به گزارش ایسنا، چهارشنبه گذشته سعید خال، سرپرست گورستان بهشتزهرا، بهمناسبت پنجاهمین سال تاسیس این سازمان، مراسمی را برگزار کرد تا دستاوردهای نیم قرن فعالیت این سازمان را بگوید و ویژگیهای کار شبانهروزی پرسنل خدوم این سازمان از قبرکن و تطهیرگر تا مدیران و کارمندان این گورستان را – بهویژه در هنگامه وزش توفان کرونا – تشریح کند و از خدمات این زحمتکشانی که به چشم نمیآیند اما کاری بسیار صعب و طاقتفرسا، هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی برعهده دارند، تقدیر کند تا شاید قوت قلب و روحیهای باشد برای کسانی که گمنام زحمت میکشند و شب و روزشان با مرگ و مصیبت و ضجه و مویه عجین است…
پس از انتشار تصاویر این مراسم و بهویژه تصویر کیکی که بریده شد، سیلی از کامنتها، گلایهها، متلکها و ناسزاها در فضای مجازی، تلگرام، اینستاگرام، توییتر و سپس شبکههای تلویزیونی مخالف و موذی، درگرفت. حال آنکه اصل موضوع فراموش شد و آن تلاشی بود که پس از سالها برای تشکر و تقدیر از مظلومترین آدمهایی بود که در تموز جانسوز گرما و سوز استخوانسوز سرمای این گورستان عظیم به سختترین کارهای جسمی و روحی مشغولند و در زمره فراموششدگان این کلانشهر بهحساب میآیند. درست است که این مراسم اشکالاتی هم داشت. شاید بهتر بود مدیر بهشتزهرا چند تن از پایینترین سطوح کارگران این گورستان ازجمله قبرکنها و تطهیرگرها را هم به مراسم میبرد. شاید بهتر بود کیک نمیبریدند تا مراسم شبیه جشن تولد نمیشد و با سلیقه بهتری اعتماد نو به نقل از برنامه را تدارک میدیدند. اما آنچه مغفول ماند آمارها و گزارشهایی بود که از خدمات ۵۰ساله این گورستان عظیم ارائه شد. اینکه تهران تنها کلانشهری است که گورستان جامع دارد. ۱٫۷میلیون انسان – که هریک چشم و چراغ و جگرگوشههای خانوادههایی بودهاند – در این آرامستان آرام گرفتهاند، اینکه بیش از ۳۰هزار شهید عزیز در این مکان آرمیدهاند و فضای بهشتزهرا به شمیم بهشتی آنان معطر و متبرک است… اینکه در هنگامه کرونا و افزایش ناگهانی شمار مرگومیر، کارکنان بهشتزهرا مجبور بودند هم کارشان را بیشتر کنند هم مراقب خانوادههای مصیبتزده باشند هم پروتکلهای سختگیرانه تطهیر و تدفین جانباختگان کرونا را به دقت انجام دهند و هم مراقب باشند خودشان و دیگران آلوده و بیمار نشوند… همه اینها از یاد رفت و فقط تصویر کیک، بهانهای شد برای جنجال و ملعبه و مغلطه.
دراین میانه و در فضای بیانصاف و کور مجازی، جفای بزرگتر اینکه سید جلیلالقدری را که شرافت نظام رسانه ای کشور است، بهبهانه آن مراسم بنوازند. چرا که عکس او سالیان پیش در کنار کیک تولدی که برای دوست و یار قدیمی اش میگرفت منتشر شده بود. همه سیدمحمود دعایی را به عنوان اهل فرهنگ میشناسند. او شخصیتی به تمامی فرهنگی است. هرچند دورهای در سیاست سر و دستی داشته است. اهالی فرهنگ دعایی را در مراسم پاسداشت بزرگان فرهنگ و تاریخ و هنر و فضلا و فرزانگان ملی دیدهاند. او را دیدهاند که با فروتنی و عشق، دست بزرگانی چون شفیعی کدکنی را میبوسد. بر پیشانی پیران و بازوی جوانان بوسه میزند. در را جلوی اهل فضل و ادب، به ادب باز میکند و خود کنار میرود، در انتهای سالن مینشیند تا کسی او را نبیند، خود را کمرنگ و بیرنگ میکند تا دیگران جلوه کنند و به چشم آیند، عکس و نامش را در روزنامه تحت مدیریتش تا آنجا که بشود، حذف میکند، مگر آنکه در کنار یا میانه عکس بزرگانی باشد که شایسته است تصویر آنها منتشر شود.. هرگز عنوان حجتالاسلام و آیتالله و یار امام و انقلابی کهنهکار و مبارز و مجاهد و غیره را برای خود روا نمی دارد و نمیگذارد دیگران نیز بهکار برند. سوار پیکان و گاه تاکسی و اتوبوس و حتی موتورسیکلت میشود، آن هم نه برای خود بلکه برای رسیدن به مراسم نکوداشت یکی از اهالی فرهنگ،. تا جایی که یکبار ساق پایش بر اثر تماس با اگزوز موتور به طرز دلخراشی میسوزد و او با تحمل سوزش جانکاه آن، در آن مراسم حضور مییابد و نمیگذارد احدی از حضار و بانیان مراسم متوجه شوند…
درباره این سید گفتنیها و ناگفتهها بسیار است. او از بزرگترین حامیان هنرمندان و اهالی فضل و فرهنگ و فرزانگی است. در حیاتشان دستشان را به گرمی میفشرد و میبوسد و در مماتشان بر پیکرشان نماز میگذارد تا در وانفسای برخی تنگ نظری ها و خشک اندیشی ها، غریب و بی پناه نباشند. او دوستار و مشوق جوانان نیکسرشت این سرزمین است و روا نیست برخی جوانان غیرمطلع، در پرسهگردی اینترنتی، به بهانه یک عکس یا به انتقام سختیها و تنگناها و ناکامی هایی که در زندگی دارند، از این سیدمظلوم انتقام گیرند. این سید در آن مراسم صرفا یک مدعو بود و نقشی در طراحی آن اعتماد نو به نقل از برنامه و کجسلیقگی برپاکنندگان مراسم نداشت.
این سید، برغم اینکه مدیر رسانه بزرگی است اما با امانتداری تمام، هرگز از رسانه برای طرح خود، توجیه خود و حتی رفع اتهام ها و تهمت های ناروا علیه خود، استفاده نمی کند و همه نیش ها و تیغ ها و دروغ ها و ناسزاها و کنایه ها و تهمتهای ناروای دشمنان و دوستان ناآگاه را در دل پهناور خود پنهان می دارد. او یکی از نمادهای اخلاق مداری در این عصر بی اخلاقی است. نماد حفظ حرمت و کرامت انسانی ِ همگان و تحفظ و پرهیز از هر نوع بی حرمتی و اهانت و توهین و پرده دری است. این سید نماد شرافت و آبروداری است و روا نیست برخی دوستان، ولو از سرناآگاهی، این سید صادق و صمیمی را که از اندوخته های فرهنگی و رسانه ای و اخلاقی این سرزمین است ، با دشنه ی طعن و دروغ، بنوازند…
امضا: یک پایگاه خبری منصف
انتهای پیام