به گزارش ایسنا، در تمام ۳۸ دوره گذشته جشنواره فیلم فجر افراد هنری و غیرهنری مختلفی در مقام داور این رویداد سینمایی حضور داشتهاند و بعضیها اسمشان چندین و چند بار تکرار شده است. اکبر نبوی یکی از آن نامهاست که در چند دوره جشنواره فجر بر مسند داوری این رویداد مهم سینمایی بوده است.
او در سال ۷۴ همزمان با داشتن مسئولیت روابط عمومی جشنواره، عضو هیات انتخاب هم بود و بعد از آن در سال ۷۵ داور بخش مواد تبلیغی شد. سال ۷۷ عضو هیات انتخاب فیلمهای خارجی بود و در سالهای ۸۴، ۸۶ و ۹۵ عضو هیات داوران بخش سودای سیمرغ شد.
این منتقد و تهیهکننده در گفتوگویی با ایسنا از تجربه داوری جشنواره فجر که چند سالی است محل بحث و حاشیه شده، گفت و تلخترین دورهاش را مربوط به جشنواره سیوپنجم دانست. او در خلال صحبتهایش از چند سینماگر اسم برد، ولی ترجیح داد هر جایی که یک اتفاق به قول خودش منفی رخ داده، از ذکر اسامی خودداری کند.
وی در این مصاحبه علاوه بر مقایسه شرایط گذشته سینمای رسانه ها با دورههای اخیر، خاطرنشان کرد که جشنواره فجر سالهاست که هدف خود را گم کرده و راهبردی ندارد. او بعضی دلایل این اتفاق را تغییر مداوم دبیر جشنواره و اصرار بر حضور مدیران در این مسند میداند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
سال ۷۴ یکی از باکیفیتترین دورههای جشنواره فجر بود
نبوی در دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر هم در کمیته انتخاب فیلمها بوده و هم داوری را تجربه کرده است. او درباره اینکه کدام کار را از میان انتخاب و داوری سختتر میداند؟ میگوید: «کمیته انتخاب سال ۷۴ خیلی سخت بود، چون در آن دوره فیلم خوب زیاد داشتیم؛ ابراهیم حاتمیکیا دو فیلم داشت «برج مینو» و «بوی پیراهن یوسف». رسول ملاقلی پور فیلم «سفر به چزابه» و «نجات یافتگان» را داشت. زنده یاد سیف الله داد «بازمانده» را داشت. مسعود کیمیایی با «ضیافت»، محسن مخملباف با «نون و گلدون» و «گبه»، کمال تبریزی با «لیلی با من است» و مجید محیدی با «پدر» هم بودند؛ یعنی بین ۱۰ تا ۱۴ فیلم خوب در جشنواره داشتیم و کار واقعا دشوار بود. حتی فکر کنم آقای حسنپور هم فیلمی به اسم «تعطیلات تابستانی» داشت که فیلم کودک بسیار خوبی بود و در مجموع انتخاب برای ما در آن دوره خیلی سخت بود. اصلا چهاردهمین دوره جشنواره از نظر کیفی یکی از پربارترین دورههای جشنواره بود و ما خیلی بر سر فیلمها بحث میکردیم تا بتوانیم متناسب با سقفی که تعیین شده بود، آثار را انتخاب کنیم.»
در آن مقطع ۴۱ فیلم برای بخش مسابقه سینمای ایران انتخاب شده بود که در جای خود تعداد زیادی بود و گویا همین هم مورد مخالفت اعضای هیات انتخاب بوده است. نبوی دراین باره توضیح میدهد: «یکی از بحثهای ما با دبیر جشنواره آقای ضرغامی بر سر همین بود که این دیگر اسمش رقابت نیست. البته انتخاب بیشتر، کار ما را راحتتر میکرد ولی این اشکال را همان موقع هم وارد میدانستم. به هر حال سیاست آقای ضرغامی این بود که چنین تصمیمی گرفته شود. این را هم باید اشاره کرد که از آن دوره به بعد دیگر کمتر شاهد حضور این حجم از آثار با کیفیت از کارگردانهای خوب سینما در یک دوره و به طور همزمان بودیم.»
