نشست بررسی وضعیت ان جی او ها و سازمان های مردم نهاد با حضور زهرا نژادبهرام، عضو هیات رئیسه موسسه مهرطاها، لیلا ارشد، مدیر خانه خورشید و احمدقویدل مدیرعامل کنون هموفیلی در محل ستاد خبری دکتر حسن روحانی برگزار شد. در این نشست به سیر تاریخی شکل گیری ان جی او ها همچنین به فرآیند پر فراز و نشیبی که ان جی او ها توانستند رشد کنند،اشاره شد.
به گزارش اعتماد نو به نقل از سحر- پایگاه اطلاع رسانی ستاد انتخاباتی دکتر حسن روحانی –با این حال رویکرد نگاه امنیتی به ان جی او ها،نداشتن اتحادیه و نیز نداشتن قانون روشن از جمله معضلاتی بود که این فعالان اجتماعی به آن اشاره کردند. به رغم انتفاد از فرآیند حاکم بر فعالیت ان جی او ها در تعامل با دولت ها، اما هر سه این فعالان از نحوه تعامل دولت روحانی با ان جی او ها رضایت داشتند.به طوری که احمد قویدل گفت: اگر من امروز اینجا هستم و میگویم چرا کسی در لیست نویسی شوراها از ما سوال نمیکند، خب این نتیجهی عملکرد کیست؟ دولت روحانی دیگر. دوره قبل شوراها که ما اصلا همچین حرفی نمیزدیم.
در ابتدای این نشست، زهرا نژادبهرام به توضیح تاریخچه سازمانهای غیر دولتی پرداخت و گفت: وضعیت سازمانهای غیر دولتی مسئلهی ریشهداری است در تاریخ جمهوری اسلامی مخصوصا از دهه دوم، به این خاطر که ترکیب و ساختار جدید این سازمانها زیاد مورد توجه نبود. مفهومی جدید بود که نوع مواجهه با آن مناسب نبود، به همین خاطر در سه دهه گذشته سازمانهای مردم نهاد تاریخ پرفرازو نشیبی را پشت سر گذاشتند.
نژاد بهرام در ادامه، مواجهه با سازمانهای مردم نهاد را در ایران به چند دسته تقسیم کرد وگفت: وقتی نام NGOها وارد کشورمان شد به علت اینکه ظرفیتهایی را برای مشارکت ایجاد میکرد بسیاری فکر کردند موقعیت مناسبی است برای کاریابی. هر کسی از ظن خودخوانشی از NGOها داشت.
او خوانش دیگر از سازمانهای مردم نهاد را سیاسی دانست و توضیح داد: گروههای سیاسی فکر میکردند ظرفیت جدیدی ایجاد شده که با استفاده از آن میتوانند مقاصد سیاسی خودشان را از این طریق دنبال کنند. اکثر گروههای سیاسی آن زمان چند NGO هم برای خود تعریف میکردند که هر وقت نتوانستند از طریق سازمانهای خود کارسیاسی کنند،از این NGOها به عنوان زاپاس استفاده کنند.
نژاد بهرام خوانش بعدی را خوانش دولت ها از ان جی او ها دانست و گفت: دولت چون جز مروجان این تشکل جدید در جامعه بود فکر میکرد این ظرفیتها متعلق به اوست . در واقع شخصیت مستقلی برای ان جی اوها نمیدید و آنها را وابسته به حاکمیت می دانست.
نژاد بهرام خوانش چهارم را متعلق به خود فعالین این سازمانها که با فرایند و تکنیکهای آنها آشنا بودند دانست و گفت: آنها این سازمان را یک نهادغیر دولتی، غیر انتفاعی و غیرسیاسی و داوطلبانه است. البته این خوانش بسیار محدودی بود.
نژاد بهرام بعد از توضیح خوانشهای متعدد از سازمانهای مردم نهاد و توضیح کمی از فراز و نشیب این سازمانها در ایران گفت: حدودا از دوره دوم آقای خاتمی بود که هم دولت و هم مردم کمکم با مفهوم واقعی NGOها آشنا شدند. این خوانش داشت ادبیات بومی خود را پیدا میکرد و حتی با ادبیات گذشته هم در حال همانندسازی بود. اما این روند با پایان دولت خاتمی و شروع دولت مهرورزی افول پیدا کرد و دوباره خوانش دولتی از این نهادها رشد پیدا کرد.
