«بالکان هزینه جاه‌طلبی جهانی چین را خواهد پرداخت»

به گزارش ایسنا، نشنال اینترست در تحلیلی می نویسد: «از زمانی که شی جینپینگ، رئیس‌جمهوری چین ابتکار عمل کمربند و جاده را در ۲۰۱۳ در قزاقستان اعلام کرد و آن را یک استراتژی فرامنطقه‌ای برای ارتباط بین آسیا به اروپا دانست، پیشرفت چین در کشورهای غرب بالکان بیش از حد گسترده شده است که شامل ساخت پروژه‌های پل در کرواسی، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های انرژی بوسنی و اعتماد نو به نقل از برنامه‌ای برای توسعه شبکه‌های اینترنتی ۵G در صربستان می‌شود و به این ترتیب، پکن منطقه بالکان را به یک مسیر ترانزیتی حساس تبدیل کرده است و تلاش می‌کند تا صادرات کالاهای ساخت داخل را در اروپا تقویت کند و چرخ‌های سرمایه گذاری مستقیم خارجی در چین را به حرکت درآورد. فعالیت‌های دیپلماتیک و اقتصادی پکن در منطقه بالکان آنچنان که باید به دلیل عدم درک میراث تاریخی، سیاسی و قومیتی پیچیده‌ای که این منطقه را معنا می‌کند، خوب نیست که احتمال دارد باعث بروز بی‌ثباتی در منطقه‌ای شود که از گذشته گرفتار ناآرامی است.

پیوند چین در منطقه غرب بالکان بدون سابقه هم نیست. پس از جنگ جهانی دوم و رویکرد شکست‌خورده بین شوروی و یوگسلاوی، مائو تسه‌تونگ، نخستین رئیس‌جمهوری خلق چین و رئیس‌جمهوری وقت یوگسلاوی به عنوان «تک‌روهای کمونیست» منطقه ظهور کردند و به این ترتیب، رابطه پرهمهمه و بی‌نظمی بین چین و یوگسلاوی به عنوان دو طرفدار نفوذ و تأثیر در شمال شرق اروپا شکل گرفت؛ در حالی که این دو به صورت گهگاه، علیه رقبای مشترک می‌تاختند. چین اکثرا در یک‌سری از درگیری‌های اوایل دهه ۱۹۹۰  شامل پاک‌سازی قومیتی مسلمانان بوسنی و جنگ‌های استقلال که باعث فروپاشی و تجزیه یوگسلاوی شد، بی‌طرف رفتار کرد. پس از بمباران سفارت چین در بلگراد در ۱۹۹۹، جمهوری خلق چین رسما با بسته کمک زیرساختی ۳۰۰ میلیون دلاری در بازسازی این کشور کمک کرد و امروز، حضور چین در غرب بالکان به شدت در صربستان و درست در جایی حس می‌شود که پکن یک جای پای استراتژیک برای خود ایجاد کرده است.

اظهارات نخست‌وزیر سودان درباره روابط با تل‌آویو، مساله فلسطین و سد النهضه
هم اکنون بخوانید

اما روابط نزدیک چین با صربستان در کنار نقض‌های گسترده حقوق بشر علیه اقلیت مسلمان اویغور ممکن است بر بی‌ثباتی منطقه‌ای در بحبوحه رقابت بین صربستان و بوسنی و هرزگوین بیفزاید و علت آن هم این است که قومیت اکثریت صرب در بوسنی در حال تجدید قوای جنبش جدایی‌طلبی صرب‌های بوسنی است. از زمان روی کار آمدن میلوراد دودیک جدایی‌طلب که لفاظی‌های ملی‌گرایی هم دارد، به عنوان رئیس‌جهوری صربستان در ۲۰۱۸، تنش‌های قومیتی شدت یافته است؛ وی از یکی از رهبران سابق جمهوری صرب که به کشتار سربرنیتسا محکوم شده، حمایت کرده است.