او که در دوره چهاردهم جشنواره بجز عضویت در هیات انتخاب، مسئول روابط عمومی جشنواره هم بود، درباره اینکه احتمالا با این تعداد اثر خوب باید داوری هم سخت بوده باشد، میگوید: «در داوری آن دوره با وجود همین ویژگیها اتفاق خاصی در خاطرم نیست فقط یک مورد بود که من بخاطر مسئولیت دیگرم در جریان قرار گرفتم. یادم میآید یکی از کارگردانها که شنیده بود احتمالا جایزه میگیرد گفته بود برای دریافت جایزهاش به مراسم اختتامیه نمیآید و این برای اعضای شورای داوری خیلی سخت بود. یکی از داور ها تاکید داشت که جایزه را به آن کارگردان ندهند چون توهین آمیز رفتار کرده است و اصلا چه اجباری است؟ در مقابل گویا مرحوم خسرو سینایی گفته بود، بهتر است ما کار خود را انجام دهیم ولی تا جایی که یادم می آید استدلال ایشان مورد قبول قرار نگرفت و آن جایزه تغییر کرد.»
شیرینترین دوره داوری در فجر
نبوی درباره دورههایی که داور جشنواره بوده هم اتفاقهای مختلفی را تجربه کرده است. «شیرینترین دوره داوریام در جشنواره فجر سال ۸۴ بود، آن هم به دلیل نگاهی که بین اعضای هیات داوران وجود داشت (با حضور پرویز پورحسینی، احمدرضا درویش، سید مهدی شجاعی، فرهاد صبا، رسول صدرعاملی، مجید مجیدی و اکبر نبوی). این نگاه کاملاً بر پایه توجه به کیفیت اثر بود و هیچ چیزی خارج از سینما در بین داوران مطرح نشد. این ویژگیها دوره بیست و چهارم جشنواره را برایم بسیار شیرین کرد. ضمن اینکه در آن مقطع گروه هفت نفری داورها توانستند جوایز جشنواره را به طور ویژهتری اهدا کنند، یادم هست یک روزی یکی از داورها که دقیق خاطرم نیست رسول صدرعاملی بود یا احمد درویش، گفت بد نیست برای بخش مالی جوایز هم فکری کنیم. من هم با یک نفر را میشناختم و میدانستم با وزیر وقت صنایع آشنایی دارد. تماس گرفتم و جلسهای میان ما و آقای طهماسبی شکل گرفت. نتیجه آن دیدار گرفتن ۶ سمند برای ۶ برنده جایزههای اصلی بود و هشت پراید برای دیگر برندهها و دو میلیون تومان هم پول برای برندگان دیپلم افتخار که بعدا تبدیل به سکه شد و آنها تمامی تعهدات را هم به طور کامل اجرا کردند و حواله خودروها روی سن مراسم اختتامیه اهدا شد.»
او در پاسخ به اینکه آیا در آن دوره که کارگردانهایی مثل حاتمیکیا و فرهادی فیلم داشتند تصمیم به تقسیم جوایز گرفته نشد؟ میگوید: « به راستی چنین کاری نکردیم. البته میدانم چنین بحثهایی به هر حال مطرح میشود و من خودم قبل از اینکه داور شوم هم از این تصورها داشتم. یادم می آید سال ۷۱ که شهید آوینی در جشنواره فجر داور بود، با شوخی به او گفتم، آقا مرتضی خوب جایزهها را تقسیم کردید و همه را راضی نگه داشتید. او هم گفت، نه واقعاً اینطور نبود. گرچه من شوخی کرده بودم ولی واقعیتش ته ذهنم چنین نظری را خیلی کمرنگ داشتم. در آن سال هم که شما میپرسید نمیگویم اصلا چنین موضوعی در جلسهها مطرح نشد، ولی خوشبختانه نظری نبود که داوران را متقاعد کند.»
