امیر دبیری مهر (استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد رسانه) در یادداشتی به نقد و بررسی مستند «زندگی در میان واژگان» پرداخت که چندی پیش از شبکه مستند پخش شد.
به گزارش ایلنا، متن یادداشت امیر دبیری مهر به شرح زیر است:
چند روز قبل مستندی با عنوان «زندگی در میان واژگان» از سری مستندهای «چونان سرو» درباره دکتر محمد معین را در شبکه مستند سیما تماشا کردم. کاری از حنیف شهپر راد و مصطفی رزاق کریمی که از جهات گوناگون کاری قابل دیدن و تقدیر و استمرار است که در اینجا به چند نکته در این خصوص اشاره میکنم.
۱- چند سالی است متاسفانه به علت سیاستگذاریهای نادرست فرهنگی و رسانهای بخش مهم از تاریخ رجال فرهنگی و علمی ایران زمین مورد غفلت عمیقی واقع شده است و نامدارانی مانند بدیع الزمان فروزانفر، سعید نفیسی، دکتر خانلری، عبدالحسین زرین کوب، علامه دهخدا، علامه قزوینی، دکتر محمد معین؛ دکتر دبیرسیاقی؛ حمید عنایت و دکتر اسلامی ندوشن و… چنان در هاله مهجوریت و انزوا قرار گرفتهاند که گویی اینان انسانهایی بودند در طراز عوام الناس و امثال اینجانب که بودن و نبودنشان در ساحت فرهنگ و ادب و اندیشه این سرزمین تاثیری نداشته و ندارد. در حالی که نیک می دانیم این بزرگان با چه ممارست و استعداد و تعهدی نسبت به هویت ملی ایران نامدار شدند و هر کدام صاحب مکتب و مرامی قابل الگوبرداری برای نسل جوان دانشور و فرهیخته این سرزمین هستند. بزرگترین اثر وضعی غفلت از این فرزانگان احساس پوچی و خلا فرهنگی و هویتی در نسل جدید ایرانی است. اینکه نسل جدید نداند آنچه که به عنوان میراث فرهنگی ایرانی اسلامی در دسترس ماست چگونه و با چه مجاهدتهای علمی و پژوهشی به دست ما رسیده خسارتی غیر قابل جبران است. اقدامات رسانهای اعم از مطبوعاتی و تلویزیونی بویژه مستندهای تلویزیونی در پر کردن این خلاء نقش سترگی ایفا میکند که مستند مربوط به دکتر معین با بهرهگیری از جاذبههای هنری و موسیقیایی و تصویری به خوبی از عهده آن برآمده است هرچند انتظار بود مقداری وسعت زمانی بیشتری مییافت و استنادهای بیشتری ارایه میشد.
۲- اگر تا چند سال قبل دغدغه اهالی فرهنگ و هنر و دانش و تاریخ ایران مصادره نوادری مانند مولانا و ابن سینا و نظامی و خواجه عبدالله انصاری از جانب کشورهای همسایه بود امروز دغدغه ما مصادره رجال بزرگ فرهنگی و علمی و هنری و ادبی از جانب رسانههای سیاستزده خارج از کشور است که این اتفاق نتیجهی ناخواسته غفلت رسانههای ملی و رسمی از این بزرگان است. وقتی ما آنها را بواسطه سبک زندگی یا داشتن برخی نظرات و عقاید و باورهایشان برنمیتابیم دیگران به دروغ آنها را تابع مکتب سیاسی خاصی معرفی میکنند و اینطور وانمود میکنند که دوران پهلوی دوران بالندگی اصحاب فرهنگ و هنر بود و دوره جمهوری اسلامی دوره مهجوریت و حاشیه نشینی آنان که امری خلاف واقع است. متاسفانه همیشه در تاریخ معاصر ما افرادی ابتذالگرا و سفلهپرور بوده و هستند که چشم دیدن و بر صدر نشستن و ارج دیدن ارباب علم و فرهنگ و هنر را نداشتند و ندارند اما این سخن درست، ربطی به سیاستهای رسمی دولتها ندارد که برخی رسانهداران سیاستزده خارجنشین از آن ماهی بگیرند. تلاش برای تولیدات رسانهای درباره این فحول و علما و فضلای دانشگاهی اقدامی ایجابی برای بیاثر کردن این مصادره نابجاست.
۳- انتظار از سیمای جمهوری اسلامی و شبکههای نمایش خانگی این است که تولیدات فاخر و جذاب شبکه مستند سیما را در مناسبتها و با اطلاعرسانی و تبلیغات صحیح بازپخش کرده تا فاصله عمیق شکل گرفته بین تولید و پخش تولیدات با مخاطب پر شود زیرا یکی از چالشهای بزرگ رسانهها بویژه رسانه ملی امروز از دست رفتن مخاطبان خاص در میان حجم زیاد تولیدات نازل رسانهای است که بیش از محتوا اسیر فرم و مادیات شدهاند.
انتهای پیام/