همه ناکامی‌های یک نارسیست

به گزارش ایسنا، با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری در آمریکا و پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ، نه فقط مردم ایالات متحده که نگاه همه جهان به کارنامه پرزیدنت ترامپ دوخته شده؛ کارنامه‌ای که به گواه خود آمریکایی‌ها آقای پرزیدنت در آن نمره‌ خوبی که نداشته هیچ، درمواردی حتی رد هم شده است و حالا ترامپ مانده و دست‌های خالی و نامزدهایی که هرگونه تلاشش برای بزرگنمایی‌های دروغین دست‌آوردهای دوره ریاست‌اش را زیر ذره‌بین گذارده‌اند.

سه سال قبل ترامپ در نخستین سخنرانی‌اش به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده در نطقی آتشین وعده دورانی جدید برای آمریکا و آمریکایی‌ها و تلاش “صادقانه” برای حمایت از قانون اساسی و جایگاه آمریکا در جهان داد و از بازگشت امنیت به مدارس و بهبود شرایط داخلی تا پایان بحران سوریه و فلسطین و برخورد با ایران سخن گفت؛ سخنانی که به گفته تحلیلگران بیش از هر چیز تسویه حساب با دولت‌های پیشین آمریکا بود.
ترامپ در این سخنرانی که در میان شمار زیادی از مقامات بلندپایه سیاسی، نظامی، اقتصادی و روسای جمهور سابق و هیات‌های دیپلمات و مقابل چشم میلیون‌ها تن در جهان ایراد کرد، وعده‌های زیادی داد که اهم آنها در چند محور خلاصه می‌شد؛ پرونده کره شمالی، منازعه فلسطین، برجام، جنگ سوریه، موضوع مهاجرت، مکزیک، بهبود روابط تجاری آمریکا و “تبدیل شدن به الگویی موفق در جهان”. اما با نگاهی به این موضوعات در سه سال گذشته معلوم می‌شود نه تنها گشایشی در آنها به وجود نیامده که مواضع نامشخص شخص ترامپ بر ابهام این پرونده‌ها و پیچیده‌تر شدن آنها افزوده است.

کره شمالی

همزمان با ورود ترامپ به کاخ سفید، کره شمالی در اوج انجام آزمایش‌های موشکی خود بود تا حدی که بسیاری شرایط را به شروع یک جنگ نزدیک می‌دیدند، ترامپ، کیم جونگ اون (رهبر کره شمالی) را «مرد موشکی کوتوله» خطاب می‌کرد و اون نیز ترامپ را “پیرمرد خرفت” می‌خواند.
در بحبوحه این لفاظی‌های تند و آتشین که همه جهان را نگران کرده بود، ناگهان لحن تند ترامپ به نرمی گرایید و در اقدامی نامتعارف به تعریف و تمجید از رهبر جوان کره شمالی پرداخت و در نهایت به سه دیدار پشت سر هم و امضای توافقی نمادین انجامید که ترامپ آن را یک موفقیت بزرگ در سطح جهانی میدانست که گویا کره زمین و نسل بشر را نجات داده است!

به رغم شروع داغ و تعارفات گاه و بیگاه اون و ترامپ و با وجودی که در میانه راه کره شمالی برای مدتی پرتاب‌های موشکی خود را متوقف و یکی از سایت‌های اتمی‌اش را جمع کرد، حالا با دیدن وعده‌های تو خالی رئیس جمهور آمریکا، کره‌ای‌ها دیگر تمایلی به ادامه مذاکرات ندارند و حتی آخرین دیدار نمایندگان دو کشور در روزهای اخیر را « تهوع آور» توصیف و اعلام کردند واشنگتن با دست خالی در مذاکرات حاضر شده است.
کره اکنون بار دیگر آزمایش‌های موشکی خود را از سر گرفته و دو موشک بالستیک دیگر تست کرده است اما ترامپ که روزی برای “اون” خط و نشان می‌کشید و از “دکمه هسته‌ای بزرگتر” حرف می‌زد، حالا با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا آرام شده و می‌گوید به رغم این آزمایشات باز هم حاضر به مذاکره است و این از نظر رای دهندگان آمریکایی اگر شکستی مفتضح قلمداد نشود دست کم دست‌ و پا زدن برای کسب رای با پرونده‌ای شکست خورده به حساب می‌آید.