نبوی در سال ۸۶ هم که دوره ۲۶ام جشنواره به دبیری مجید شاه حسینی برگزار شد، داور بود که البته میگوید در این دوره به سختی داوری را قبول کرده بود. « من چند دلیل داشتم که داوری را نپذیرم و فقط یک دلیل را میگویم چون شاید گفتن همه آنها مصلحت نباشد. من در آن مقطع میخواستم در مقام تهیهکننده یک فیلم سینمایی را کلید بزنم و در مرحله پیش تولید بودیم. آقای جلوه وقتی این موضوع را مطرح کرد، من مخالفت کردم ولی بعد از پیگیریهایی در نهایت قبول کردم.»
تلخترین دوره داوری در فجر
او در ادامهی مرور دورههایی که در جشنواره فجر داور بوده، از سیوپنجمین جشنواره که سال ۹۵ برگزار شد به عنوان تلخترین دوره داوریاش یاد میکند؛ دورهای که دبیرش محمد حیدری بود و محمدمهدی دادگو، محمدرضا تخت کشیان، شهرام اسدی، محمدرضا هنرمند، اکبر نبوی، ایرج رامینفر و رویا نونهالی داوری فیلمهای بخش سودای سیمرغ را بر عهده داشتند. اعلام نامزدهای جشنواره در روزهای آخر سبب بروز حاشیههای زیاد و انصراف چند کاندیدا شد. برخی عوامل فیلمهای «ماجرای نیمروز»، «ویلاییها»، «خفهگی»، «سد معبر»، «فصل نرگس» و … به شکلهای مختلف اعتراض خود را به نادیده گرفته شدن بخشهای مدنظرشان نشان دادند و قیدی که به عنوان کارگردان فیلم اول در جشنواره بود، با تاکید بر قربانی شدن در برابر “حسادت، جهالت و بلاهت” از داوری شدن فیلمنامهاش انصراف داد. این حاشیهها به اختتامیه جشنواره هم کشیده شد تا جایی که هومن بهمنش که برای فیلم «تابستان داغ» جایزه گرفت، گفت: ما گویا به اشتباه در ۱۳ رشته کاندیدا شدهایم. من از داوران عذرخواهی میکنم که بابت فیلم ما توهین شنیدید و در تلویزیون و از سوی آن نسلی که من از آنها کار یاد گرفتم به شما توهین شد. معذرت میخواهم که فیلم ما را دوست داشتید.»
نبوی در باره آن روزها میگوید: «همه آن تلخی که گفتم بخاطر دوست عزیزم بهروز افخمی و اعتماد نو به نقل از برنامه هفت و مسعود فراستی بود که در آن دوره حرفهای نادرست بسیاری گفتند. من خیلی آزرده شدم. به بهروز هم زنگ زدم و گفتم برادر! اینها که میگویید درست نیست، اما آنها کار خود را میکردند. برای من شگفتآور بود. میگفتم این چه اصراری است؟ میخواهید «هفت» پرسروصدا شود؟ خب، یک تمهید رسانهای دیگری را انتخاب کنید که خلاف هم نگفته باشید.
به جز اینها بعد از آن دوشنبه شبی که اسامی نامزدها اعلام شد عدهای اعتراض داشتند، ولی خانم قیدی (کارگردان ویلاییها) به شکل شگفتانگیزی به داورها توهین کرد. ما همان روز اعلام اسامی نامزدها تنها جایزهای که برندهاش را به طور قطعی انتخاب کرده بودیم جایزه بخش استعداد درخشان بود که به خانم قیدی تعلق میگرفت. همه در این باره اتفاق نظر داشتیم، اما صبح روز اختتامیه که برای داوری نهایی دور هم جمع شدیم تا برندگان را انتخاب کنیم، یکی از داورها گفت چه اصراری است که وقتی خانم قیدی اینچنین توهین کرده به او جایزه بدهیم؟ فیلم دیگری را اسم برد که آن هم به لحاظ فیلم اول اثر خوبی بود و قابلیتهای زیادی داشت و یکی دو تا از داورها هم با او همراه بودند. ولی من معتقد بودم ما باید متناسب با شخصیت خودمان رفتار کنیم چون هر کسی متناسب با شخصیت خودش رفتار میکند. ما بر اساس شایستگی فیلم ویلاییها آن جایزه را انتخاب کرده بودیم. در این باره بحثی هم درگرفت، اما در مجموع همه داورها مجدداً بر اهدای این جایزه به خانم قیدی تاکید کردند، گرچه از حقوق ما بود و میتوانستیم تغییر نظر دهیم.
