
آیا وقت آن نرسیده است که دید و ذهنیت خود را نسبت به جوانان تغییر دهیم،جوانانی که با توجه به نیرو،اندیشه بحق نقش بسزایی در بسیاری از رویدادهای سیاسی،اجتماعی مختلف نشان داده اند و با نگرش و بلوغ سیاسی اجتماعی خود گام های محکمی در جهت هر چه بهتر پیش رفتن جریان اصلاح طلبی و تحکیم اندیشه و قوام این جریان در بطن جامعه روشنفکران،دانشگاهیان،متخصصان و سایر اقشار جامعه برداشته و انتظار دارند تا اهمیت ویژه برای آنان قائل گردند تا هم به شالکه این جریان تنومند که نیاز به هوایی تازه دارد نیروی جوانی تزریق گردد و هم بتوانند بهتر در مورد جذب بذرهای جدید گام بردارند.
حال سوال اینجاست،آیا برخی کسانی که داعیه حمایت از جوانان دارند این رفتارها و ادعاها صرفا لسانی و گفتاری بوده؟اگر خیر پس چه زمانی،در چه مقطعی و با چه عملکردهایی می خواهند بر این گفتار خود صحه نمایند و بها دادن به قشر جوان آن هم در مسائل کلیدی که مورد توجه بزرگان این جریان اصلاح طلبی است در کجای رفتارهای اصلاح طلبی در بسیاری از استان ها و شهرستان ها قرار دارد تا از گفتار به خط مشی تبدیل گردد؛مگر نه این است که انتخابات یکی از مهمترین مقاطع سیاسی و چه بسا مهمترین مقطع سیاسی یک جریان بوده که می توان به خوبی به اینگونه ادعاها جامعه عمل پوشاند،پس چرا چنین چیزی بسیار بسیار کمتر از آنچه که باید مشاهده میگردد.
در نهایت ذکر این نکته از منظر نگارنده و جمعی از دوستانی که ارتباطی حزبی و سیاسی باهم داشته خالی از لطف نیست که قاطبه جوانان حامی و همفکر جریان اطلاحات که در سازو کارهای سال های گذشته هزینه های زیادی پرداخت نموده اند و به خوبی برادری خود را به این جریان به اثبات رسانده که حتی مورد تایید جریانات مخالف اصلاح طلبی نیز بوده است و این جوانان اصلا و ابدا دوست ندارند تا این فکر به ذهن آنان متبلور گردد که برخی افراد مخصوصا در برخی استان ها و شهرستان ها،به این افراد صادق،کوشا،متخصص و بکر به چشم پیاده نظام و سیاه لشکر بنگرند که در این صورت ضربات جبران ناپذیری بر شاکله،پیکر و اندیشه جریان اصلاح طلبی وارد خواهد گشت.
- پژمان ظفرمند، فعال اصلاح طلب و عضو حزب اعتماد ملی