فلسطین

از دیگر پرونده‌هایی که ترامپ با رفتن به کاخ سفید انگشت روی آن گذاشت و سعی در به اصطلاح حل و فصل آن داشت پرونده درگیری فلسطین-اسرائیل بود. او برای حل این مزمن‌ترین بحران خاورمیانه و حتی جهان بسیار تند و بی‌مهابا شروع کرد؛ شروعی که پایان کار آن را به خوبی مشخص بود.
وی در نخستین گام، کاری را که چندین رئیس جمهور پیش از او از انجامش سرباز زده بودند انجام داد و سفارت کشورش را از تل آویو به قدس اشغالی برد و قبله اول مسلمانان را به عنوان « پایتخت ابدی اسرائیل» به رسمیت شناخت که نه تنها فلسطینیان بلکه خشم میلیاردها مسلمان در جهان را به دنبال داشت و در واقع به مثابه ریختن نفت بر آتش درگیری‌های میان فلسطین و اسراییل بود.

شاهکار ترامپ در پرونده درگیری فلسطین اما طرحی موسوم به «معامله قرن بود» که آقای پرزیدنت آن را فورمولی جادویی برای پایان دادن به جدال ۷۰ ساله فلسطین و اسراییل می‌دانست. طبق این طرح که به ظاهر برای حل اختلاف میان فلسطین و اسراییل است، رژیم صهیونیستی در قبال دریافت امتیازات فراوان و الحاق بخش‌هایی از مناطق اشغالی با تشکیل کشوری چند پاره، محاصره شده و ضعیف اما “مستقل” به نام فلسطین موافقت می‌کند! براساس این طرح دولت مستقل فلسطین شامل نیمی از کرانه باختری، نوار غزه و چند محله از قدس شرقی می‌شود و شهر ابودیس هم پایتخت فلسطین در نظر گرفته می‌شود اما بخش‌های دیگر فلسطین شامل نیمی از کرانه باختری و بخش اعظم بیت‌المقدس شرقی که تمام جهان آن را متعلق به فلسطین می‌داند به رژیم صهیونیستی واگذار می‌شود و آوارگان فلسطینی هم از حق بازگشت به سرزمین خود محروم می‌شوند.
این طرح ۶۰ صفحه‌ای که بیشتر بر اختصاص بودجه‌های هنگفت، آن هم نه از خزانه آمریکا که از جیب کشورهای عربی و اروپایی استوار شده است، با واکنش منفی جهان اسلام، کشورهای عربی، اتحادیه اروپا، روسیه و برخورد بسیار تند فلسطینیان مواجه شد و عملا پیش از آنکه به شکل رسمی ارائه شود، عقیم ماند و ترامپ را از دست‌یابی به یک “افتخار ویژه” در تبلیغات انتخاباتیش ناکام گذاشت.

 سوریه

«زمان بازگشت به خانه فرا رسیده است!» این جمله را رئیس جمهور آمریکا به تازگی در توییتر منتشر کرده است و تازه‌ترین تصمیم ترامپ در پرونده‌ بغرنج سوریه است که خشم بسیاری را چه در داخل و چه خارج از این کشور از جمله اروپا به دنبال داشته است.
ترامپ که با ادعای حملات شیمیایی، حملاتی را علیه مواضع دولتی و نظامی سوریه انجام داده و با صرف میلیاردها دلار برای استقرار در شمال و شرق سوریه و تسلیح و آموزش نیروهای محلی به دنبال سیطره بر دست کم یک سوم خاک این کشور بود، اکنون اعلام کرده که “نمی‌تواند ژاندارم منطقه باشد” و در تلاش است با بهانه تراشی به شکل آبرومندانه از سوریه کنار بکشد؛ گرچه این مساله با وجود سیل انتقادها از داخل و خارج باعث سردرگمی ترامپ شده است و تقریبا هر روز تغییر موضع خود را توییتری به اطلاع جهانیان می‌رساند.

فرانسه به ترکیه هشدار داد
هم اکنون بخوانید

این قبیل اقدامات و تصمیمات بدون فکر ترامپ اطرافیان خود او را هم سردرگم کرده است. قبلا هم، چنین اقدامات غافلاگیرانه‌ای از ترامپ سر زده بود و او دسامبر گذشته دستور خروج فوری نیروهای زمینی کشورش ظرف ۳۰ روز از سوریه را صادر کرده بود؛ تصمیمی که در نهایت لغو شده و به استعفای ژنرال جیمز ماتیس از وزارت دفاع انجامید.
 به باور کارشناسان این تصمیم بیش از هر چیز نشان‌گر احساس ضعف رئیس جمهور آمریکا در سوریه است و حاکی از آن است که ترامپ در سوریه سردرگم شده و دنبال راهی برای فرار از قائله است؛ راهی که آبرومندانه و در پوشش و عنوانی چون پایان هزینه‌های اضافی باشد.