البته در نهایت با وجود اینکه خانم قیدی آن رفتار را نشان داد و گروه «ماجرای نیمروز» هم رفتار توهین آمیزی داشت و تصمیم گرفتند در مراسمی که برای نامزدها در هتل برگزار شد با آدامسی در دهان روی صحنه بیایند، گفته شد که جوایز این فیلم تحت تاثیر اعتماد نو به نقل از برنامه هفت بوده که همه اینها نادرست بود. البته سر فیلم «ماجرای نیمروز» من جملهای را در یکی از جلسههای داوری گفته بودم که به سرعت برق و باد به بیرون درز کرد و پیراهن عثمان شد. گرچه در همان جلسه ای که این حرف را زدم آن را تصحیح کردم. ولی دیگر همان حرف اولم پخش شده بود. حرفم این بود که در جلسه داوری گفته بودم اگر قرار باشد به «ماجرای نیمروز» جایزه بدهید من در هیات داوری نمیمانم، چون «ماجرای نیمروز» را به لحاظ محتوا و هدفگیری محتوایی و پیام، فیلم بدی میدانستم و هنوز هم آن را فیلم بدی میدانم. اما در همان جلسه کمتر از نیم ساعت بعد به خودم نهیب زدم که این حرف یعنی چه؟ من میتوانم به عنوان نقد نظرم را بعداً بنویسم و باید به عنوان یک فیلم آن را داوری کنم. به همین دلیل در جلسه حرفم را پس گرفتم و نظراتم را پس از جشنواره در فرصتهایی که پیش آمد به صورت نقد مطرح کردم. همه اینها باعث تلخی آن دوره شد.
در آن دوره نه آقای ایوبی و نه آقای حیدری با وجود آن همه مسئلهای که پیش آمده بود یک جمله هم نگفتند که چه کنیم یا نکنیم ولی دوستی که الان اسمش را نمیبرم چون دستش از دنیا کوتاه است، در اعتماد نو به نقل از برنامه هفت حرفهای عجیبی زد و گفت، مسئولان در رای داوران دخالت می کنند. پیغام دادم که اگر تو اهل معامله و امتیاز گرفتن هستی، فکر نکن همه مثل خودت هستند. من اگر الان هم اینها را مطرح و ابراز ناراحتی میکنم، به خاطر حمایت از آن جمع داوری است چون میدیدم چقدر همه چیز وارونه جلوه داده می شود. در اعتماد نو به نقل از برنامه هفت بحث دوتابعیتی بعضی داورها مطرح شد و گفتند آنها به دلیل منافع کشوری که تابعیت آن را دارند به فیلم «ماجرای نیمروز» جایزه نمیدهند در حالی که اتفاقا بعضی از آنها مدافع فیلم بودند.»
یکی از اتفاقات قابل تامل دوره سیوپنجم جشنواره فجر رکوردداری فیلم «تابستان داغ» در نامزدی ۱۳ رشته بود، اما جایزههای کمی دریافت کرد. این یکی از مسائلی بود که به حاشیهها دامن زد. نبوی دراین باره توضیح میدهد: «جزئیات درباره این فیلم دقیق خاطرم نیست اما «تابستان داغ» خیلی ناگهانی به اعتبار نوع پرداخت و قصهاش نظرات را به خود جلب کرد. اما به هر حال وقتی میخواهید جایزه بدهید از بین چند گزینه محدودتر مجبور به انتخاب هستید و آن موقع شرایط کاملاً فرق میکند. گرچه این اصل را باید بپذیریم که وقتی مثلا پنج نفر در یک رشته نامزد میشوند به این معناست که بالقوه هر ۵ نفر استحقاق دریافت سیمرغ جشنواره فجر را دارند اما در داوری نهایی، همه بررسیها میلیمتری میشود.»
