اراده‌ای برای جدی گرفتن سازمان اکو وجود ندارد

شهاب شهسواری رییس‌جمهور اسلامی ایران برای نشست سران کشورهای عضو اکو به اسلام آباد سفر کرده‌است تا در کنار ۹ رهبر دیگر کشورهای عضو این سازمان منطقه‌ای ۲۸ سال پس از تشکیل این سازمان در مورد همکاری‌های اقتصادی و تجاری کشورهای عضو دیدار و گفتگو کند.

با وجود سه دهه حضور این سازمان در منطقه، همچنان این سازمان نتوانسته‌است به یک پیمان کارامد و پویا برای افزایش روابط تجاری، سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه تبدیل شود.  عبدالرحیم گواهی، دبیر کل پیشین این سازمان بین سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۱معتقد است که عدم هماهنگی و همگرایی در سیاست‌های خارجی کشور‌های محوری سازمان یعنی ایران، پاکستان و ترکیه باعث شده‌است که این سازمان توانایی آنچنانی برای ایجاد یک فضای سازنده و تسهیل روابط میان کشورهای عضو نداشته‌است.

گواهی معتقد است که تنها راه حل پیش روی سازمان اکو برای تبدیل شدن به یک پیمان موفق منطقه‌ای کنار گذاشتن تعارفات مرسوم دیپلماتیک و نگاهی دوراندیشانه به سیاست خارجی کشورهای محوری این سازمان است تا همگرایی و هماهنگی در سیاست‌های این کشورها پدید بیاید.

در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «امید ایرانیان» با عبدالرحیم گواهی، دبیر کل پیشین اوپک و سفیر پیشین ایران در ژاپن، سوئد، فنلاند و نروژ را می خوانید:

*وزیر امورخارجه کشورمان در سخنرانی خود در نشست وزرای خارجه عضو اکو، خواهان تغییر ساختار این سازمان برای بهبود عملکرد آن و افزایش منافع آن برای کشورهای عضو شده‌اند.  به اعتقاد شما ساختار اکو چه ایراداتی دارد و چه تغییراتی می‌تواند برای بهبود عملکرد آن مفید باشد؟

به نظر من مشکل اکو ساختاری نیست.  با وجود تمام احترامی که برای آقای ظریف به عنوان یک دیپلمات بزرگ دارم، به اعتقاد من این نظر ایشان صحیح نیست.  مشکل اصلی اکو در عدم هماهنگی سیاست‌های کشورهای محوری این سازمان است.

اساسا سازمان‌هایی مانند اکو یا نمونه‌های شکست خورده پیش از آن مانند سنتو و سیتو بر اساس فلسفه وجودب دیگری بنا شده‌بود و بخش عمده اهداف آن مبتنی بر شرایط دوران جنگ سرد بود.  بنیان‌گذاران این سازمان ایران و پاکستان و ترکیه بودند، که در دوران پیش از انقلاب اسلامی در ایران، کشورهای عضو بلوک غرب شناخته می‌شدند.  بعد از انقلاب اسلامی در ایران و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شرایط در مورد این سازمان کاملا تغییر کرده‌است.

یکی از اصلی‌ترین عوامل موثر در پویایی و کارایی سازمان همکاری‌های اقتصادی، هماهنگی سیاسی و اتحاد میان سه کشور اصلی تشکیل دهنده این سازمان، یعنی ایران، ترکیه و پاکستان است.  در سال‌های بعد از انقلاب روابط سیاسی ایران با ترکیه و پاکستان و در مجموع روابط سه کشور با یکدیگر اوج و فرودها و فراز و نشیب‌های بسیاری را تجربه کرده‌است که در نتیجه بر عملکرد سازمان همکاری‌های اقتصادی هم تاثیر بسیار گذاشته‌است.  باید توجه داشت که افغانستان و جمهوری‌های ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان و آذربایجان که از سال ۱۳۷۲ به این سازمان پیوستند، در واقع کشورهای پیرامون و حاشیه‌ای سه کشور اصلی سازمان محسوب می‌شوند و مجموعه اکو تحت تاثیر روابط سیاسی و دیپلماتیک سه کشور محوری اکو است.

*اگر مشکل اکو ساختاری نیست، پس چه چیزی می‌تواند باعث افزایش کارایی این سازمان شود؟

همانطور که عرض کردم، اصل بنیادین برای بهبود کارایی این سازمان، همکاری‌های سه کشور محوری است.  وقتی از نوعی هماهنگی سیاسی و اتحاد استراتژیک در مورد اکو صحبت می کنیم، منظور همکاری‌های جزیی نیست.  برای مثال درست است که ما با پاکستان همسایه‌ایم و همکاری‌هایی در حوزه‌های مختلف مثلا در مبارزه با طالبان یا مبارزه با قاچاق مواد مخدر داریم، اما این به تنهایی برای موفقیت اکو کافی نیست.

