حکمیت احمدی‌نژاد را برنده و قوه قضا را بازنده می‌کند

نام احمدی‌نژاد با حاشیه سازی گره خورده است، وقتی رئیس جمهور بود هفته ایبه آخر نمی رسید که او برای رکنی از ارکان حاکمیت شاخ و شانه نکشد. او با دوقطبیسازی های هزینه ساز کاری می کرد که مخالف دیدگاه هایش مجبور به عقب نشینی و ازپیگیری دیدگاه خود منصرف شود.
اما احمدی نژاد بعد از ریاست جمهوری رویکردیمتفاوت را دنبال کرد، قریب به ۳ سال روزه سکوت گرفت اما یکسال مانده به انتخاباتریاست جمهوری حرکت چراغ خاموش خود را کنار گذاشت و به صحنه سیاست بازگشت، با اینوجود از کنشگری ها و اتخاذ مواضع رادیکالی پرهیز می کرد، وقتی هم که از حضور درعرصه انتخابات منع شد، چندماهی فتیله سفرهای استانی را پایین کشید اما زیرپوستیکارهای خود را ادامه داد تا روزی که به ستاد انتخابات کشور رفت و اعلام کاندیداتوریکرد.
او و اطرافیانش خیلی سعی کردند تا هزینه هایردصلاحیتش را بالا ببرند اما موفق نبودند. بعد خواستند جنبش آرای باطله راهبیاندازند که آنجا نیز توفیقی حاصل نکردند. مدتی گذشت وقتی پرونده حمید بقایی بهاتهام تخلفات اقتصادی در مرجع قضایی به جریان افتاد، محمود احمدی نژاد همچون دورانریاست جمهوری رسیدگی به اتهام اطرافیانش را خط قرمز خود اعلام کرد و هرچه دستگاهقضا در رسیدگی به این پرونده ها جلو رفت، احمدی نژاد بیشتر به پرده دری نسبت بهقوه قضائیه پرداخت. روز پایانی هفته گذشته آیت الله امامی کاشانی در نمازجمعه پیشنهادداد تا ماجرا با حَکَمیت و داوری و در جلسات خصوصی حل و فصل شود. این پیشنهاد هرچند با استقبال احمدی نژادیها مواجه شد اما قوه قضائیه قاطعانه واکنش منفی نشان داد.
عباس عبدی معتقد است: اصلا نمی شود با قوه قضائیه اختلاف داشت و موضوع اختلاف رانزد حَکَم ثالث برد بنابراین قوه قضائیه ما باید به گونه ای رفتار کند که چنینذهنیت هایی به وجود نیاید.

