اشاره: جایگاه نیکوکاری در ادیان و به خصوص ادیان توحیدی به قدری رفیع و ویژه است که در هرسه دین اصلیابراهیمی، یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام آیات و روایات بسیاری به آن اختصاص یافته است و طبعاً بررسی همه آنها موقعیتی دیگر را می طلبد و مجال بررسی همه آنها در این یادداشت نیست، لکن بر حسب وظیفه و به مناسبت انتشار اولین شماره فصلنامه مؤسسه خیریه توانبخشی معلولین ذهنی تهران، برآن شدیم تا طی سطوری، توجه خوانندگان گرامی را به امر مهم نیکوکاری در ادیان سه گانه با ذکر برخی از آیات مرتبط در عهدین و قرآن کریم (به ترتیب نزول کتب مقدس) جلب نماییم.
فلسفه نیکوکاری در ادیان توحیدی
فلسفه اصلی نیکوکاری،عبور از منیّتها، نیازها و منافع شخصی در راستای جلب رضایت الهی است. یعنی انسان برای جلب نظر خداوند، منافع شخصی خویش را جهت تأمین منافع دیگران نادیده بگیرد و با از خودگذشتگی، رضایت خداوند را بر رضایت خویش ترجیح دهد. یکی از مهمترین منافع دنیوی انسان، رفع نیازهای مادی از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و … است،لذا در متون مقدس دستور داده شده تا افراد با ایمان در صورت مشاهده فردی که از نظر مادی در جایگاه پایین تری از خودشان قرار دارد و در تأمین نیازهای اولیه خویش ناتوان یا کم توان است، در حدّ توان، از وی دستگیری کنند. این امر باعث می شود تا ضمن برقراری نوعی عدالت اجتماعی و تقسیم ثروت، فردِ با ایمان، عدم وابستگی خویش به داراییهای مادی را به اثبات رسانده و نشان دهد که دستور خداوند را مقدم بر نیازهای خود میداند. پروردگار نیز وعده داده است که این عمل نیک را چه به صورت مادی و چه معنوی به صورت چند برابر جبران خواهد کرد. خداوند میپسندد که عدالت اقتصادی بهوسیله مؤمنین او جاری شود،لذا یکی از مهمترین منابع مصرف وجوهات دینی، کمک به نیازمندان و مستمندان است.
نیکوکاری در یهود (بررسی عهد عتیق)
فرزندان یعقوب یا همان اسرائیل (علیه السلام) که به بنی اسرائیل معروف هستند، اولین قومی بودندکه خداوند نعمت داشتن یک دین توحیدی و شناخت خود را به ایشان عطا فرمود،نعمتی که خداوند در آیات ۴۷ و ۱۲۲ سوره بقره از آن به عنوان یک فضیلت یاد میکند.جالب اینجاست که تمامی پیامبران و انبیاء شناخته شده ادیان ابراهیمی به غیر از وجود مبارک رسول گرامی اسلام از بنی اسرائیل بودهاند. بنابراین توجه به مکتوبات مقدس انبیاء یهود در کنار اسفار پنجگانه تورات به درک بهتر ما از مفاهیم دینی از جمله نیکوکاری کمک خواهد کرد.
یکی از فرازهای تورات در مورد کمک به دیگران و نهی بی تفاوتی نسبت به سایرین، کمک به حیوانات است، هرچند متعلق به دشمن باشد. چنانچه در کتاب خروج ۵:۲۳[۱] میخوانیم که خداوند میفرماید:«اگر الاغ دشمنت را دیدی که در زیر بار افتاده است، بی اعتنا از کنارش رد نشو، بلکه به او کمک کن تا الاغ خود را از زمین بلند کند.» همچنین در کتاب تثنیه ۱۱:۱۵، خداوند طی دستوری کلّی، امر به سخاوتمندی با نیازمندان کرده و چنین میفرماید:«همیشه افراد تنگدست و نیازمند خواهند بود، پس من به شما فرمان میدهم با آنها سخاوتمند باشید.» درباره حمایت از اقشار ضعیف جامعه نیز توجه به جایگاه بیوه زنان و یتیمان حائز اهمیت است، چنانچه در کتاب خروج ۲۲:۲۲ آمده است که:«از بیوه زن و یتیم بهره کشی نکنید.»
خداوند در کتاب لاویان ۱۰:۱۹ و ۲۲:۲۳، به صراحت حتی بخشی از محصولات را متعلق به نیازمندان می داند و به صاحبان باغها امر میفرماید که همه محصولات را درو نکنند و سهمی را برای نیازمندان باقی بگذارند. طبیعی است که هر عقل سلیمی در مییابد که این یک حکم کلّی و فراگیر است و ذکر عنوان «محصولات کشاورزی» هم نوعی مثال از روزی عطا شده توسط خداوند به افراد توانمندتر جامعه است.