خواستار حاکمیت فضای اعتدال ، میانه روی و عقلانیت در روابط میان کشورها هستیم
هم اکنون بخوانید

باید سه کشور محوری سیاست‌های هماهنگ و همسو با یکدیگر داشته‌باشند.  همین چند روز پیش در اجلاس امنیتی مونیخ شاهد صحبت‌های نه چندان درست و نه چندان دلچسب وزیر خارجه ترکیه بودیم که عملا بر علیه ایران موضع‌گیری کرد.  هفت عضو دیگر سازمان حواشی این سه کشور هستند و سیاست‌های آنها تابع این سه کشور خواهد بود.

مساله کنونی سازمان اکو ساختاری نیست، بلکه مشکلی محصول همگرایی و واگرایی سیاست خارجی اعضا است.  برای حل این مساله مقتضی است که اراده جدی در پایتخت‌های سه کشور محوری برای همگرای و هماهنگی در سیاست خارجی شکل بگیرد تا این سازمان بتواند به یک سازمان پویا و کارامد تبدیل شود.  البته در مذاکرات رسمی مقامات کشورهای عضو سخنان دوستانه و امیدوارانه زیادی بیان می‌کنند، اما بخش عمده این حرف‌ها تعارفات رایج دیپلماتیک است نه نشانه‌هایی از اراده جدی.

وقتی ایران و ترکیه مثلا در میدان عراق و سوریه با هم مشکلات و اختلاف نظرهای جدی دارند یا در مرزهای پاکستان و در استان سیستان و بلوچستان مشکلاتی با دولت پاکستان داریم و هنوز نتوانستیم اختلافات دو جانبه را برطرف کنیم، یعنی رقابت‌های منطقه‌ای را نتوانسته‌ایم به همگرایی سازنده تبدیل کنیم.

به اعتقاد من باید گرایش سیاست خارجی کشورهای عضو، انگیزه‌ها، غایت‌ها و اهداف آنها اصلاح شود تا اکو توانایی تاثیرگذاری بیشتری داشته‌باشد.

*فکر می‌کنید سازمان اکو با توجه به مشکلاتی که دارد می‌تواند در قرن بیست و یکم کارایی داشته‌باشد؟

سازمان‌های منطقه‌ای موفق در سراسر دنیا بسیار داریم.  نمونه‌ای مانند اتحادیه اروپا یک نمونه بسیار موفق از سازمان منطقه‌ای است.  گروه‌های دیگری مانند جی۲۰ یا سازمان همکاری‌های شانگهای هم هستند.

یکی از ویژگی‌های سازمان‌های موفق برای مثال در مورد گروه ۷ یا سازمان شانگهای این است که این سازمان‌ها بر پایه یک قدرت مسلط مانند روسیه یا آمریکا و حول مرکزیت این قدرت تشکیل شده‌اند.  در مورد سازمان اکو، این سازمان حول محور یک مثلث قدرت، یعنی ایران، پاکستان و ترکیه تشکیل شده‌است.

اگر این سه دولت بتوانند در روابط میان خود بازاندیشی کنند، ما و پاکستان و ترکیه اندیشه بلندمدت و آینده نگرانه‌ای داشته‌باشیم، می‌توان این سازمان را به یک سازمان کارامد تبدیل کرد.

مجموعه این سه کشور شوخی نیستند، بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت در مجموعه سازمان همکاری‌های اقتصادی زندگی می‌کنند، گردش اقتصادی ما و ترکیه را نگاه کنید، ایران و ترکیه به لحاظ سیاسی و اقتصادی و پاکستان به لحاظ جمعیتی و موقعیت ژئو استراتژیک از موقعیت بسیار مهمی در عرصه بین‌المللی برخوردارند.