به گزارش اعتماد نو، مشروح گفت و گو با عباس عبدی را در ذیل می خوانید:
****
پیشنهاد مطرح شده درباره حکمیت بین احمدی نژاد و قوه قضائیه با استقبال اطرافیان آقای محموداحمدی نژاد به طور مشخص حمید بقایی و واکنش منفی آقای محسنی اژه ای سخنگوی دستگاهقضا مواجه شد، نگاه شما درباره این پیشنهاد چیست؟
این پیشنهاد آقای امامیکاشانی نشان می دهد که او نیز چندان اعتمادی به قوه قضائیه ندارند و قوه قضائیه راطرف ماجرا می دانند، در حالیکه کارکرد واقعی قوه قضائیه باید به گونه ای باشد کهفصل الخطاب قرار گیرد. احکم الحاکمین را اگر به معنای داوری نهایی خداوند نگیریم، حداقلدر این دنیا بهترین حَکَم باید قوه قضائیه باشد یعنی قوه قضائیه خود باید در مقامحکمیت و داوری رفتار کند، نه در مقام طرف دعوا؛ متأسفانه وضعیت اینگونه است که حتیآقای امامی کاشانی نیز بدون اینکه احتمالا به این نکته توجه داشته باشد چنین پیشنهادیرا مطرح کرد بنابراین نظر من این است که اصلا نمی شود با قوه قضائیه اختلاف داشت وموضوع اختلاف را نزد حَکَم ثالث برد اما معتقدم قوه قضائیه ما باید به گونه ایرفتار کند که چنین ذهنیت هایی به وجود نیاید. آقای احمدی نژاد و تیمش سعی کردندقوه قضائیه را طرف ماجرای خودشان قرار دهند اتفاقا موفق شدند، پاسخ هایی که از قوهقضائیه گرفتند از نظر مخاطب به گونه ای بود که «بله اینها طرف ماجرا هستند»، برهمین اساس نیز آقای امامی کاشانی می گوید «بروید جایی این اختلاف بین خودتان را باحکمیت حل کنید». به نظرم این مشکل اساسی است چون نحوه واکنش ها و رفتار قوه قضائیهاین شائبه را ایجاد می کند و این اتفاق برای کشور خوب نیست.
نام آقای محمود احمدینژاد خود به عنوان متهم مطرح می شود، اگر چنین اتفاقی بیفتد نگاه و قضاوت افکارعمومیچه خواهد بود؟
خوب، متأسفانه اصولگرایانعلی رغم اینکه باید از همه بهتر مفهوم فقه و قانون را می فهمیدند و اجرا می کردند،ولی در این زمینه بسیار نامرتبط رفتار می کنند، این یک اتفاق خیلی عجیب و غریبیاست. برای نمونه آقای باهنر اخیرا مصاحبه ای انجام داد و به گونه ای صحبت کرد که«اگر آقای رئیس جمهور خلاف کند ما نمی توانیم جلوی او را بگیریم یا اصلا نباید اورا به محکمه برد»(نقل به مضمون) در واقع به شکل های دیگری سعی به اصلاح مسئله کرد.
طبق قانون اساسی و موازین شرع همه برابرقانون یکسان هستند و شرایط مساوی دارند. اگر آقای محمود احمدی نژاد یا هر کس دیگریاتهامی به او وارد است، دادگاه باید به آن اتهام رسیدگی کند. اتفاقا یکی از عللرفتار خلاف قانون رییس جمهور وجود همین ذهنیت است. همچنین سخنگوی قوه قضائیه کهنمی تواند بگوید «یک حکمتی در این است که ما فعلا برخورد نمی کنیم». خوب این حکمت هرچه می خواهد باشد، یک اصل را این وسط مخدوش می کند و آن این است که افراد در برابرقانون مساوی نیستند و دستگاه قضایی می تواند با برخی افرادی که متهم می داند،برخورد نکند. من فکر می کنم با وجود این ادبیات نتیجه نهایی آن می شود کهافکارعمومی هر حکم صادره را سیاسی تلقی خواهد کرد و از همه بدتر این است که دستگاهقضایی آن اعتبار و جایگاه بی طرفی خودش را از دست می دهد.
به فرض عملیاتی شدن این پیشنهادیعنی قرار دادن حَکَم بین آقای احمدی نژاد و قوه قضائیه، چقدر امکان دارد که حاشیهسازی های آقای احمدی نژاد و اطرافیانش تمام شود و دیگر دنبال دوقطبی سازی در جامعهنباشند؟
اگر چنین پیشنهادی انجامشود و به اجرا درآید -که تقریبا مطمئن هستم هیچ گاه انجام نخواهد شد- اصلا دیگرنیاز به فهمیدن بقیه ماجرا نیست. همین که دستگاه قضایی یک طرف ماجرا شود، کار تماماست چون طرف دیگر ماجرا برنده شده است. به عبارت دیگر اگر آقای احمدی نژاد و تیمشبتوانند دستگاه قضایی را طرف خودشان قرار دهند، کفایت می کند. بقیه ماجرا بسیارحاشیه و کم اهمیت است.
پیشنهاد احمدی نژادی‌هابرای مرجع داوری، آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس شورای حل اختلاف قوا است و حتیگفتند دادگاه شان با حضور آیت الله هاشمی شاهرودی برگزار شود، به نظر شما آنها چههدفی را دنبال می کنند که سعی دارند این قدر خود را نزدیک به آیت الله شاهرودی تعریفکنند؟
من پیگیر جزئیاتپیشنهادهای آنها نبودم چون فقط اصل ماجرا برای من مهم است و بقیه اش اهمیتی نداردولی ظاهرا آقای محمود احمدی نژاد و دوستان شان گمان می کنند که هنوز هم به عنوان قوهمجریه یک طرف هستند و یک طرف هم دستگاه قضایی و دیگرانی هستند که در برابر آنهاقرار گرفتند. در این صورت تبعا چنین فکر می کنند که می توانند با این حساب بینخودشان بازی و یارگیری کنند و نیروهایی را به وجود بیاورند بنابراین مسائل دیگرفرعی است. طبیعی است آنها مطمئن هستند که پذیرش چنین پیشنهادی به منزله شکستدستگاه قضایی است پس یک نفر را پیشنهاد می کنند، حالا هر کسی می خواهد باشد.
اگر پیشنهاد حکمیت دربارهآقای محمود احمدی نژاد قبول شود، در موضوع حصر یا رفع محدودیت های مربوط به رئیسدولت اصلاحات چنین انتظاری برای اصلاح طلبان به وجود نمی آید؟
قضیه حصر به طور کلی موضوعش متفاوت است. اتفاقایکی از موضوعاتی که در قضیه حصر رخ داد، این است که دستگاه قضایی خودش را طرفماجرا کرد. اصلا دستگاه قضایی برای چه باید طرف این ماجرا قرار گیرد؟ حصر بر حسببرداشتی که داشتند یک موضوع امنیت ملی بوده است. درک شورای عالی امنیت ملی درچارچوب وظایفش از ماجرای حصر آن بود که این طور اقدام شود، پس دستگاه قضایی اصلانباید وارد این موضوع می شد، من نمی دانم از کجا وارد این قضیه شد. نه اینکه حصرمی تواند به طور کل بدون حضور دستگاه قضایی باشد اما حضور مستقیم، کار دستگاهقضایی نیست بنابراین موضوع حصر هیچ تشابهی به مسائل آقای احمدی نژاد ندارد. آقایاحمدی نژاد و یا دوستانشان درست یا نادرست اتهامی دارند، باید بروند و پاسخ دهند.حالا می تواند دفاع کند یا نمی تواند دفاع کند، مسئله خودش است. اما حصر، مسئله سهنفر یعنی آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد نیست، حصر مجموعه مسائل سیاسی است کهباید آن مجموعه مسائل حل شود، وگرنه با آقای احمدی نژاد کسی مسئله ای به این معناندارد. او نیز در این زمینه ادعایی مطرح نکرده است. آقای محمودی احمدی نژاد اتهامیدارد و باید برود آن را جواب دهد. اگر هم از آن اتهام تبرئه شد می رود زندگی اش رامی کند. مشکل اصلی این است که دادگاه باید در این زمینه بی طرفانه و قانونی با آنافراد رفتار کند.

315 میلیون دلار سرمایه گذاری صنعتی در کردستان
هم اکنون بخوانید

منبع: خبر آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده + یازده =

دکمه بازگشت به بالا