ایران

پرونده ایران هم مثل پرونده‌های دیگر پر از اقدامات متناقض و سردرگمی‌های رئیس جمهور آمریکاست تا جایی که بسیاری معتقدند ترامپ هیچ سیاست و اعتماد نو به نقل از برنامه مشخصی در قبال ایران ندارد. او که از بزرگترین منتقدان برجام در زمان باراک اوباما بود، یک سال پس از روی کار آمدن رسما از این توافق بین‌المللی تحت قطعنامه شورای امنیت خارج شد و بازگشت تحریم‌ها علیه ایران را اعلام کرد. این در حالی بود که ترامپ به دلیل پایبندی ایران به مفاد برجام طبق تایید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، هرگز نتوانست دلیلی مستدل برای این پیمان شکنی خود مطرح کند.
این تصمیم نه فقط مخالفت اطرافیان ترامپ چون رکس تیلرسون، وزیر خارجه وقت و هربرت مک‌مستر، مشاور امنیت ملی وی را همراه داشت ( کار به برکناری این افراد نیز انجامید) بلکه با نارضایتی متحدان اروپایی چون انگلیس، فرانسه و آلمان و ابراز تاسف این کشورها که خود از امضاء کنندگان برجام بودند، روبرو شد و حتی نظر سنجی‌های صورت گرفته در آن ایام حکایت از آن داشت که مردم آمریکا هم از این تصمیم ترامپ ناراضی هستند.

 در مقابل خودسری‌های ترامپ و اقدامات تحریک آمیز بعدی‌اش از جمله تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، درج نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی، اعزام ناو گروه و بمب افکن بی ۵۲ و جنگنده اف ۲۲ به منطقه و تحریم وزیر خارجه کشورمان، جمهوری اسلامی ایران سیاست «صبر راهبردی» را در دستورکار قرار داد و البته در کنار سرنگون کردن یک پهپاد متجاوز آمریکایی در بعد سیاسی نیز گام به گام تعهدات خود در چارچوب برجام را کاهش داد و طی سه مرحله فعالیت‌های هسته‌ای خود را تا حدود زیادی به دوره قبل از امضای برجام نزدیک کرد.

در این میان تحریم‌های گاه و بیگاه آمریکا که از دید خودش دیر یا زود ایران را وادار به تسلیم در برابر ایالات متحده می‌کرد راهی به پیش نبرد و ترامپ که مثل همه پرونده‌های دیگر، استراتژی‌هایش به بن بست رسیده، در اجلاس گروه ۷ لحن خود را در قبال ایران تغییر داد و در مقام دلجویی از ایران پس از تنش‌های اخیر برآمد و بارها مستقیم و غیر مستقیم خواهان دیدار با رئیس جمهور کشورمان شد.

ترامپی که پس از خروج از توافق هسته‌ای با وضع ۱۲ شرط برای گفتگو با ایران از جمله برچیدن اعتماد نو به نقل از برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران و قطع حمایت ایران از جریان مقاومت در منطقه امید داشت ایران را به مذاکرات فراگیر وادار کند، در برابر مقاومت حداکثری ایران به زانو درآمد و حالا پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط را مطرح کرده است؛ پیشنهادی که آخرین برگ باقی مانده برای آمریکایی‌هاست.

این تغییر رویه ترامپ و کاهش لفاظی‌های او علیه ایران و بیان این مطلب که «من هرگز دنبال آسیب زدن به ایران نبوده‌ام» گرچه شک برانگیز است اما خبر از ناکامی و سرخوردگی مجدد رئیس جمهور نارسیست آمریکا در به نتیجه رساندن یکی دیگر از پرونده‌هایی می‌دهد که در واقع خود او با خروج از برجام آن را پیچیده کرد.