حاشیههای جشنواره فجر نمک آن است، اما…
او معتقد است با وجود همه این اتفاقها آنچه همیشه برایش در اولویت قرار داشته ترکیبی بوه که به عنوان هیات داوران معرفی میشده، هر چند در دورهای برخلاف صحبتها و توافقها در شرایطی متفاوت مجبور به حضور میشود اما بیشتر از وضعیت داوری جشنواره که باعث بروز حاشیههایی در سالها اخیر شده خود ماهیت جشنواره را در این مسئله تاثیرگذار میداند.
«من سالهاست فکر میکنم که این جشنواره هدف خود را گم کرده و نمیداند که میخواهد چه کند؛ یعنی ملاک و معیاری ندارد. البته با حاشیههایش مشکلی ندارم چون معتقدم نمک چنین رویدادی هستند ولی به لحاظ استراتژی معتقدم جشنواره راهبرد ندارد. یکی از مهمترین جلوههای فقدان راهبرد، انتخاب دبیران است. دبیر هر کسی که باشد نه صرفاً ویترین جشنواره بلکه یک شاقول و شاخص برای اعتبار فرهنگی و هنری این حرفه و رویداد است. البته منظورم دبیران چند دوره اخیر جشنواره نیست بلکه سالهاست جشنواره فیلم فجر دبیر مطابق با معیاری که عرض کردم نداشته است. تغییرهای مداوم و فقدان ثبات در بخش دبیری جشنواره یکی از اشکالات این رویداد است. خاطرم است سال ۸۸ آقای جعفریجلوه اصرار میکردند که علاوه بر قائم مقامی فارابی، دبیر جشنواره فیلم کودک هم باشم. مخالفت کردم و به ایشان گفتم، چرا اصرار دارید یک مدیر، دبیر جشنواره باشد؟ حتی اسم بردم که کیارستمی یا مجیدی را بگذارید. این دو نفر را به عنوان افراد حقیقی و شناخته شده در دنیا اسم بردم چون جشنواره کودک تنها جشنواره الف واقعی ایران بود و الان نمیدانم چه وضعیتی دارد. حرف من این بود چرا برای دبیری جشنواره یک هنرمند را انتخاب نمیکنند؟ هنوز هم معتقدم بهتر است یک هنرمند دبیر جشنواره باشد و اگر مدیریت اجراییاش ضعیف بود، یک مدیر یا قائم مقام اجرایی میتواند در کنارش گذاشته شود. جشنواره فجر و کودک باید به سمت چهرههای شاخص فرهنگی و هنری و سینمایی بروند و آنها دبیران جشنواره بشوند، البته قبل از آن باید استراتژی جشنواره مشخص شود.»
جو سینمای رسانه با گذشته فر ق کرده
نبوی در پایان حرف آخر را خطاب به روزنامهنگاران و پایگاه خبریان و کسانی که به عنوان اهالی رسانه در سینمای رسانه جشنواره فجر حضور دارند بیان میکند: «به نظر من یک نکته بسیار مهمی که درباره جشنواره فجر وجود دارد مربوط به رسانههاست. درست است که تعداد رسانهها و بویژه رسانههای برخط نسبت به آن زمانی که من روابط عمومی جشنواره بودم زیادتر شده و قابل مقایسه با آن دوران نیست ولی معتقدم متر و معیار برای حضور اصحاب رسانه در سینمای رسانه تغییر کرده است. بحث من مربوط به امروز و دیروز نیست. سالهاست که این اتفاق افتاده و دوستانی که اکنون بر مسند تصمیم گیری در حوزه رسانه برای جشنواره هستند، میراثدار اتفاقاتی از گذشتهاند. ما در سینمای رسانه فضای بحث و جدل درباره فیلمها را داشتیم و با عوامل فیلم صحبت میکردیم. فضای نقد خیلی جدی بود و کسر شأن میدانستیم که در آن فضا به دنبال بازیگری بیفتیم تا با او عکس یادگاری بگیریم. البته عکس یادگاری با بزرگان سینما افتخار خود را دارد، اما هر چیزی به جای خود. مهمترین اتفاقها و نقدها و گفتوگوها در سینمای رسانهها در لابی آن سینما اتفاق میافتاد، اما الان چنین جوی در سالن رسانهها وجود ندارد و یا خیلی کم شده است.»
انتهای پیام