روانه بازارهای جهانی کردند. در این حالت عمدتاً سود بیشتری به دست دولت‌های صاحب فناوری می‌رسد.

بازدید وزیر صمت از ایران خودرو/ کاهش قابل توجه خودروهای کف پارکینگ
هم اکنون بخوانید

اما، نکته قابل توجه در این مسئله، نبود اعتماد نو به نقل از برنامه و سیاست مشخص در ایران درباره مسئله تولید است. آیا ایران می‌خواهد مسیر ۲۰ سال گذشته چین را طی کند؟ یعنی مونتاژ کار شود؟

مواد لازم برای بهبود شرایط اقتصادی

در این حالت به سطح روابط کامل سیاسی، اقتصادی، تجاری و اجتماعی با جهان و کشورهای صاحب فناوری نیاز دارد. از آنجا که تولید در ایران هم‌اکنون به واسطه مسائلی که همه از آن آگاهیم به شدت صرفه دارد و قیمت تمام شده محصولات حتی از چین هم پایین‌تر است. کارگر ایرانی، زنجیره تأمین و حمل و نقل هزینه‌های بسیار پایینی در داخل دارد و برای بیشتر کشورها انتقال تولید به ایران برای کاهش قیمت نهایی و کسب سود بالاتر بسیار مطلوب است.

لازمه این موضوع اما تغییر  نگاه و تعامل با جهان است که سه قوه اجرایی کشور باید هدف اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی های سیاسی در ایران را رشد کلان اقتصادی قرار دهند. یعنی اگر این موضوع به نفع مملکت است باید با کشورهای صاحب فناوری آشتی کنند تا بتوانیم روابط مطلوب برقرار کنیم. ایران باید به مقصدی امن برای سرمایه‌گذاری تبدیل شود و برچسب تهدید و… از پیشانی ایران پاک شود تا سرمایه‌گذاران به کشور بیایند.

نباید فراموش کرد که در کنار بروز تغییرات در شکل و شیوه روابط خارجی و اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی سیاسی قوانین داخلی تجارت بین‌المللی نیز باید تغییر کند.

اگرچه، به نظر می‌رسد اراده چندانی برای هیچ‌کدام از این موارد وجود ندارد و تصمیم‌گیرندگان کشور را در مسیری کاملاً برعکس پیش می‌برند. به عبارت دیگر، افزایش موانع در سیاست خارجی و روابط تجاری، رفتاری بسته‌تر با جهان با روشی متفاوت از همگان، خروجی فعلی است که شاهد آن هستیم.

از این رو مجبوریم راه دوم را انتخاب کنیم؛ یعنی صاحب فناوری شویم اما تولید را در کشورهای دیگر انجام دهیم. این انتخاب به معنای این است که باید تمام سرمایه خود را بر نخبگان و نیروهای انسانی ایران گذاریم.

برای نیل به این هدف باید مقابل مهاجرت جوان‌ها بایستیم و در جست‌وجوی راه‌های مهاجرت معکوس و بازگشت متخصصان به کشور باشیم یا اینکه بدون درخواست بازگشت از نخبگان ساکن اروپا و آمریکا پروژه‌ها را به آن‌ها برونسپاری کنیم تا از کمک آن‌ها بهره‌مند شویم. برای نخبگان ساکن در ایران هم پروژ تعریف کنیم و با استفاده از شرکت‌های خصوصی و دانشگاه‌ها به فناوری دست پیدا کنیم. آن‌گاه فناوری را در دیگر کشورها به محصول تبدیل کنیم یا فناوری را بفروشیم تا محصولات از طریق شبکه توزیع کشورهای صنعتی به بازارهای جهانی دست پیدا کنند. حتی اگر برند ملی ما مورد استفاده قرار نگیرد! آن هم به این دلیل که برای MADE IN IRAN در سطح جهانی هیچ کاری نکردیم و علاوه بر اینکه خاک خورده، تحریم و تخریب هم شده است.

ایران یکی از 10 تولیدکننده برتر تخم مرغ در جهان/ عامل اصلی گرانی تخم مرغ در بازار چیست؟
هم اکنون بخوانید

وقتی همه چیز می‌خواهیم و هیچ نداریم!

متأسفانه، ما این سیاست و شکل اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی را هم نداریم. اکنون که جلوی واردات مواد اولیه گرفته شده است، خواستیم فناوری را در اختیار بگیریم؛ یعنی هم تحقیق و توسعه انجام دهیم و هم تولید را در داخل به سرانجام برسانیم. کارخانه‌داری و سوله‌داری هم بیاوریم؛ یعنی هم صاحب صنعت باشیم و هم صاحب محصول! در همین ایجاد محصول ما هیچ نقشه‌راه کامل، درست و حسابی برای هیچ کدام از محصولات و صنایع کشور نداریم.

مثلاً در صنعت خودروسازی که صنعت کلان و استراتژیک کشور محسوب می‌شود هم یک اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی و تاکتیک درست نداشته‌ایم که احساس کنیم ایران مونتاژ کار هست یا روی فناوری تمرکز کرده و تولیدی با کیفیت ارائه داده است؛ به طوری که وقتی واردات قطعات الکترونیک به کشور ممنوع می‌شود، کل صنعت خودروسازی کشور از کار می‌افتد. سطح اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی بین‌المللی هم طوری می‌شود که کشورها به صورت مداوم قطع همکاری می‌کنند. صنایع دیگر هم متأسفانه دقیقاً دچار همین معضل هستند. چالشی که اکنون به سطح مدیران و تولیدکنندگان رسیده است و آن‌ها در یک سردرگمی قرار دارند که نسبت به حال و آینده خود و سرنوشت کشور هیچ ایده‌ و چشم‌اندازی ندارند.

کلام آخر…

بنابراین حاکمیت باید با تحقیق یک کشور را که مشابه حال و اوضاع خود هست را به عنوان الگو قرار دهد. سپس با توجه به شرایط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و منابع ایران طوری اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی کند که در نهایت مملکت برای صنایع با زیرساخت به سمت تولید، برخی صنایع به سوی دستیابی به فناوری و برخی دیگر صنایع فقط واردکننده شود.

باید چنین اعتماد نو به نقل از برنامه‌ریزی در کشور صورت گیرد تا بتوانیم هدف دستیابی به رشد اقتصادی را متصور باشیم و آن‌گاه از بخش تولید انتظار داشته باشیم که بتواند کمبودهای موجود در اقتصاد و چالش‌های اساسی در این مسیر را هموار و برای فارغ التحصیلان دانشگاهی و نخبگان کشور اشتغال‌زایی کند.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − 2 =

دکمه بازگشت به بالا