درکتاب امثال سلیمان(علیه السلام)، آیه نهم از فصل سی و یکم گفته شده: «به کمک مردم فقیر و مسکین بشتاب» و در آیه بیست و هفتم از فصل ۲۸ چنین مرقوم شده است:«اگر به فقرا کمک کنی، هرگز محتاج نمیشوی، امّا اگر روی خود را از آنها برگردانی، مورد لعنت قرار میگیری.» همچنین در امثال ۲۱:۱۴ در مذمّت تحقیر و تمسخر فقرا و تشویق به شاد کردن ایشان، آمده است: «تحقیر کردن اشخاص فقیر گناه است، خوشا به حال کسی که بر آنها ترحّم کند.» یا در آیه پنجم از فصل هفدهم همین کتاب آمده:«مسخره کردن مردم فقیر به معنی مسخره کردن خدایی استکه آنها را آفریده است.کسانی که از غم و بدبختی دیگران خوشحال میشوند، بی سزا نخواهند ماند.»، لکن یکی از فرازهای زیبای موجود در کتاب امثال سلیمان، تعبیری است که از کمک کردن به نیازمندان تحت عنوان قرض دادن به خدا یاد میکند.تعبیری که مشابه آن در قرآن نیز وجود دارد. (مراجعه شود به آیه ۲۴۵ سوره بقره). در امثال ۱۷:۱۹ آمده است:«وقتی به یک فقیر کمک میکنی، مثل این است که به خداوند قرض میدهی و خداوند است که قرض تو را ادا میکند» و در آیۀ نهم از فصل ۲۲ پیرامون برکت یافتن کمک کنندگان به محرومان چنین مرقوم شده:«شخص سخاوتمند برکت خواهد یافت، چون خوراک خود را با فقرا تقسیم میکند.»
در مزامیر حضرت داوود (علیه السلام) که البته در قرآن با نام معرب یعنی «زبور» از آن یاد شده، در آیات ابتدایی فصل ۴۱، درباره افرادی که به فکر نیازمندان هستند و امور ایشان را تدبیر میکنند، مرقوم شده:«خوشا به حال کسی که برای فقیر تفکر میکند. خداوند او را در روز بلا خلاصی خواهد داد. خداوند او را محافظت خواهد کرد و زنده خواهد داشت. او در زمین مبارک خواهد بود و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهد کرد.» و در مزامیر ۱۲:۱۴۰، خداوند را دادرس فقرا و مساکین دانسته و آمده:«میدانم که خداوند دادرسی فقیر را خواهد کرد و داوری مسکینان را خواهد نمود.»
چنانچه از آیات فوق مشخص شد، خداوند در عهد عتیق بسیار بر کمک به نیازمندان و رحم و شفقت با ایشان تآکید فرموده است و از تعابیری بسیار بلند درباره نیکوکاری استفاده کرده است تا همگان متوجه شوند که ایمان به خدا تنها به ادعا نیست و عمل را نیز میطلبد. عملی که ریشه در از خودگذشتگی دارد.
نیکوکاری در مسیحیت (بررسی عهد جدید)
حضرت مسیح (علیه السلام) به عنوان یکی از خاصترین فرستادگان خداوند که پیام آور وجهه ای اخلاقی تر و عرفانی تر از دین خدا به عنوان پله بعدی تکامل در دین واحد (یعنی اسلام) بود، تأکید بسیاری بر رسیدگی به نیازمندان داشت. او به صورت مداوم به آیات عهد عتیق استناد کرده و تفاسیری عرفانی و اخلاقی از آنها به جامعه خشک یهودی آن دوران ارائه میدهد.توجه عیسی مسیح به مقوله کمک به نیازمندان تا آن حد بالاست که در آیه بیستم و یکم از فصل نوزدهم انجیل متی خطاب به یک فرد توانگر میفرماید:«اگر بخواهی کامل شوی، رفته مایملک خود را بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت و سپس آمده مرا متابعت نما» یا آنکه در انجیل لوقا ۳۳:۱۲ میفرماید:«بنابراین، هر چه دارید بفروشید و به فقرا بدهید تا برای آخرت خود، گنج و ثروتی اندوخته باشید، ثروتی که هرگز تلف نمیشود و دزدها به آن دستبرد نمیزنند و بید، آن را تباه نمیسازد.» این همان واقعیتی است که پرده از تضاد عالم ماده و معنا برمیدارد و در عرفان بر آن تأکید میشود. به زبان ساده تر، یعنی حبّ دنیا و آخرت با هم جمع نمیشوند. موضوعی که صراحتاً در متی ۲۴:۶ به آن اشاره شده: «هیچ کس نمیتواند بنده دو ارباب باشد، چون یا از اولی بدش میآید و دومی را دوست دارد و یا به اولی ارادت پیدا میکند و دومی را حقیر میشمارد. شما نمیتوانید هم بنده خدا باشید و هم بنده مال.«
از دیگر آیات مهمی که به جایگاه نیکوکاری اشاره دارد، متی ۴۲:۵ است که در آن عیسی مسیح در بخشی از موعظه خویش، میفرماید:«اگر کسی از تو چیزی خواست، به او بده و اگر از تو قرض خواست او را دست خالی روانه نکن.»
