ماهیت تصویری اینستاگرام علت انتخاب آن به عنوان بدترین شبکۀ اجتماعی است به گفته Cramer CBE مسئول اجرایی RSPH؛ اینستاگرام و اسنپ چت هر دو بدترین تاثیرات را بر سلامت روحی و روانی جوانان دارند، هر دو پلتفرم به شدت تصویرمحور هستند و همین ویژگی باعث ایجاد حس بیکفایتی و اضطراب در میان افراد جوان میشود.
وی افزود: شبکههای اجتماعی اعتیادآورتر از سیگار و الکل هستند و آنچنان به بهداشت روانی جوانان آسیب زدهاند که به هیچوجه نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
اینستاگرام باعث کاهش اعتماد به نفس، تصویر ذهنی منفی در مورد بدن و بیخوابی میشود و اسنپ چت باعث میشود جوانان حس کنند از آنها سوء استفاده شده یا کنار گذاشته شدهاند.
Laci Green یک یوتیوبر فعال در حوزه سلامتی با ۱٫۵ میلیون کاربر معتقد است شبکههای اجتماعی به شدت بر نحوه معاشرت مردم و شکل ارتباطات آنها تاثیر گذاشته است.
شبکههای ضداجتماعی
اینستاگرام و امثال آن بر خلاف ظاهر فریبندۀ خود، باطنی ضداجتماعی دارند، پروسۀ اجتماعی شدن در علم جامعه شناسی با فرآیندی که شبکههای اجتماعی بر روی انسان پیاده میکنند، تفاوت مبنایی دارد، خانواده، گروه همسالان، باشگاه ورزشی، پارک محل و … همگی حوزههای عمومی هستند که انسان با حضور در آنها تخاطب واقعی پیدا میکند و همراهانی حقیقی دارد اما کودک یا نوجوانی را تصور کنید که گوشی خود را در دست گرفته به گوشهای از اتاق خویش رفته و دلخوش به چندهزار دنبال کنندۀ مجازی صفحۀ اینستاگرامی خود است، در این میان صفحات افراد زیادی را نیز دنبال میکنند که آموزش غیر مستقیم وی را بر عهده میگیرند.
نوجوان یا جوان مذکور از حوزۀ تخاطب واقعی فاصله گرفته، تأثیر فرهنگ خانوادگی وی نیز به تدریج در شخصیتش کاهش پیدا میکند و ناخودآگاه شکاف نسلی میان والدین و فرزند افزایش پیدا میکند از طرفی همۀ جامعۀ مخاطبان چند هزار نفرۀ مجازی هستند و بود یا نبود آنها به یک علامت قطع یا وصل شبکۀ اینترنت بر روی گوشی موبایل بستگی دارد، واقعیتی فارغ از تیپ شخصیتی جوان یا نوجوان ما از آن غافل است و فقط زمانی متوجۀ وجود آن میشود که صفحۀ وی به هر دلیل قطع شده باشد، اتفاقی که تازه شروع پیامدهایی مانند اضطراب و افسردگی است؛ چرا که مخاطبان هزاران نفری صفحۀ اینستاگرامش برخلاف خانواده، گروه همسالان، دوستان مدرسه یا باشگاه علقۀ عاطفی به وی ندارند و قاطبۀ آنان به محض قطع شدن ارتباط مجازی به سراغ دنبال کردن فرد دیگری میروند.
ویترین بدبختی
نکتۀ دیگری که جامعه شناسان و روانشناسان غربی نیز نسبت به آن هشدار میدهند، ایجاد احساس بدبختی و نارضایتی توسط اینستاگرام و شبکههای اجتماعی با الگوی کارکردی مانند آن در قلب جوانان و نوجوانان ما است، پژوهشهای علمی متعددی در جهان انجام شده که این مسئله را تأیید میکند، ماهیت این شبکهها به صورتی است که افراد برای دیده شدن، معروف شدن و نهایتاً کسب درآمد از شهرت نیاز دارند تا ویترین زندگی خود را نمایش دهند تا کاربران آن را بپسندند، دنبال کنند و تأیید نمایند.
شاید ظاهر کار مانند یک نمایش صحنهای به نظر بیاید اما باطنش تفاوت زیادی دارد، مرور شبانه روزی خوشی دیگران ولو ساختگی باشد به این دلیل که وجوه غیرواقعی آن برای کاربر مشخص نیست، سبب اختلالاتی مانند افسردگی و ایجاد حس نارضایتی برای وی میشود؛ چرا که ناخودآگاه مقایسهای میان زندگی واقعی خود که دچار برخی چالشها و مشکلات است با زیست مصنوعی چهرههای اینستاگرامی به انجام میرساند و دچار یأس فلسفی میشود که علت این همه بدبختی در برابر همۀ خوشیهای فلان بلاگر یا واینر اینستاگرامی چیست، این موضوع تبعات متعددی به دنبال دارد که افزایش خشم درونی یا احساس افسردگی فقط بخشی از آنها است.
متاسفانه باید قبول کرد که امروز اینستاگرام نقش تربیتی نیز در زندگی کودکان و نوجوانان ما دارد اگر بنا است که این موقعیت به خوبی اجرا شود، پلتفرم هم باید همراهی داشته باشد که متا تاکنون سعی کرده چنین کاری را انجام ندهد، البته کشورهای مختلفی کنشهایی برای مدیریت این شرکت انجام دادهاند یا در شرف انجام دارند به این امید که کودکان و نوجوانان خود را بار دیگر مبتنی بر نظام تعلیم و تربیت کشور خود رشد دهند که امیدواریم این مسئله در کشور ما نیز محقق شود و پلتفرمی که در ایران حضور مجازی پیدا میکند، بیش از هرچیزی پایبندی به قواعد جامعۀ ایرانی اسلامی را پذیرفته باشد همانطور که در کشورهای دیگر هم ابتدا مقررات آنها را میپذیرد یا بعد از مدتی جهت استمرار کار خود چنین مسئلهای را قبول میکند، امروز چالش حکمرانی سایبری و رفع معضلاتی همچون اضطراب و افسردگی در همۀ جهان وجود دارد و باید دید که چطور در آینده برای رفع این مسئله تدبیر میشود.