شرایط نسبت به چهار سال پیش بهتر بود و رفتار و تیپهای غیرمتعارف کمتر دیده شدند اما عدهای پای ثابت بودند و امسال هم مثل دورههای قبل با تیپ شخصیتی خاص خودشان ظاهر شدند؛ با موهای بلند، کفنپوش، کرواتزده، داشمشدی یا با ظاهر غول چراغ جادو!
امسال ۵۹۲ نفر برای کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم نامنویسی کردند. این در حالی است که سال ۱۳۹۶ در مجموع ۱۶۳۶ نفر ثبت نام کرده بودند.
در این دوره هم مثل دورههای قبل برخی افراد برای چندمین بار ثبت نام کردند و از اینکه هر بار توسط شورای نگهبان رد میشوند، شاکی بودند. طبق قانون اساسی، رئیس جمهوری دومین مقام کشور به حساب میآید و کاندیدای این سِمَت به سوابق مدیریتی بالا نیاز دارد. اما چرا این افراد با وجود آنکه میدانند از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نمیشوند اصرار به ثبت نام برای کسب جایگاه دومین مقام کشور میکنند؟
ایسنا، این موضوع را از سه منظر جامعهشناسی ارتباطات، جامعهشناسی سیاسی و روانشناسی بررسی کرده و مورد تحلیل قرار داده است.
حمید شکری خانقاه – جامعهشناس ارتباطات – در اینباره معتقد است: «از لحاظ قانونی سهم هر فردی در جامعه محفوظ است و میتواند کاندیدای ریاست جمهوری شود اما به این معنا نیست که هر فردی و با هر سطح تحصیلات و پیشینهای به خودش اجازه اعلام کاندیداتوری بدهد. در واقع درک نادرستی از این قانون و عملکرد اشتباه رسانهها در تبیین و شفافسازی فضای انتخابات و ریاست جمهوری وجود دارد. درست است که حضور همه افراد در انتخابات یک واقعیت است اما رسانهها باید در نظر بگیرند به این معنا نیست که هر فردی در هر جایگاهی و بدون دانش کافی میتواند در حوزه سیاست و انتخابات شرکت کند.»
او به نقش رسانهها در این زمینه اشاره میکند: «این امر نشان میدهد رسانهها در نقش اصلی خود که روشنگری جامعه است به درستی عمل نکردهاند. به همین دلیل بسیاری کاندیدای جایگاه ریاست جمهوری میشوند. «من هم میخواهم رئیس جمهور شوم» نشاندهنده این است که افراد درک درستی از جایگاه ریاست جمهوری ندارند. رسانهها نهتنها در این امر به آگاهیبخشیدن و شفافیت جامعه کمک نکردهاند بلکه با هدف دریاف کلیک و لایک بیشتر، افرادی را که شایستگی کافی ندارند برجسته میکنند. مصاحبه با این افراد هم به قصد خنده و سرگرمی برای جامعه است. به عبارتی رسانهها با برجستهکردن افرادی که شایستگی کافی ندارند لودگی را در جامعه ترویج میدهند. آنقدر که کاندیداهای دروغین در انتخابات برجسته میشوند، کاندیداهای واقعی برجسته نمیشوند و زمانی که کاندیداهای اصلی نتوانند حرفشان را از طریق رسانهها مطرح کنند، حرفهایشان را در در شبکههای اجتماعی میزنند. رسانه باید برای برجستهسازی واقعیتها و تحول در جامعه ایفای نقش کند نه آنکه جایگاه ریاست جمهوری را با نشاندادن افرادی که شایستگی کافی ندارند تنزل دهد و اسباب خنده جامعه شود. بنابراین باید جلوی انتشار مطالب و تصاویر مرتبط با این موضوع گرفته شود. من فکر میکنم تنزل جایگاه ریاست جمهوری در ابعاد مختلف توسط برخی رسانههای غیرحرفهای همچنان سر جای خود باقی است و برخی رسانهها در این حوزه بشدت غیرحرفهای عمل میکنند. این در حالی است که در کشورهای دیگر بهندرت دیده میشود اخبار مربوط به شومنهایی که کاندیدای نهادی مثل ریاست جمهوری هستند منتشر شود. در واقع انتشار عکس و صحبتهای کاندیداتورهای دروغین، مسخرهکردن جایگاه اولین مقام اجرایی کشور است.»