داستانی نیز از زبان عیسی در فصل شانزدهم انجیل لوقا وجود دارد که در آن مردی نیازمند همیشه بر در خانه مردی ثروتمند مینشسته و از خرده غذاهای باقی مانده فرد ثروتمند تغذیه میکرده است.وقتی هر دو مرد میمیرند،ثروتمند به جهنم رفته و فقیر همنشین حضرت ابراهیم (علیه السلام) در بهشت میشود و ثروتمند همواره به حال آن فقیر غبطه میخورد.
همچنین در رخداد معروف دیگری که شرح آن در فصل ۲۱ انجیل لوقا ذکر شده، زمانی که مردم هدایای خود را به بیتالمال میریختند، پیرزنی فقیر آمد و دو فلس در آنجا انداخت. عیسی که نظارهگر واقعه بود، خطاب به اطرافیان خویش فرمود:«هرآینه به شما میگویم این بیوه فقیر از جمیع آنها بیشتر انداخت؛ زیراکه همه ایشان از زیادت مال خود در هدایای خدا انداختند، لکن این زن از احتیاج خود تمامی معیشت خویش را انداخت.» همین امر مشخص میسازد که نیت فرد نیکوکار و درصدی که از دارایی خویش میبخشد، پر اهمیت است.
از دیگر موارد مهم و مرتبط با بخشندگی میتوان به آیۀ هفدهم از فصل اول رساله یعقوب اشاره داشت که در آن آمده:«هر بخشندگی نیکو و هر بخشش کامل از بالا است و نازل میشود.» یعنی اگر شخصی، کار نیکی چون بخشندگی انجام میدهد،اصل آن نیکی به خداوند باز میگردد و آن شخص، تنها وسیله ظهور و بروز این صفت الهی است، لکن چون میان انجام فعل خیر و شر به انسان اختیار داده شده است، شخص نیکوکار به جهت اینکه انتخاب کرده تا تجلی صفات نیکوی خداوند باشد، مورد تکریم الهی قرار میگیرد.از سوی دیگر، فرد نیکوکار در جهت رفع نیاز معنوی خویش نیزگام برمیدارد،چنانچه عیسی مسیح در لوقا ۴:۴ میفرماید:«در کتاب آسمانی نوشته شده است که نیاز انسان در زندگی، فقط نان نیست.»
البته لازم است خوانندگان عزیز توجه فرمایند که هم طبق آموزههای اسلامی و هم مسیحی، از آنجا که عیسی کلمه خدا بود (مراجعه شود به آیه ۴۵ سوره آل عمران و همچنین آیات ابتدایی فصل اول انجیل یوحنا)، سخنان او در انجیل، سخنان خداوند محسوب میشود.
بنابراین مشخص گردید که جایگاه کمک به نیازمندان و دستگیری از ایشان نزد مسیحیان بسیار رفیع است و آن پیامبر اولی العزم علاوه بر ارجاع مردم به آموزههای تورات، بر ارزش والای نیکوکاری در دین تأکید فرموده اند.
