دلداری‌های عاشورایی یک شهید هنرمند به مادرش

به گزارش ایسنا، فاطمه فانوسی، مادر شهید هنرمند «غلامرضا کشتکار» با اشاره به اینکه پسرش در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران به جبهه ‎رفت و سخت‌ترین کارها را در جبهه بر عهده می‎گرفت روایت کرد:  اگر از او می‎پرسیدم: «در جبهه چه می‌کنی؟» می‎گفت که «من راننده هستم و به رزمنده‎ها سر می‎زنم» در صورتی که در یکی از سخت‌ترین واحد‎های ‎تخصصی جبهه یعنی در واحد تخریب فعالیت می‌کرد. البته او رانندگی هم می‎کرد حتّی با ماشین، مهّمات جابه‎جا می‎کرد و در هنگام شهادتش در ماشین‌شان مهّمات بود که مورد هدف بالگرد رژیم بعثی عراق قرار گرفت که خود و سه نفر از همرزمانش به شهادت رسیدند.

غلامرضا همزمان با تحصیل و آغاز جنگ تحمیلی عضو پایگاه «مقاومت کربلا»ی برازجان شد و پس از دو سال خدمت در بسیج او را به عنوان فرمانده‎ پایگاه مقاومت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برازجان انتخاب کردند. در این مدّت چند بار در جبهه‎های نبرد حضور پیدا کرده و در چندین عملیات حضور داشت و یک بار هم مجروح شده بود

علاقه زیادی به غلامرضا داشتم؛ بچّه‎ها به من می‎گفتند «تو غلامرضا را خیلی دوست داری». من هم می‎گفتم «او بیشتر اوقات در جبهه است، من خیلی نگرانش هستم که نکند در جبهه برای او اتّفاقی بیفتد». با این حرفم از خدا می‎ترسیدم و پیش خود می‎گفتم «اگر در راه خدا کشته شود شهید است ولی اگر مانعش شوم، ممکن است در پشت جبهه اتّفاقی برایش بیفتد، چگونه پاسخگوی پروردگار باشم؟» بر این عقیده بود که آدم یک روز متولّد می‎شود و یک روز می‌میرد، پس بهتر است که در راه خدا به شهادت برسد.

برای کرونا پراید یا مازراتی فرق ندارد!
هم اکنون بخوانید

غلامرضا می‌گفت: «مادر! ما در زمان امام حسین(علیه‌السلام) نبودیم تا در رکابش بجنگیم ولی امروز باید به ندای نایبش امام خمینی (رحمة الله علیه) لبیک بگوییم». او هر جا کار می‎کرد مردم دوستش داشتند. وقتی در آموزش و پرورش استخدام شد و به دیلم رفت، به او می‎گفتند که کار کردن در آنجا خیلی سخت است و موفّق نمی‎شوی، امّا به دلیل شایستگی‎هایش در حوزه‎ مدیریّتی به عنوان معاون پرورشی اداره ‎آموزش و پرورش بندر دیلم انتخاب شد و با سرعت در دل مردم آن دیار جای گرفت و وقتی هم به شهادت رسید، مردم دیلم خیلی متأثّر شدند و در مراسم تشییعش شرکت کردند.

غلامرضا پس از انتقال به دیلم در مدّت کوتاهی با برخوردهای متواضعانه و ارشادهای هدایت‌گرایانه‎ خود در دل‎ دانش‌آموزان، کارمندان و مردم شهر جای گرفت. وی که استعداد فوق‎العاده‎ای در امور هنری و نمایشی داشت، نمایش‎‌هایی را‎ در شهرهای دیلم و برازجان در جبهه‎های کردستان و خوزستان به روی صحنه برد.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 1 =

دکمه بازگشت به بالا