به گزارش ایسنا، «اتوشنگ» در ۸۱ فیلم و سریال به عنوان بازیگر حضور یافته و بیش از ۳۲ فیلم و تئاتر را کارگردانی کرده است. ۸ نمایشنامه نوشته است و در آثار زیادی به عنوان بازیگر تئاتر و صداپیشه فعالیت داشته است. او بیشتر برای فیلمهای «خفاش» (۱۳۵۱)، «آرابلا» (۱۳۵۶) و «چرخ و فلک» (۱۳۵۲) شناخته شده است.
«اتو شنک» در ۲۲ خرداد۱۳۹۹، ۹۰ ساله شده و اندکی پیش از آن، آخرین فیلم سینمایی او به نام «چهار تار» روی پرده رفت. همچنین این روزها با همکاری عکاس و روزنامهنگار معروف «ایکل هوروویتس» کتابی از عکسهای این هنرمند منتشر شده که در آن به بررسی زندگی حرفهای «اتو شنک» پرداخته شده است.
تلویزیون ملی اتریش هم با چندین اعتماد نو به نقل از برنامه، از «اوتو شنک» تجلیل کرد.
کتاب «تصویری صمیمی از زندگی» به قلم «مایکل هوروویتس» و «اتو شنک» نیز در این روزها توسط انتشارات مولدن منتشر شده و در ۲۳۹ صفحه به بهای ۳۵ یورو به فروش میرسد.
مصاحبه روزنامه «وینرتسایتونگ» با اوتو شنک که بواسطه رایزنی فرهنگی کشورمان در اتریش در اختیار ایسنا قرار گرفته و با فاصله و رعایت فاصله گذاری اجتماعی در کتابخانه شنک صورت پذیرفته است، در ادامه میآید:
جدیدترین فیلم بلند سینمایی شما به تازگی اکران شده است و اخبار متعددی از فعالیتهای هنری شما منتشر میشود. در این سن و سال که همدورههای شما دست از کار کشیده اند، شما چطور این همه فعال هستید؟
اتو شنک: من هم دوست دارم که پاهایم را دراز کنم، اما کار به من اجازه نمیدهند. من فریفته کار هنریام. آدرنالین ذخیره شده باید در جایی رها شود، حتی اگر در نهایت خستگی هم باشم، به سختی می توانم خودم را از صحنه جدا کنم، بمب آدرنالینام منفجر میشود و تند و تیز مشغول بازی میشوم.
بعد از گذشت بیش از ۷۰ سال حضور روی صحنه، آیا هنوز هم رفتن روی سن به شما احساس خاصی میدهد؟
از آنجا که من خودم این کار را انتخاب نکردم میشود، گفت که به نوعی اغوا شدم. من هیچ وقت واقعاً به استعداد خودم اعتقادی نداشتم، همیشه میخواستم بهتر باشم، صدایی زیباتر و یک رفتار درخشانتر داشته باشم، به طور کلی میخواستم خیلی مستعدتر و زیباتر باشم.
ژان پل می گوید:خاطره تنها بهشتی است که نمیتوان از آن بیرون رانده شد. چه خاطراتی را در پیری حفظ میکنید؟
در مورد من، این جهنمی است که شما هرگز از آن بیرون رانده نمیشوید. هر ننگ و شکستی در این کار را خیلی خوب به یاد دارم. خدا را شکر که مخاطبان من بیشتر در مورد موفقیتهای من فکر میکنند، در حالی که من با یاد شکستها زندگی میکنم. اتفاقاً من هیچ وقت دنبال موفقیت نبوده ام، شاید در سنین جوانی، اما وقتی بزرگتر شدم فقط میخواستم چیزی بهتر درست شود، چیزی که گفته میشود درست باشد، میخواستم خودم باشم. بدین ترتیب بازی یک کلمه احمقانه است. همه در مورد تئاتر متفاوت صحبت میکنند.
آیا تئاتر امروزهم برای شما جذاب است؟
بله برای من فقط تئاتر خوب یا بد وجود دارد و تئاتر خوب همیشه برای من جذاب خواهد بود.
از «فریتز کورتنر» گرفته تا «آنا نتربکو»، از «لئونارد برنشتاین» گرفته تا «پیتر زادک»، شما با هنرمندان مشهور جهانی کار کردهاید، این برخوردها برای شما چه معنایی داشت؟
همیشه برای من خوشحال کننده بوده است. من همیشه افرادی را که به من معرفی میشدند، دوست داشتم. آشنایی شما وقتی خیلی زیاد نباشد، عقایدتان را با دیگران به اشتراک نمیگذارید و از یک سن مشخص به بعد، روز به روز تنهاتر میشوید.
سالهای پس از جنگ را چگونه تجربه کردید؟ زندگی در میان نازیهای پیشین و تازه از راه رسیدهها؟
ما خیلی خوشحال شدیم که جنگ به پایان رسید ولی نمیخواستیم مانند نازیها بشویم و انتقام بگیریم، بلکه میخواستیم ببخشیم. واقعیت این است که خیلی از مردم در جنگ دچار اشتباه شدند.
انتهای پیام