از آنجا که روابط سیاسی صربستان و صرب‌های بوسنی با چین بسیار نزدیک است، پکن با قدرت بخشیدن به مولفه‌های مخالف اصول آزادی خود ثبات منطقه را در دست گرفته است. سرکوب بیش از یک میلیون اقلیت قومی اویغور بدون پیامدی جدی برای این کشور بوده است؛ زمانیک ه یک نیروی قدرتمند ژئوپلیتیک بدون مجازات شدن، به نقض‌های گسترده حقوق بشری علیه یک گروه اقلیت قومی دست می‌زند، به صورت غیر مستقیم هم به سایر ناقضان حقوق بشری که حمایتش را دریافت می‌کنند، کمک می کند و قدرت می‌بخشد. اگر آنهایی که مسئول اقدامات خودسرانه چین در سین‌کیانگ هستند، پای میز عدالت آورده نشوند -که متأسفانه یک هدف غیرمحتمل است-، فعالیت‌های این کشور در بالکان تنها باعث جسور شدن احساسات قومی، ملی‌گرایی جنبش جمهوری صرب بوسنی و سایر صرب های بوسنی می‌شود. بیایید این را فراموش کنیم که بی‌ثباتی در بالکان باعث درگیری‌های مرگبار در طول تاریخ اروپا شده است. در حالی که حضور رو به رشد چین در ترکیب اروپا ممکن نیست به صورت مستقیم تنش‌ها در منطقه را کاهش دهد، ممکن است زمینه را برای بحران بعدی بالکان فراهم آورد.

بالکان تلاش کرده تا با روایت یکپارچه خود درباره تاثیرات سالم سرمایه گذای های کمربند و جاده بر تمامی این جنبه‌های ناآرامی سرپوش بگذارد اما این روایت با واقعیت‌های اقتصادی منطقه در تضاد است. در زیر روکش همکاری «برد-برد»، پکن در حال پیشبرد منافع اقتصادی کم خود در ازای ثبات منطقه‌ای است. زمانی که رئیس جمهوری چین در ۲۰۱۶ به بلگراد رفت، تلاش کرد تا بار دیگر وعده‌های شغل و استانداردهای بالای زندگی را که سرمایه‌گذاری چینی با خود می‌آورد، مطرح کند اما در ۲۰۱۹، بانک جهانی گزارش داد که در بسیاری از کشورهای حوزه غرب بالکان بیکاری به پایین‌ترین سطح خود در تاریخ رسیده است.

حمله مجدد انصارالله یمن به پایگاه هوایی "ملک خالد" عربستان
هم اکنون بخوانید

در نهایت، رشد فعالیت‌های اقتصادی و دیپلماتیک چین در منطقه با تردید درباره این مسأله کم‌کم شکل گرفته که آیا اتحادیه اروپا می‌تواند یک موضع مشترک در قبال این استراتژی‌ها داشته باشد یا خیر. چین نفود سیاسی نرم‌تری را در جنوب شرق و مرکز اروپا ایجاد کرده و همچنین در پی اشکال هولناک‌تر مداخله سیاسی از طریق ایجاد شبکه‌های نفود بر گرد سیاستمداران کنونی و سابق اروپایی و دستیابی به احزاب با نفوذ سیاسی در منطقه است. همچنین، رویکرد چین در اروپا و بدنه اصلی سیاسی آن یعنی اتحادیه اروپا یکی از مواردی است که باعث شده تا اتحادیه اروپا نتواند به یک دیدگاه واحد در قبال چین برسد و همچنین این امکان را نیز از میان می‌برد که اتحادیه اروپا یک واکنش جامع به این استراتژی‌ها داشته باشد.

بالکان با توجه به جغرافیایی که دارد، ارزش بسیار بالایی برای جاه‌طلبی‌های دور و نزدیک چین در اروپا دارد. گرچه چین با بسیاری از کشورهای حوزه بالکان از طریق ابتکار عمل کمربند و جاده و سایر ابتکارات عمل دیپلماتیک در ارتباط است اما برای صربستان، جایی که مخالف با اصول آزادی و رهبری سیاسی مستبدش بازتاب مدل کشورداری حزب کمونیست چین است، یک نشانه واضح دارد. برای این منظور، چین چه از طریق فقدان درک یا جاهلیت آگاهانه، برای رویگردانی سیاسی بوسنی که در قلب تنش‌های سیاسی و قومی منطقه قرار دارد، مشارکت می‌کند. با توجه به فقدان یک موضع مشترک از سوی اتحادیه اروپا در قبال چین می‌توانیم انتظار حضور بی‌ثبات کننده چین را در بالکان داشته باشیم.»

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + چهار =

دکمه بازگشت به بالا