آیت الله دکتر منتجب نیا مهره اصلی ادامه فعالیت های حزب اعتماد ملی از وقایع مربوط به انتخابات سال ۸۸ بود. وی زمانی که هیچ کسی رغبت و آمادگی نداشت که برای حزب اعتمادملی وقت بگذارد و هزینه بپردازد، حتی منزل خودش را در اختیار اعضای حزب قرار داد و به قولی آینده سیاسی خودش را وقف حزب اعتمادملی کرد تا این حزب جانی دوباره بگیرد. همین آقایانی که امروز خودشان را صاحب حزب می دانند، در آن زمان حتی جرأت نام بردن از حزب اعتماد ملی و آقای کروبی را نداشتند، زیرا می ترسیدند که راه آنها برای کسب کرسی های قدرت توسط شورای نگهبان بسته شود. این در حالی است که در همان زمان تندروهای جناح مقابل، در مسجد، به آقای منتجب نیا حمله کردند و اگر رشادت فرزند ایشان نبود شاید جانش را هم از دست می داد. آقای دکتر منتجب نیا با جرأت و دلسوزی فراوان که ناشی از اعتقادات این مجتهد دینی است، شیرازه از هم پاشیده این حزب را مجدد گرد هم آورد و تا مدت ها منزل ایشان به دفتر حزب تبدیل شده بود. زمانی که آقایان به خاطر ترس از رد صلاحیت نامی از کروبی محصور نمی بردند، شخصا شاهد بودم که ایشان در تمامی سخنرانی های خود در شهرها و استان های مختلف خواهان رفع حصر می شد. پیرو تلاش های ایشان حزب اعتماد ملی مجددا جان گرفت و هسته ای قدرتمند متشکل از اعضای قدیمی و جدید این حزب به عنوان بازوی فکری و اجرایی انتخاب شدند و همین تیم بود که آقایان پر ادعای امروز را روانه مجلس، شورای شهر و حتی شهرداری کرد. اما متاسفانه آنها که به پستی رسیدند فراموش کردند، از کجا به کجا رسیدند و تصور کردند که اگر امروز بر مسندی نشسته اند بخاطر توانایی های فردی خودشان است! لذا نظرات انتقادی هسته فکری و اجرایی حزب را که محور آن آیت الله منتجب نیا بود، برنتابیدند و بازیچه دست بدخواهان حزب شدند و کار را به جایی رساندند که امروز بدنه اصلی اعتماد ملی می خواهد از آن جدا شود. البته در آسیبی که به حزب اعتماد ملی رسید، شخصاً دست طیف های تندروی هر دو جریان را در کار می بینم. چراکه بدیهی است هیچ آسیبی برای یک تشکیلات نمی تواند مخرب تر از نابود کردن مانیفست و منش آن تشکیلات باشد.
ما همیشه احترام آقای کروبی را بر خود واجب می دانیم و معتقدیم ایشان به علت محصور بودن اخبار را کانالیزه می شنود و بر اساس اخبار کانالیزه هم نمی توان تصمیم درستی اتخاذ کرد. ما معتقد هستیم که حزب اعتماد ملی از مرام و مانیفست خود فاصله گرفته است؛ فلذا تصمیم به تأسیس تشکیلات جدیدی گرفته شده است. طبیعی است که با جدا شدن بدنه اصلی فکری و اجرایی اعتماد ملی از آن، آینده روشنی را نمی توان برای این حزب متصور شد.
نگارنده: سامان سلیمانی مرند