افغانستان

نگاهی گذرا به کارنامه رییس جمهوری آمریکا در افغانستان حاکی از آن است که ترامپ هم مانند اسلاف خود در “طولانی‌ترین نبرد تاریخ آمریکا” شکست خورده است و امروز آمریکا پس از ۱۸ سال نبرد و صرف هزینه‌های گزاف با دستان خالی  و با آشفتگی به دنبال راهی برای لاپوشانی این شکست و وارونه جلوه دادن آن است.
ترامپ از دوره کارزارهای انتخاباتی خود بارها اعلام کرده بود که سربازان آمریکایی باید افغانستان را ترک کنند. این سیاست ترامپ این فکر را به ذهن متبادر می‌کرد که خط مشی او با سایر رهبران آمریکا تفاوت دارد اما دیری نپایید که در اوت سال ۲۰۱۷ و در جریان رونمایی از استراتژی خود برای افغانستان خواهان اعزام نیروهای بیشتر به این کشور جنگ زده شد و گفت که وقتی کار ریاست جمهوری را شروع کرده دیدش عوض شده و نمی‌خواهد “مخالفان مسلح افغان با سوء استفاده از خلاء موجود بار دیگر قدرت گرفته و افغانستان را به کانونی تروریستی” تبدیل کنند.

رئیس جمهور الجزایر تعدادی از استانداران را تغییر داد
هم اکنون بخوانید

ترامپ همچنین ممانعت از قدرت گیری طالبان و شبه نظامیان مسلح در افغانستان را از محورهای استراتژی‌های خود اعلام کرده بود و با اعطای آزادی عمل بیشتر به فرماندهان نظامیش و تشدید موج حملات در افغانستان سعی بر آن داشت مناطق تحت کنترل شبه نظامیان مسلح را کاهش دهد. او در کنار این اقدامات طرحی را با سرپرستی زلمای خلیل‌زاد در دستور کار قرار داد و با طالبان مستقیما وارد گفت‌وگو شد اما آنچه نصیبش شد حملات بیشتر طالبان بود و بمب گذاری در کابل و در نهایت توقف مذاکرات. نهادهای اطلاعاتی آمریکا معتقدند استراتژی ترامپ نتوانسته هیچ تغییری در جنگ ۱۸ ساله افغانستان ایجاد کند.

در کنار دستپاچگی‌های واشنگتن، نارضایتی‌های داخلی در افغانستان، افزایش ناآرامی‌ها و شکننده‌تر شدن اوضاع امنیتی نشان می‌دهد به رغم تبلیغات رئیس جمهور خودپسند آمریکا که بیشتر شبیه لاپوشانی برای مهر و موم شکست استراتژیک در افغانستان است طرح او هیچ دستاوردی ورای روسای جمهور سابق نداشته و نتوانسته تغییری در جنگ ۱۸ ساله افغانستان ایجاد کند و همین موضوع واشنگتن را دچار سردرگمی کرده است، مساله‌ای که در دولت ترامپ چیز تازه‌ای نیست.

مکزیک

مساله مهاجرت و کشیدن دیوار در مرز مکزیک برای محدود کردن رفت و آمدها میان دو کشور موضوعی است که دونالد ترامپ در تمام دوره کمپین تبلیغاتی‌اش برای ریاست جمهوری بر آن تاکید کرده بود و مدعی شده بود که هزینه ساخت آن را دولت مکزیک متحمل خواهد شد.

حدود یک ماه پس از پیروزی در انتخابات آمریکا، پرزیدنت ترامپ در نخستین گام طرحی ۱۰ ماده‌ای را ارائه داد که بند نخست آن به احداث دیوار در مرز مکزیک اختصاص داشت. دیواری که طبق برآوردهای صورت گرفته به هزینه‌ای بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار نیاز داشت و این مساله مخالفت شدید اعضای مجلس نمایندگان آمریکا را در پی داشت. با این وجود ترامپ تاکید کرد که از درخواست خود برای تامین بودجه احداث دیوار مرزی با مکزیک که دموکرات‌ها آن را امری غیر ضروری و خلاف ازشهای آمریکا می‌دانند، کوتاه نمی‌آید.

وی حتی بارها هشدار داد که اگر دیوار مرزی ساخته نشود مرز آمریکا را می‌بندد. این طرح ترامپ از یک سو با مقاومت مکزیک و از دیگر سو با مخالفت قاطع دموکرات‌های آمریکا رو به رو شد.

