مديريت هاى شهرى در آينده، سند اعتماد مردم به حاكميت ها خواهند بود!

از منظر مديريت استراتژيك، موفقيت سازمان ها در ایجاد تناسب بين فرصت ها و تهديدات محيطى، قوت ها و ضعف هاى درون سازماني به دست مى آيد. راهى از درون به برون سيستم و بازگشتى دوباره، اين مشخصه است كه انعطاف و قدرت بازى و بهره مندى حداكثرى از مجموعه منابع را، براى يك سازمان ميسر مى كند و اما تعريف محيط در مديريت شهرى يعنى؛ شهروند، شهر و ذینفعانش از منظر مديريت استراتژيك، موفقيت سازمان ها در ایجاد تناسب بين فرصت ها و تهديدات محيطى، قوت ها و ضعف هاى درون سازماني به دست مى آيد. راهى از درون به برون سيستم و بازگشتى دوباره، اين مشخصه است كه انعطاف و قدرت بازى و بهره مندى حداكثرى از مجموعه منابع را، براى يك سازمان ميسر مى كند و اما تعريف محيط در مديريت شهرى يعنى؛ شهروند، شهر و ذینفعانش .
پهنه و حواشى هريك از اين سه، بر مديريت شهرى اثرگذار بوده و موفقيت توام با دگرگونى يا سكون و ايستايى و بعضا عقب گرد را به همراه خواهد آورد. تكليف شهروند مشخص است، انسانى كه با آگاهى به حقوق خويش در يك مسئوليت پذيرى اجتماعى با سطح مشخصى از مطالبه گرى هاى قانونى در شهر زندگى مى كند يا به هر نحو ممكن از آن بهره مند مى شود. يك انسان آگاه، مسئول و مطالبه گر در غير اين صورت شهرنشين است و بس!
و تعريف شهر؛ مجموعه متغيرهايى نظير؛ اقليم، جغرافيا، تاريخ و …و نيز ذینفعان، كه از نهادهاى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و … بخش خصوصى و حاكميتى تشكيل شده است. يك مربع، شهر را مديريت مى كند نه شهردار و شورا، اينجاست كه تعادل بين اين اضلاع، يك استراتژيست به مفهوم بازيگردان مى خواهد، آن هم نه به معناى عرفی اش در تئورى هاى سازمانى. ملغمه اى از فرهنگ، جامعه شناسى، روانشناسى، سياست، اقتصاد، مديريت، ادبيات، فنون گفتمان، ارتباطات مؤثر سازمانى و …
مديريت استراتژيك به اين مفهوم، با مديريت فرهنگى يا مديريت بر پهنه فرهنگ ها، برابرى كرده و در تعريف مديريت شهرى جديد، كسى پيروز ميدان عمل خواهد بود كه فرهنگ و همه متغيرهاى زير و بم اثرگذار بر آن يا متأثر از آن را بداند. دوران حاكميت بيل و فرقون و بيل مكانيكى، به عنوان مصاديق خدمات شهرى و عمران در شهرها به پايان رسيده است. اين به مفهوم بى نيازى از اين عرصه ها نيست بلكه به معناى رشد جامعه جهانى و فرو ريختن حدود و مرزها در رفع چالش هاى اساسى چهارگانه؛ آگاهی، ارتباط، اعتماد و مشاركت است.
چالش ارتباط كه با تحقق دهكده جهانى مك لوهان و فرو ريختن ديوارهاى جهانى به ظهور رسيده و به دنبال خويش، مسأله آگاهى هاى ريز و درشت اجتماعى را با مقياس يك يكم در شهروند حل كرده است. به طوريكه اكنون مديريت اطلاعات و آگاهى هاى مربوط و نامربوط جامعه، تا رسيدن به بلوغ فردى و اجتماعى همه افراد، در تمام سطوح و با هر ميزان قدرت، يك چالش در حال گذار است. اما قابل مديريت!
محفظه سكون و اتاق تاريك و ناپيداى مديران و كارشناسان ارشد سازمان ها، به ويژه در مديريت شهرى، نه تنها ترك خورده، بلكه با ميزان آن بلوغ و در پى تكميل آن آگاهى ها، در حال فروپاشى بوده و اين فروپاشى، چالش اعتماد را به شدت ضربه پذير كرده است، به هيچ عنوان نمى توان دست از شفافيت در عمل برداشته و از اغنای افكار عمومى و همراهى ايشان براى تعالى سازمان و جامعه اى بهره بود. چرا كه عدم حل چالش اعتماد، يعنى دامن زدن به چالش مشاركت و عدم حضور مؤثر همان شهروند مسئول آگاه مطالبه گر. شهروندى كه همپاى تحولات جهانى مى رود تا در ارتفاعى جدى تر به تماشاى ما بنشيند. اينجاست كه مقوله فرهنگ جاى خودش را در حوزه مديريت شهرى، كه بنابر اسناد بالادستى، فراگيرترين عرصه خدمت به همه ارکان زندگی مردم هست و خواهد بود، باز مى كند. بايد به اين عبارت احترام بگذاريم كه؛
مديريت هاى شهرى در آينده، سند اعتماد مردم، به حاكميت ها خواهند بود!
از اين رو، شهردارى؛ نهادى است كه بايد از سر شناخته شود. از سه متر زيرزمين (بهشت زهرا) تا هزار متر بالاى جو (شركت كنترل كيفيت هوا)، عرصه اثرگذارى ما به مردم و حيطه ارتباط مستقيم ايشان با ماست. نمى توان در طول اين خط فرمان بزرگ و اين سيستم پيچيده ناگزير از خطاهاى انسانى، به افكار و انديشه هاى مخاطب، بى توجه بود، رفتارها نتيجه باورها و نگرش ها بوده و از آبشخور فرهنگى افراد، خط مى گيرند. محيط در فرآيند مديريت استراتژيك، در نهايت به انسان شهروند مى رسد. اينجاست كه راهى به درون سيستم (منابع انسانى) و راهى به بيرون آن (حوزه فرهنگى اجتماعى) دو بال اثرگذار حوزه مديريت شهرى امروز است، می بریم.
حوزه فرهنگى – اجتماعى شهرها يعنى بستر هرگونه توسعه، در نگاه به شهروند، با حفظ تمام مصاديق توسعه پايدار و با ثباتش.
اين مهمترين عرصه خدمت را، ديگر نمى توان با تكرار جشن و جشنواره و بزرگداشت هاى ناقواره و بى بنيان و بى جهت، بدون توجه به مصاديق مورد توجه در تعريف رويدادهاى ناظر بر توسعه، به تكرار و عادت نشست. سخنى نو در قابى نو و نگاهى ديگرگون بايد! تا سكان اين همه چشم و نظر را، در مسير تحول انسان شهرى مورد توجه قرار دهد، آن هم در وضعيت شهردارى تهران و ساير حوزه هاى مدنى كشور كه بايد؛ در نوع مديريت، چشم انداز، ساختار، اعتماد نو به نقل از برنامه و پارادايم شيفت هاى حوزه فرهنگى اجتماعى، تغييرات جدى و ماهوى را شاهد باشيم. ادامه دارد …

انتخاب شهردار تهران دو مرحله‌ای شد
هم اکنون بخوانید

نگارنده : محمد ثابت ايمان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − دو =

دکمه بازگشت به بالا