محمد هاشمی ضمن تشریح نگاه ایدهآلگرای فیلمسازی رسول ملاقلی پور، نگاه این سینماگر به انقلاب و دفاع مقدس را چراغ راهی برای سیاستگذاران سینما دانست.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، سومین جلسه از سلسله نشستهای «سینمای پرتره» بنیاد سینمایی فارابی با همکاری دانشگاه سوره به بررسی سیر اندیشه «رسول ملاقلیپور» و نمایش و تحلیل فیلم «مزرعه پدری» اختصاص داشت که سهشنبه اول مرداد ماه با سخنرانی دکتر محمد هاشمی و دبیری دکتر رامتین شهبازی در ساختمان شماره سه بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.
هاشمی در ابتدای این نشست و پس از نمایش فیلم درباره سینمای دفاع مقدس گفت: فیلمهای دفاع مقدس به سه حوزه تقسیمبندی میشوند؛ دسته اول فیلمهای اکشن قهرمانی هستند که شخصیتهای دشمن بهصورت شخصیتهایی دست و پا چلفتی و کم عقل نمود پیدا میکردند و ایرانیها کاملاً با آنها در تضاد بودند، منتقدان همیشه میگفتند اگر قرار است دشمن چنین وضعیتی داشته باشد پس پیروزی در این جنگ چه افتخاری برای ما دارد. دسته دوم فیلمهای جنگی هستند که در آن بیشتر به هویت ایرانی- اسلامی توجه میشود مثلا فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا و رسول ملاقلیپور در این حوزه قرار میگیرند.
او ادامه داد: دسته سوم فیلمهایی هستند که پس از جنگ ساخته شدهاند. وقتی کشوری در حین جنگ به ساخت فیلمی میپردازد ویژگیهای قهرمانی را بیشتر مورد توجه قرار میدهد چراکه لازمه زمان و تاریخ جنگ است اما وقتی جنگ تمام میشود طبعاً ویژگیهای منفی و غیر اسطورهای جنگ نیز شروع به پررنگ شدن میکند، فیلمهای فیلمسازهایی مثل الیور استون بسیار در این زمینه مشهود هستند. این دستهبندی فیلمهای دفاع مقدس است که فیلم رسول ملاقلیپور نیز از هر کدام چند فیلم ساخته است؛ مثلا در فیلمهای «افق» یا «پرواز در شب» هم میتوانیم ویژگیهای قهرمانی و هم ویژگیهای ایدئولوژیک را ببینیم.
این استاد دانشگاه درباره فیلم «مزرعه پدری» تأکید کرد: به نظر میرسد که این فیلم در وضعیتی پارادوکسی قرار دارد یعنی «مزرعه پدری» از طرفی گرایشهای ایدئولوژیک و از طرف دیگر گرایشهای انتقادی دارد و تلاش میکند که درباره هر ۲ صحبت کند. همچنین میتوان «مزرعه پدری» از نظر ژانر در وضعیتی میان ملودرام و تراژدی قرار دارد. بهطور کلی این فیلم برای من از طرفی دفاع مقدس را تایید و از طرف دیگر نگاههای انتقادی خود را مطرح میکند، شخصیت نیز به واسطه اینکه هر ۲ ویژگی را در زمان حس میکند در نوسانی میان پیری و جوانی حضور دارد که بهنوعی دغدغه اصلی فیلم را میسازد.
هاشمی درباره زاویه دید فلسفه به موضوع فیلم بیان کرد: هر فیلمی که رویکردی انتقادی به موضوعی دارد، میتواند فیلمی فلسفی باشد؛ «مزرعه پدری» نیز در کلیت این ویژگی را دارد یعنی بنیانهایی در نگاه رسمی و عمومی نسبت به جنگ و آرمانهای آن وجود دارد که فیلم تلاش دارد آن بنیانها را به پرسش بگیرد. هر فیلمی که چنین رویکردی دارد یعنی از ایدوئولوژی فاصله میگیرد و تلاش میکند آنها را مورد بازخوانی قرار دهد، رویکرد فلسفی دارد و اساساً نمیتواند از آن جدا باشد.
این کارشناس فرهنگی تصریح کرد: این روزها بسیار درباره هنر انقلاب یا گام دوم انقلاب بحث میشود، به نظر من به جای اینکه خارج از هنر به این مسأله بپردازیم باید در خود سینما به جستوجو بپردازیم. مثلاً افرادی مثل رسول ملاقلیپور در خود سینما بهعنوان الگو شناخته میشود، آنها از طرفی ارزشها، آرمانها و باورهای اعتقادی خود را دارد اما از طرف دیگر مدام آن را مورد بازرسی مجدد قرار میدهند، به این ترتیب خیلی به قواعد مشخصی که بخواهد به دیگران دیکته کند، متکی نیست. ملاقلیپور بهعنوان فیلمساز الگوی سینمای انقلاب و دفاع مقدس میتواند مورد توجه سیاستگذاران بعدی سینما باشد تا راه به بیراهه نرود و در عین باقی گذاشتن ارزشها در جای خود، مدام بازرسی و به روز شوند.
او درباره بررسی فیلم «مزرعه پدری» از حوزه نشانهشناسی مطرح کرد: این فیلم تجربههای زمانی خاصی را به نمایش میگذارد و به نوعی همه زمانها را با هم دارد که برای اولین بار در سینمای ایران اتفاق میافتد و ملاقلیپور خیلی خوب در ساختار فیلم آن را نشان داده است. آقای دکتر شهیدی در مقالهای درباره نشانهشناسی مکان ۲ مفهوم مکان و فضا را از یکدیگر جدا کرده است؛ او معتقد است که فضا امری انتزاعی است، بر سوژه مسلط است و نوعی انفصال را به وجود میآورد، مثلا وقتی میگوییم همه جا آسمان همین رنگ است یعنی نمیتوانیم هیچ کاری در برابر فضا انجام دهیم پس بر سوژه مسلط است اما مکان جاییست که جداسازی میتواند در آن صورت گیرد و سوژه میتواند بر آن مسلط باشد مثلاً وقتی میگوییم هیچ جا خانه خود آدم نمیشود چنین ویژگیای را در نظر داریم.
هاشمی در پایان اشاره کرد: در فیلم «مزرعه پدری» به نظر میرسد که شخصیت در ۲ وضعیت فضا و مکان سرگردان است یعنی از طرفی در وضعیت انتزاع فضایی قرار دارد که بر او مسلط است مثل جنگ، ویرانی، ویرانی خانهها و مزرعهها از طرف دیگر تلاش میکند از این فضا بیرون آید و امکان تسلط مکانی را بهوجود آورد. انفصال فضایی مدام شخصیت را مورد هجوم قرار میدهد و خود آن را به اتصال تبدیل میکند تا پاسخی برای آرمانهایش باشد البته گاهی به دلیل پرسشهایی که مطرح میشود این اتصال صورت نمیگیرد. رابطه شخصیت با فضا و مکان به تکنیکی یکدست و به هم پیوسته تبدیل میشود که «مزرعه پدری» را به فیلمی خیلی خوب تبدیل میکند.
انتهای پیام/