امروز اول فروردین سالروز شهادت(۱۳۶۴/۱/۱) سرلشکر خلبان شهید حسین خلعتبری است.به همین مناسبت،سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم پژوهشگر سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم پژوهشگر سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش در یادداشتی فعالیتهای این شهید گرانقدر را بررسی کرده است.
در این یادداشت میخوانیم:
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نقش بسیار مؤثر و تعیینکننده در دفاع مقدس داشت و بهعنوان یک نیروی واکنش سریع، پاسخهای کوبندهای به متجاوزین بعثی در همان روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی داد. در این میان مردان آسمانی و آهنینبال نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، جایگاه ویژهای داشته و نقش مهمی را ایفا کردند.
سالهاست جنگ تحمیلی به پایان رسیده است اما درسهای بزرگ و ارزشمند این رویداد و حماسه تاریخی همچنان باقی است.
حسین خلعتبری سال ۱۳۲۸ در خطه سرسبز شمال و در روستای”بصل کوه” شهرستان رامسر متولد شد. پس از پایان دوران خدمت سربازی در نیروی هوایی با توجه علاقهاش به پرواز در سال ۱۳۵۱وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و دورههای مقدماتی را با کسب امتیازات بالا به پایان رساند. برای طی دورههای تکمیلی به خارج از کشور سفر کرد. از آنجایی که حسین همیشه به فکر ضعفا و تهی دستان بود قبل از اعزام به دوره خارج از کشور، به دیدار خانواده رفت و به مادرش وکالت داد که: “مادر تمام حقوق ماهیانهام را برای نیازمندان هزینه کن”
طی دوره خارج از کشور استعداد خیره کننده او در یادگیری و در پی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را تمامی اساتید بهعنوان یک دانشجوی برجسته بر زبانآورند. در ضمن حسین دوره شلیک موشک ماوریک (تلویزیونی) که یک موشک تاکتیکی هوا به سطح هدایت شونده است، را با موفقیت طی نمود. سخت بود هم درس خواندن و هم تذهیب نفس، اما توکل بر خدا همه چیز را آسان میکرد. سرانجام دوره خلبانی حسین با دریافت گواهینامه خلبانی در هواپیمای اف- ۴ به پایان رسید و جهت خدمت به ایران بازگشته و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستوان دومی مشغول به خدمت میشود.
درون نیروی هوایی زمزمههایی به گوش میرسد. حرف از آزادی و آزادگی است. میگویند که باید از اسارت طاغوت رها شد. کمکم زمزمهها به فریاد تبدیل شد و هم صدای با ملت سرود آزادی از حنجره کارکنان نیروی هوایی به گوش همگان رسید. حسین نیز در این همخوانی شرکت داشت و بارها تحت تعقیب بود.
پیروزی بزرگ رخ داد و ملت آزاد شد. هنوز ملت طعم شیرین آزادی را نچشیده بود که حمله سراسری به ایران آغاز شد. دیگر باید حسین و همرزمانش زکات علم خود را میپرداختند. در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، نیروی هوایی رژیم بعثی عراق با حمله همه جانبه به پایگاههای هوایی ایران، جنگ را آغاز نمود. بلافاصله بعد از حمله نیروهای بعثی صدام، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دو عملیات را در کمتر از دو ساعت از حمله اولیه بعثیها با رمز عملیات البرز و هدف پایگاه شعیبیه در استان بصره به مورد اجرا گذاشت.
چهار فروند فانتوم اف-۴ به خلبانی شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری مکرم، شهید سرلشکر خلبان سیدعلیرضا یاسینی، شهید سرلشکر خلبان داوود اکردای، شهید سرگرد خلبان حسن طالب مهر و تعدادی دیگر از تیزپروازان نیروی هوایی به پرواز درآمده و عملیات با انهدام اهداف تعیینشده به پایان میرسد.
عملیات کمان-۹۹
یکم مهرماه سال ۱۳۵۹ عملیات گستردهای از سوی نیروی هوایی بانام کمان -۹۹ آغاز میشود که طی آن ۲۰۰ فروند هواپیما به پرواز درمیآیند و ۱۴۰ فروند از مرز عبور کرده و به عراق حمله میکنند.
در این عملیات بازهم حسین نقش عمدهای دارد. او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و بهعنوان فرمانده یک دسته هشت فروندی به پایگاه « الرشید» و « المثنی» را در قلب بغداد حمله میکند.
حماسه ماندگار هفت آذر ۵۹ ( عملیات مروارید)
نیروی دریایی رژیم بعث عراق که بارها برای کشتیها مختلف ایرانی و حتی هواپیماهای ایران دردسر ساز شده بود مقامات جمهوری اسلامی را بر این فکر وا داشت که در یک حرکت بزرگ کار نیروی دریایی عراق را یک سره نموده و حاکمیت دریایی خود را به اثبات برساند. نیروی دریایی عراق نیز با در نظر گرفتن محاصره آبادان، تلاش میکرد که از جنوب هم این محاصره را کامل کند.