نویسنده کتاب اعتماد نو به نقل از برنامهریزی راهبردی ارتباطی درباره کاهش کاندیداتورهای دروغین در ایندوره از انتخابات ریاست جمهوری به ایسنا میگوید: «با توسعه شبکههای اجتماعی دانش مردم بالا رفته است. امروزه تلفن همراه در اختیار همه افراد قرار دارد و دیدهاند حضور افراد غیرموجه در دورههای قبلی انتخابات اسباب خندهشان را فراهم کرده است و به عقیده من چنین موضوعی در کاهش حضور این افراد بیتاثیر نبوده است. از طرفی کرونا و محدودیتهای کرونایی تاثیر بسزایی در کاهش حضور کاندیداتورهای دروغین داشته است. افراد در دورههای قبلی از برخی شهرستانها به تهران میآمدند و در این دوره نتوانستند خودشان را به دلیل کرونا به محل ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری برسانند. نباید فراموش کنیم که شاید مردم تحت تاثیر شرایط اقتصادی، شکافهای سیاسی و مسائل دیگر، انگیزه چندانی هم برای ثبت نام نداشتند. به عبارتی جنب و جوش مردمی نسبت به مباحث سیاسی مختل شده است.»
شکری خانقاه همچنین درباره مشارکت بالای شخصیتهای سیاسی در این دوره از انتخابات توضیح میدهد: «باید انگیزههای حضور این افراد را بررسی کرد. وقتی درباره کاندیداتورها مطالعه میکردم متوجه شدم انگیزهها متفاوت است. به عبارتی کاندیداتوری، تریبون و شرایطی برای آنان فراهم میکند تا صحبت کنند و حرفشان را بزنند. عدهای دیگر هم با این کار قد و قامت خود را در سطح ریاست جمهوری بالا میبرند تا بتوانند به موقعیتهای مدیریتی دیگری دست پیدا کنند. برخی دیگر هم به قول خودشان آمدهاند تا تکلیفشان را ادا کنند. نمیدانم افرادی که خودشان هم میدانند مقبولیت و محبوبیت کافی ندارند چطور اعلام کاندیداتوری میکنند.»
اما محمد سالار کسرایی – دکترای جامعهشناسی سیاسی – معتقد است: «جامعه ایران به لحاظ فرهنگی همچنان قدرتمند است و رفتارهای نابهنجار چندانی ندارد. از طرفی نباید توقع داشته باشیم در جامعهای با مشکلات بسیار و در سطوح مختلف، رفتارهای نابهنجار نبینیم. من فکر میکنم در جایی که حداقلی از آداب دموکراسی دیده میشود هر کسی هم میتواند در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند بنابراین شاید جای تعجب نباشد که این امکان و حق برای هر فردی وجود داشته باشد. اما رفتار مردم در این زمینه میتواند دلایل متفاوتی از منظر جامعهشناختی داشته باشد. اولین دلیل، مشکلات متعدد جامعه مثل فقر، بیکاری، تورم و مشکلات دیگر است که سازمان سیاسی جامعه آنطور که باید قادر به حل آن نبوده است. بسیاری از مشکلات به هم پیوند خوردهاند و برخی از آنها هم از سطح بحران عبور کردهاند. بنابراین وقتی جامعه میبیند سازمان سیاسی قادر به حل مشکلات نیست، شاید عجیب هم نباشد که فردی از سطح پایین برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام حضور کند بدون آنکه متوجه باشد حضورش بیانگر اعلان و نمایش است. نکته دیگر در اینباره بیاعتمادی سیاسی است که به آن توجه نمیشود. جامعه، نسبت به سیاستمدارانی که برای حل مشکلات انتخاب کرده و نتیجهای ندیده بیاعتماد شده است. بنابراین مجموعهای از عوامل مختلفی که شاید شمردن آنها وقت زیادی ببرد، دست به دست هم دادهاند تا نوعی بیاعتمادی سیاسی شکل بگیرد و موجب رفتار غیرهنجارمند در این زمینه شود. به همین دلیل افراد با اشکال، سطوح و ادعاهای مختلف وارد حوزه انتخابات میشوند و با وجود آنکه میدانند جایگاهی در این امر ندارند اما باز هم برای اعلان عمومی وارد میدان میشوند.»
این دانشیار جامعهشناسی به موضوع مهم دیگری هم اشاره میکند: «نباید فراموش کنیم در جوامعی که نهادمندی سیاسی یعنی احزاب قدرتمند و دارای پایگاه اجتماعی وجود ندارند، کاندیداهای اصلی ریاست جمهوری نیز اصلا مشخص نیستند و ممکن است افراد مختلف در کوران حوادث ظاهر شوند زیرا احزاب قوی جامعه مدنی پشت چنین امری وجود ندارند و این موضوع برای جامعهای که میخواهد انتخابات ریاست جمهوری برگزار کند اما کاندیداهای ریاست جمهوری آن تا آخرین روز ثبت نام مشخص نیستند، روی خوشی ندارد. نداشتن نهادهای قدرتمند سیاسی، گزینش افراد و روانهکردن آنان برای انتخاب عمومی به ناهنجاریهای سیاسی دامن زده است.»
