به گزارش ایسنا، کتاب «جنگ الکترونیک» به کوشش یدالله ایزدی نتیجه ۲۷ جلسه گفتوگوی علی اسحاقی در رابطه با شکلگیری، توسعه و مأموریتهای واحد جنگ الکتروینک (جنگال) تا سال ۱۳۶۵ و بخشی از لایههای پنهان این دوران تاریخساز است که بخشی از این کتاب را در زیر میخوانیم:
«اکبر جزینی، مدیر سایت سیار شنود و جهتیاب در واحد جنگ الکترونیک: چند بار در سیستم مخابراتی دشمن نفوذ کردیم و فرماندهی یک بخش یا یک منطقه و یک واحدی از آنها را به عهده گرفتیم. یک خاطره از همین به دست گرفتن فرماندهی دشمن در منطقه حاج عمران دارم. آقای رفیقدوست وزیر وقت سپاه به سنگر ما در قمطره آمده بود. همان شب بچههای سپاه قرار بود بروند و یکی دوتا تپه را بگیرند.
دشمن با قاطر تجهیزاتش را بالای ارتفاعات میبرد. ما این خبر را از آنها گرفتیم که یک ستون از قاطرهای عراق با تجهیزات از پشت این تپه دارند بالا میروند. وقتی مختصات را میگفتند، دیدیم آنها میخواهند به جایی بروند و به نیروهای خودشان برسند که ما میخواستیم شب آنجا عملیات کنیم. میخواستیم این عملیات مشکل پیدا نکند و این موضوع را به آقای اسحاقی اطلاع دادیم.
آقای اسحاقی آمدند و فرماندهی را در دست گرفتند. ما خودمان بیسیم آنها را قطع کردیم. آقای اسحاقی با آن فرمانده عراقی که روی تپه بود ارتباط برقرار کرد و به او گفت که قاطرها را از کجا بیاورد و چطور بیاورد.
خب چون لهجهشان هم عراقی بود آنها اصلاً متوجه نمیشدند چه کسی به آنها فرمان میدهد. خیلی خوب فرمان را به دست گرفته و آنها را لبهی یک پرتگاه برد. البته از آن راهی که قرار بود بیایند، از روی مختصات، یک پرتگاه به آنها آدرس داد و گفت از این راه بیایید تا به فلانجا برسید و اینها همهشان آمدند. زمانی که رسیدند لبه پرتگاه، قاطرها همه رم کردند و توی دره افتادند و در نهایت این عملیات با موفقیت انجام شد و نیروهای عراقی به آنجا نرسیدند.
علی اسحاقی، فرمانده واحد جنگ الکترونیک در دوران دفاع مقدس:جنگ ضد الکترونیک و کار عملیات هدایتی که ما انجام میدادیم، تاکتیک خاص خودش را داشت و هر کسی نمیتوانست آن را انجام دهد. «جنگ ضد فرماندهی» یعنی اینکه فرماندهی دشمن را ما به دست بگیریم. مثلاً ما در محلی سیستمی داشتیم که میتوانست پارازیته کند و صدای دشمن را در ارتباط دو طرفه آنان خفه کند. برای اجرای مأموریت سیستم یک طرف را خفه میکردیم که نتواند ارتباط برقرار کند و بعد طرف دیگر را هدایت میکردیم. گاهی اوقات هم دو نفر میشدیم و نقش دو تا فرمانده عراقی را بازی می کردیم.»
انتهای پیام