با این شرایط بود که طرح حمله به اسکلههای «البکر و الامیه» و انهدام ناوگانهای دریایی عراق اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی شد. نیروی هوایی مأموریت پیدا کرد که نیروی دریایی را پشتیبانی کرده و با هر نوع حرکتی در دریا و هوا مقابله کند. طبق هماهنگیهای به عمل آمده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، مقرر شد در روز هفتم آذرماه سال ۵۹، نیروی دریایی با پشتیبانی نیروی هوایی به دو اسکله البکر و الامیه حمله کند. پایگاه هوایی بوشهر ازجمله پایگاههای درگیر در این عملیات بود. حسین که مهارت خاصی در شلیک موشکهای ماوریک داشت با تجهیز هواپیمای خود به همراه دیگر خلبانان در این عملیات شرکت نمود.
موشک مأوریک بسیار موشک گران قیمتی بود. آن زمان (سال ۵۹) هشتاد هزار دلار خریداری شده بود. خلبان که روی هدف قفل میکرد، بدون استثناء هدف را منهدم میکرد. یعنی هر موشک قادر بود یک ناوچه را غرق کند و همانطور هم شد.
روز عملیات فرارسید و حسین به همراه تعدادی دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشکر خلبان عباس دوران و شهید سرلشکر خلبان سید علیرضا یاسینی در دل آسمان جای میگیرند. حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیتها قرار میدهد و یکی پس از دیگری ناوچههای اوزای عراقی را غرق میکند.اینجاست که حسین کاری میکند که تا مدتها حتی بعد از شهادتش افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندامشان میافتاد.
شهید سرلشکر خلبان یاسینی در این خصوص اینگونه نقل میکند
در قسمتی از این عملیات چند فروند از ناوچههای اوزای عراقی از ترس شکار نشدن توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی در کنار کشتیهای تجاری پنهانشده بودند که خلبانان ما متوجه آنها میشوند. با هماهنگی انجامشده توسط خلبانان قرار شد یک سری از طرف خاک کویت و یک سری هم از دهانه فاو و خور عبدالله جلوی ناوچههای اوزا را منهدم کنند. درحالی که مشغول بررسی موضوع بودیم، خلبان کابین عقب، من را متوجه ناوچه اوزای عراق کرد که به آرامی از بغل یک کشتی تجاری جدا شده و به سمت دهانه خور در حال حرکت بود. به طرفش شیرجه میرفتم که ناوچه اوزا متوجه حضور من شد و بلافاصله خود را به کشتی بازرگانی رساند. در همین حین شهید خلعتبری فریاد زد:
– رضا ناوچه را در رادار دارم و آماده شلیک موشک به آن هستم.
که در جوابش گفتم:
– دقت کن طوری بزنی که آسیبی به کشتی تجاری وارد نشود. زیرا ممکن است بهانه دست سایر کشورها بیفتد و بگویند که ایران کشتیهای تجاری را در خلیجفارس هدف قرار میدهد.
شهید خلعتبری اطمینان داد که ناوچه را طوری بزند که هیچ آسیبی به کشتی تجاری نرسد و سپس با یک فروند موشک ماوریک، چنان دماغه ناوچه را زد که چندین متر آن را از کشتی تجاری جدا کرد و آن را به قعر آبهای خلیج فارس فرستاد.”
حسین به همراه دیگر خلبانان شرکت کننده در این عملیات توانستند ناوهای اوزا، ناوهای مین جمع کن، ناو نیرو بر و چندین اژدرافکن را هدف قرار دهند و نیروی دریایی عراق را منهدم کنند. بعدازاین عملیات بود که به او لقب “حسین ماوریک” شکارچی ناوهای اوزا را دادند.
حمله به اچ- ۳ و حضور پررنگ شهید خلعتبری
در اواخر سال ۱۳۵۹ با توجه به اینکه عراق تمامی هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مجموعه پایگاههای الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم میگیرد که این پایگاهها را به هر طریق ممکن هدف قرار دهد.
طرح اولیه آماده میشود و تعدادی از برجستهترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات انتخاب میشوند و دلیل آن این بود که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را منهدم کنند.
با توجه به مهارت و تخصص بالای حسین در هدایت هواپیمای اف-۴ او نیز در این عملیات پیچیده و مهم هوایی حضوری فعال و نقشآفرین داشت.
حضور مقتدرانه در دادگاه لاهه
شهید خلعتبری افسری نکتهبین و باهوش بود. مدتی از جنگ گذشته بود که خلعتبری برای دفاع از حقوق ایران که درگیر جنگی ناخواسته شده بود، بهعنوان نماینده ویژه ایران در دادگاه بینالمللی لاهه حضور مییابد تا در برابر دولتمردان غربی و عربی، از حقوق کشور عزیزمان دفاع کند و در این امر خطیر با ابتکار عملی که در آنجا بروز داد، حقانیت ایران را در جنگ ثابت کرد.