انریکه پنانیتو، رئیس جمهور مکزیک بارها اعلام کرد «پول ساخت هیچ دیواری را نمی‌دهد» و اعتقادی هم به آن ندارد. این اظهارات پنانیتو، آغاز جنگ لفظی البته کوتاه مدت او و ترامپ بود تا جایی پنانیتو ترامپ را به “هیتلر و موسولینی” تشبیه کرد.

اما این کشمکش مرزی در نهایت به مصالحه انجامید و دو طرف درباره‌ مساله‌ مهاجران و تعرفه‌های گمرکی به توافق رسیدند؛ توافقی که انتقاد شدید دموکرات‌ها را به دنبال داشت. دموکرات‌های مخالف ترامپ تامین هزینه ساخت این دیوار را که دستکم ۵ میلیارد دلار بود، رد کردند و این مخالفت‌ها تا جایی ادامه داشت که به تعطیلی طولانی مدت و بی سابقه دولت آمریکا منجر شد.

این تعطیلی ۳۵ روزه که رکورد بالاترین تعطیلی دولت فدرال در آمریکا محسوب می‌شود، در نهایت با توافق موقت ترامپ با سران کنگره جهت بازگشایی دولت فدرال به مدت ۳ هفته پایان یافت تا مذاکرات میان دو طرف ادامه یابد. اما نکته اصلی اینجاست که توافق مذکور شامل تامین هزینه ساخت دیوار مرزی با مکزیک که علت اصلی این تعطیلی و عناد ترامپ بود، نمی‌شد و این در حالی بود که ترامپ از ابتدا وعده تامین این بودجه از سوی دولت مکزیک را داده بود! 

در مدت ۳ هفته مذاکره بارها پیشنهادهایی از سوی ترامپ و دموکرات‌ها ارائه و رد شد که نهایتا با موافقت دو طرف بر سر تامین بودجه موقت ۱/۳۸ میلیاردی پایان یافت و گرچه ترامپ در اقدامی خودسرانه با اعلام وضعیت اضطراری و به بهانه حوادث خشونت بار در مرزهای جنوبی مبلغ باقی مانده برای این پروژه‌ها را از بودجه پنتاگون و وزارت خزانه‌داری آمریکا برداشت اما این طرح وی نیز ناقص اجرا شده است.

علاوه بر دیوار حائل در مرز مکزیک، ترامپ طرح‌های دیگری درباره‌ مساله مهاجرت داد که این طرح‌ها نیز علاوه بر مخالفت‌های شدید داخلی، خشم و نارضایتی خارجی را هم به دنبال داشت. از جمله این اقدامات لغو طرح داکا و ارائه طرحی در ممنوعیت ورود مهاجران از هفت کشور از جمله ایران، یمن، سودان، سوریه و لیبی بود.

این طرح در ۲ نسخه اولیه و اصلاح شده ارائه شد که هر ۲ نسخه با مخالفت دیوان عالی آمریکا رو به رو شد و گرچه در نهایت و پس از کش و قوس فراوان به تایید دیوان عالی آمریکا رسید اما مثل سایر پروژه‌های رئیس جمهور بارها دستخوش حذف و افزایش بندهای آن شد.

کارنامه مردود ترامپ در کره شمالی، افغانستان، فلسطین و ایران و ناکامی‌ها و اقدامات شتاب زده او در مساله مهاجرت، پیمان آب و هوایی، ونزوئلا، جنگ تجاری با چین، پیمان موشک‌های میان برد با روسیه و دیگر پرونده‌ها گواه از آن دارد که پیرمرد پرحاشیه کاخ سفید به رغم ادعاهایش در دوران کمپین تبلیغاتی ۲۰۱۶، هیچ طرح و اعتماد نو به نقل از برنامه از پیش تعریف شده‌ای برای سیاست‌ورزی خود ندارد و “آشفتگی” بهترین تعبیر برای توصیف رویکرد آمریکا است.

ترامپ که روزی رویای حل چند ماهه بحران‌های جهان را در ذهن می‌پروراند حالا با نزدیک شدن به سال آخر ریاست جمهوری خود و همزمان تلاش پیگیرانه دموکرات‌ها برای استیضاح‌اش، فرصت چندانی برای مدیریت پروندهای باز روی میزش و جبران تصویر مخدوشش در عرصه داخلی و خارجی ندارد تا بتواند به دور دوم ریاست جمهوری‌اش بیندیشد.
انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 4 =

دکمه بازگشت به بالا