درست است که ما از جهانی شدن در قرن اخیر و کمرنگ‌تر شدن مرزها صحبت می‌کنیم، تجارت جهانی شده‌است، اما واقعیت این است که هنوز نمی‌توان گفت که کاملا مرزهای تجارت از میان رفته‌اند، در همین عرصه جهانی شده هم سازمان‌های منطقه‌ای از پتانسیل بزرگی برخوردار هستند و می‌توانند اثر بسیار زیادی داشته‌باشند.  همین ماه‌های اخیر شاهد هستیم که وقتی دولت ترامپ اعلام می‌کند که از مذاکرات پیمان تجاری دو سوی اقیانوس آرام کنار می‌کشد، استرالیا و دیگر کشورهای آن سوی اقیانوس اطلس زبان به اعتراض می‌گشایند، معنایش این است که پیمان‌های تجاری چند جانبه همچنان در دنیای جهانی‌شده کنونی هم می‌تواند به تسهیل روابط تجاری کمک کند.

برجام سند حقانیت ما است
هم اکنون بخوانید

در اکو ۱۰ کشوری عضو هستند که قلب منطقه‌اند، اگر بتوانند این کشورها به حدی از همگرایی و هماهنگی سیاسی با یکدیگر برسند، آنگاه سازمان اکو نه تنها می‌تواند موفق شود بلکه می‌تواند به یکی از قطب‌های اقتصادی و تجاری جهان تبدیل شود.

*آقای ظریف در سخنرانی خود در اجلاس وزرای خارجه اکو اشاره کرده‌اند که برخی پیمان‌ها دوجانبه و چندجانبه میان اعضا خلاف منافع سازمان است.  به اعتقاد شما این مساله تا چه حد به سازمان ضربه زده‌است؟

وقتی که قرار است کار سازمانی و گروهی کنیم، باید توجه کنیم که قراردادها و پیمان‌های کشورهای عضو نباید بر خلاف اهداف و منافع سازمان باشد.  برای مثال نمی شود کشوری عضو اتحادیه اروپا باشد، در همان زمان برود و قراردادی با آمریکا ببندد که بر خلاف منافع اتحادیه باشد.

به اعتقاد من این سخن آقای ظریف سخن بسیار درستی است.  هر یک از کشورهای عضو سازمان باید باید اولویت را به سازمان بدهند و اگر قرارداد تجاری یا اقتصادی می‌بندند باید آن را در چارچوب اکو ببینند و بررسی کنند که آیا با اهداف و سیاست‌های سازمان هم‌خوانی دارد یا نه.

مثال می‌زنم اگر ترکیه یک قرارداد گازی با روسیه می‌بندد باید ببینیم که این قرارداد در حوزه اکو چه معنایی دارد، آیا به نفع مجموعه سازمان است؟ آیا سیاست‌های سازمان را تقویت می‌کند یا تضعیف می‌کند؟ آیا امتیازاتی که به یک کشور خارج از سازمان می‌دهد بیشتر از امتیازاتی است که در چارچوب سازمان با دیگر کشورهای عضو به اشتراک گذاشته‌است یا نه؟

*به نظر شما سیاست‌های کشورهای عضو اکو تا چه اندازه به سمت بهبود شرایط سازمان بوده‌است یا نه؟

من خودم سال ۱۳۷۹ دبیرکل اکو بودم .خیلی از این حرف‌ها را با روسای جمهوری وقت کشورهای عضو اکو زده‌ام و از آنها می‌خواستم که شرایط سیاست خارجی خود را به نحوی تغییر دهند که به نفع اهداف سازمان باشد. هم با آقای پرویز مشرف رییس جمهور وقت پاکستان و هم با آقای سلیمان دمیرل رییس جمهور وقت ترکیه و هم با سید محمد خاتمی رییس جمهور وقت کشورمان در این مورد گفتگو کرده‌ام.

به هر حال خود من فارغ‌التحصیل مدرسه اقتصاد هاروارد هستم، در رشته مهندسی هم تحصیل کرده‌ام، همواره به آنها می‌گفتم که که این سازمان را جدی بگیرید و کمک کنید تا امکان کارایی بیشتر آن فراهم شود.  همواره هم اظهارات امیدوارکننده‌ای از سوی همه مقامات کشورهای عضو زده می‌شد، حقیقت این است که تا زمانی که من دبیر کل سازمان بودم این حرف‌ها بیشتر از اینکه عملیاتی باشد در سطح تعارفات دیپلماتیک بود.

در دو دهه گذشته هم که از سازمان دور بوده‌ام، عملکرد آن و سیاست‌های کشورهای عضو را پیگیری و رصد کرده‌ام و به نظرم هنوز هم اراده‌ای جدی در بین رهبران کشورهای عضو برای جدی گرفتن سازمان اکو شکل نگرفته‌است و هنوز بسیاری از اظهارات در سطح تعارفات دیپلماتیک باقی مانده‌است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − 5 =

دکمه بازگشت به بالا