کسرایی برای بازگرداندن اعتماد به مردم توصیه میکند: «بازگرداندن اعتماد به جامعه نیازمند سلسه فعالیتهای گستردهای است و شاید نتوان با تجویز کوتاهی گفت اگر سیاستمداران چنین کاری انجام دهند قطعا فردا شاهد اتفاقات خوبی هستیم. جامعه ما مشکلات عدیدهای دارد و کنترل این مشکلات میتواند اعتماد را به جامعه برگرداند. ما در سطح اعتماد اجتماعی و سیاسی دچار خدشه قابل توجهی شدیم و نیازمند سلسه اقداماتی هستیم تا ثبات و پایداری را به جامعه برگردانیم. جامعه ایران در حال حاضر دچار مشکلات عدیده و تودرتویی است که حل آن بسیار دشوار است و باید منتظر رفتارهای نابهنجاری هم باشیم.»
سیما فردوسی – روانشناس – هم در اینباره معتقد است: «افرادی که با پوشش نامتعارف و عجیب برای ثبت نام در انتخابات حاضر میشوند، اغلب افرادی هستند که تمایل دارند دیده شوند و مورد توجه قرار بگیرند. شاید برخی از این افراد در دوران کودکی با کمبودهایی مواجه بودهاند و در حال حاضر فکر میکنند به این ترتیب میتوانند خودی نشان دهند. این افراد قاعدتا باید بدانند که به لحاظ اجتماعی نمیتوانند گزینه مناسبی برای جایگاه ریاست جمهوری باشند اما سعی میکنند به هر شکلی که شده خودی نشان دهند زیرا یکی از جاهایی که میتوانند به هدفشان دست پیدا کنند صحنه انتخابات کشور است و کسی هم مانع کارشان نمیشود. البته ممکن است عدهای دیگر هم دوست داشته باشند به این وسیله آشوب به پا کنند و فکر میکنند اگر از این طریق اقدام به خودنمایی کنند ممکن است منجر به درگیری شود و خوشحال هم میشوند که به این شیوه مورد توجه قرار گرفتهاند. در واقع چنین میدانی جایی برای ابراز وجود خودشان است. دلیل دیگری که این افراد به چنین شیوهای برای ثبت نام انتخابات مراجعه میکنند نشاندادن مخالفت خود نسبت به وضعیت موجود کشور است. کسی که با کروات به وزارت کشور میآید میخواهد بگوید به دنبال نگاه خاص یا پوشش خاصی است در حالی که همه ما میدانیم کروات – درست یا غلط – پوشش عرف جامعه ما محسوب نمیشود. البته ممکن است افرادی که با پوشش عجیب و غریب برای انتخابات حاضر میشوند چنین رفتاری را به شیوه تقلیدی از جوامع دیگر کپی کرده باشند.»
این روانشناس درباره نحوه مواجهه رسانهها با چنین افرادی که تشنه توجهند، به ایسنا میگوید: «چون این موضوع جنبه اجتماعی دارد بنابراین رسانهها هم باید آنان را نادیده میگرفتند چون هر برخوردی با این افراد ممکن است منجر به درگیری شود و شاید این موضوع خواسته برخی از همین افراد باشد زیرا با نزدیکشدن به انتخابات طبیعی است که افراد به شیوههای مختلف طرز تفکر یا مخالفت خود را نشان دهند و خودشان را مطرح کنند به همین دلیل این افراد نباید چندان جدی گرفته شوند یا با آنان وارد بحث و جدل شد. باید به آرامی از این کنارشان عبور کرد.»
فردوسی همچنین درباره حضور کودکان در اعتماد نو به نقل از برنامههای انتخاباتی یا حین ثبت نام کاندیداها معتقد است: «همه میدانیم که کودکان حق رای ندارند بنابراین چرا باید پای آنان به دنیای سیاست باز شود؟ به عقیده من اصرار به حضور کودکان در این امر هم نوعی جبهه مخالفتورزی با وضعیت موجود است و برای کودکان آسیبهایی به همراه دارد که والدین آنان باید پاسخگو باشند.»
انتهای پیام