نیکوکاری در اسلام (بررسی قرآن کریم)
انچه از مفهوم نیکوکاری مدّ نظر ماست در قرآن «انفاق» نامیده شده است. راغب در مفردات، انفاق را از ریشه «ن ف ق» به معنای کاستن میداند. او معتقد است که انفاق از آن رو به بخشیدن مال اطلاق می شود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال مییابد. هرچند،لغت «احسان» به نیکوکاری نزدیک تر است؛ اما گستردگی کاربرد احسان به عنوان «کار خوب» ما را وادار میسازد تا انفاق را ذیل احسان و تنها یکی از شاخههای آن در نظر بگیریم. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، انفاق را به دو دسته واجب و مستحب تقسیم میکند. انفاق واجب مانند زکات و خمس و کفاره گناهان و انفاق مستحب مانند صدقات و بخششها و وقف هایی که واجب نیستند. درباره هر یک از مصادیق انفاق نیز آیاتی وجود دارد که پرداختن به آنها در این مجال ممکن نیست؛ فلذا تنها به برخی آیاتی که به صورت کلی و مشخص به این مقوله پرداختهاند، اشارهای خواهیم داشت. در آیه سوم سوره مبارکۀ بقره، انفاق مستمر، یکی از ویژگیهای متقین و در آیه ۱۶ سوره مبارکۀ سجده از خصوصیات مؤمنان به آیات خدا نامیده شده است. از طرفی، در آیاتی مانند آیه ۳ سوره مبارکۀ الانفال و آیه ۳۵ سوره مبارکۀ حج، انفاق در کنار نماز قرار گرفته است. در آیات بسیاری نیز زکاتکه خود زیر مجموعه انفاق است در کنار نماز ذکر شده است و اینها خود گویای جایگاه بسیار مهم انفاق یا همان نیکوکاری در قرآن میباشند. همچنین خداوند در آیه ۲۶۱ سوره مبارکۀ بقره درباره بازتاب انفاق در راه خدا، میفرماید:«مثَل آنان كه مال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، مثَل دانهاى است كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشهاى صد دانه باشد.خدا پاداش هركه را كه بخواهد، چند برابر مىكند.خدا گشايشدهنده و داناست.» لذا مشخص میشود که آثار و برکات انفاق به مراتب بیشتر از ارزش مادی آن است و با خود گشایشهایی را به همراه میآورد.از سوی دیگر، منت نگذاشتن در قبال انفاق، یکی از شروط پذیرش آن توسط خداوند است. چنانچه خداوند قدوس بلافاصله در آیه بعدی، یعنی آیه ۲۶۲ سوره مبارکۀ بقره میفرماید:«مزد كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند و پس از انفاق منّتى نمىنهند و آزارى نمىرسانند با پروردگارشان است. نه بيمناك مىشوند و نه اندوهگين.» اما انفاق حتماً باید برای رضای خدا باشد؛ لذا اگر برای امورات دنیوی مانند کسب شهرت و قدرت باشد، نتیجه عکس خواهد داشت. خداوند در آیه ۱۱۷ سوره مبارکۀ آل عمران درباره بذل و بخششهای کافران میفرماید: «آنچه اينان در اين جهان انفاق مىكنند، همانند آن است كه تندبادى سرد بر كشتزار قومى که بر خويش ستمكرده بوزد و آن كشته را نابود سازد. خدا بر آنها ستم روا نداشت.آنان خود بر خود ستم كردند.»یا در آیه ۳۸ سوره مبارکۀ نساء آمده است:«و نيز كسانى كه اموال خويش را براى خود نمايى انفاق مىكنند و به خدا و روز قيامت ايمان نمىآورند و هركه شيطان قرين او باشد، قرينى بد دارد.»
نکته حائز اهمیت دیگری که در قرآن پیرامون انفاق آمده است درباره نوع انفاق و اولویت بندی کسانی است که باید به آنها انفاق شود. خداوند بلند مرتبه در آیه ۲۱۵ سوره مبارکۀ بقره در پاسخ به این پرسش که چه چیزی برای انفاق بهتر است، میفرماید: «هرآنچه خیر است»؛ یعنی هر آن چیزی که پسندیده است و سپس افرادی که باید به آنها انفاق شود را به ترتیب والدین، نزدیکان، یتیمان، نیازمندان و در راه ماندگان ذکر میکند.
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شده به دلیل حجم زیاد آیات کتب مقدس درباره نیکوکاری، امکان درج همه آنها در این یادداشت وجود ندارد و ما برای درک بهتر عزیزان از جایگاه نیکوکاری نزد خداوند سبحان، تنها به ذکر مثالهایی از کتب سه گانه بسنده کردیم. امید است که یکایک شما عزیزان نیز خود را از این نعمت بزرگ محروم نسازید و با مشارکت در تآمین هزینههای لازم برای نیازمندان، خود و خانواده خود را بیمه کرده و از این فرصت خدادادی بهرهمند گردید.
نویسنده: سامان سلیمانی مرند – پژوهشگر ادیان
—–
[۱] پاورقی: منظور از «کتاب خروج ۵:۲۳»، کتاب خروج فصل ۲۳ آیه ۵ میباشد و در مورد سایر موارد مشابه نیز چنین معنا میشود.