در دادگاه بینالمللی لاهه بهعنوان نماینده نظامی ایران حضور داشت. قاضی دادگاه به سمت ایشان با خودکاری که در دست داشت به حالت شماتت اشاره میکند و میگوید: شما متجاوزید، که ایشان به حالت خشم و بهطور ناگهانی خودکار قاضی را از دست او میگیرد. در مقابل اعتراض قاضی که گفت چرا خودکارم را از دستم گرفتی، شهید خلعتبری میگوید: این خودکار ممکن است که ارزش مادی آن ناچیز باشد. وقتی من آن را از شما گرفتم شمارا عصبانی کرد و از آن نگذشتی و در مقابل زور از خودت دفاع کردی! چطور ما از کشور و ناموسمان در مقابل تجاوز بگذریم و از خودمان دفاع نکنیم ! قاضی لحظهای مکث کرد و در برابر منطق و کار اصولی شهید خلعتبری سرتعظیم فرو آورد و گفت: حق با شماست.
باوجود اینکه مدت مأموریت او در دادگاه لاهه ۲ ماه بود، به همه وعدهها و وسوسههای سران کشورهای آمریکا و انگلیس پشت پا زد و ادامه امور را به کاردار ایران در سوئیس سپرد و پس از ۱۵ روزبه کشور بازگشت و در پاسخ به این سؤال که چرا تا پایان مأموریت در آنجا نمانده، گفت:
«نمیتوانم شبها و روزها را در سوئیس با آرامش طی کنم درحالیکه جنگندههای دشمن آرامش را از هموطنانم گرفتهاند».
پرواز تا اوج
تعطیلات نوروز سال ۱۳۶۴ در پیش است، ولی گویا حسین هوس سفری دیگر را در سر دارد. او در پایگاه میماند و به زادگاهش نمیرود. در جواب دوستانش هم که میگویند چرا به دیدن خانواده نمیروی؟ میگوید:
– در این شرایط بحرانی مردم هرلحظه به کمک ما نیاز دارند. وجدانم اجازه نمیدهد که این مردم را تنها بگذارم.
اولین روز عید سال ۱۳۶۴، خلعتبری و ستوان محمد زاده بهعنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند میشود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) میشود.
حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان “عیسی محمد زاده” با یک فروند هواپیمای F-۴ بانام رمز سلیمان-۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمیآید. در منطقه سقز کردستان با دو فروند میگ ۲۳ و یک فروند میگ ۲۵ دشمن درگیر میشود. یکی از میگهای ۲۳ را مورد هدف قرار میدهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم میشود. در همین حین از ایستگاههای رادار زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری میرسانند که یک فروند میگ ۲۵ دشمن، در تعقیب آنها میباشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر میباشد، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک میکند، موشک به هواپیمای فانتوم برخورد میکند. ستوان محمد زاده موفق میشود اجکت کند و از هواپیما جدا شود. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمیکند و بدین شکل قهرمان جنگهای دریایی شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری که سیرهاش حسینی بود روح بلند او به عرش برین پرواز کرد و پیکر بدون سرش را همچون مقتدایش حسینابنعلی (ع) بهعنوان سند افتخاری تقدیم ملت همیشه بیدار و امام شهیدان نمود.
پیکر مطهرش طبق وصیت خودش در قله میرزا کوچک خان(گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده میشود تا آنگونه که خود میخواست، روحش نیز پاسدار مرز و بوم وطن اسلامیمان باشد.
آرامگاه دوم شهید
یک هفته بعد از خاکسپاری بدن مطهر شهید خلعتبری، کلاه خلبانی به همراه سر مطهر جدا شده از تن شهید که درون آن قرار داشت، دورتر از منطقه سقوط هواپیما در سنقر کلیایی کردستان پیدا میشود. از بیت امام (ره) کسب تکلیف میگردد که آیا سر به پیکر ایشان در رامسر ملحق شود که فرمودند: «نه صلاح نیست که نبش قبرکنید. سر مطهر شهید در همان محل (شهر سمگل) دفن کنید.» سر مطهر شهید خلعتبری را در همان مکان دفن کردند و این شهید بزرگوار دارای دو تا آرامگاه است.
فرازی از وصیتنامه
«…در ولایت خودمان «شیرود» کوهی است که میگویند «میرزا کوچک خان» در آن جا علیه روسیه میجنگیده است. اگر افتخار شهادت پیدا کردم، آن چه از من باقی ماند حتی اگر ذرهای از گوشت بدنم باشد، را در کنار قله آن کوه دفن کنید تا روح من هم پاسدار این مرز و بوم باشد.
– تا مادامی که نیروهای دشمن در خاک کشور من هستند استراحت و گوشهنشینی را بر خود حرام میدانم اگر ذرهای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار میدانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیهای داشتم، حتماً به این مردم خوب تقدیم میکردم».
انتهای پیام