نژادبهرام در ادامه گفت: به علت اینکه تبیین درستی از جایگاه این نهادها صورت نگرفته بود سازمانهای غیر دولتی یک تهدید امنیتی محسوب میشدند و این از همه چیز بدتر بود، یعنی زمانی که احزاب و گروههای اقتصادی دست از سر این سازمانها برداشتند و خود فعالین و مردم هم با کارکرد دقیق آنها آشنا شده بودند هنوز حکومت آنها را یک تهدید امنیتی قلمداد میکرد. این نگاه از زمان تولد تشکلهای غیر دولتی تا به حال بوده است و شاید بدترین چالش پیشروی آنها همین بوده است.
لیلا ارشد در ادامه به بررسی رویکرد دولتها نسبت به سازمانهای مردم نهاد پرداخت و گفت: دوره خاتمی شرایط خیلی خوب بود. در هشت سال بعد که خیلی شرایط دشوار بود، در این چهار سال اتفاق خاصی نیفتاد؛ همدلی با ما بیشتر شد، گوش شنوا بیشتر بود، اما مثلا هنوز برای ثبت یک NGO باید دو سال زمان گذاشت و پیگیری کرد.
ارشد در ادامه گفت: نهادهای مدنی کار خودشان را میکنند ولی انتظار ما از این دولت بیشتر بود. البته در دورههای قبل چندین بار متهم شدیم که پول از خارج گرفتیم، با چمدان به ما پول میدهند و از CIA به ما کمک شده، اما الان دیگر این اتفاقات نیست . الان نگاه حاکم به ما نگاه همراه با حترام و پذیرش است ولی انتظار بیش از اینها بود، هرچند تعداد فعالین ان جی اویی افزایش یافت.
ارشد در ادامه صحبتهایش مثالی از ظرفیت سازمانهای مردم نهاد میزند که از طرف دولتمردان مغفول مانده و گفت: ما در دروازهغار ۱۷ NGO هستیم، خب ما میگوییم وقتی میخواهید برای این اقشار اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی کنید لااقل به حرفهای ما گوش کنید و بعد اعتماد نو به نقل از برنامهریزی کنید. مثلا یک بار آمدند و خواستند و اطلاعات را چهره به چهره جمع کنند. ما گفتیم هر کدام از این ۱۷ سازمان میتوانند اطلاعات مفیدی در اختیار شما بگذارند اما آنها گفتند نه ما باید به در خانه های مردم برویم؛ میرفتند در خانه و میپرسیدند شما معتاد دارید؟ شما در خانه کسی را دارید که تن فروشی میکند؟ خب کسی به اینها اعتماد نمیکند! بعد برای جلب اعتماد این افراد به آنها بسته میدادند، بعد بستهای که ۱۳۰هزارتومان قیمت داشت در آن منطقه ۳۰ ۴۰هزار تومان فروخته میشد. برای اینکه کور کور پخش شده بود. چون این بسته را مستقیم به معتاد و ساقی و قاچاقچی میدادند.
در ادامه احمد قویدل به نگاه امنیتی به ان جی اوها پرداخت و گفت: کدام آدم عاقلی با کمک به مردم مشکل دارد. چه چیزی باعث میشود که نگاه به این سازمانها امنیتی باشد؟ ما سیستم اطلاعاتی قدرتمندی داریم اگر واقعا کسی از خارج پول گرفته شده بود قطعا متوجه می شوند، کمااینکه به آنهایی که کمک (آن هم در قالب انجام پروژه) گرفته بودند رحم نکردند. باید ریشه نگاه امنیتی را پیدا کرد.
او در ادامه توضیح داد: آن چیزی که دولتها را آزار میدهد و تا ظرفیت آن را نداشته باشند ما نمیتوانیم رشد کنیم این است که ما NGOها، مطابات محور هستیم. ما حقوق مردم را مطالبه میکنیم. دولتها از این ناراحت میشوند. مثالی میزنم، خیریه محک از کودکان سرطانی حمایت میکند اما کمتر دیده شده است که از سیاستهای نظام سلامت نقد کند؛ دولت خیلی هم از سازمانهایی که تمام خرابکاریهای خودشان را جمع میکند حمایت میکند.
قویدل به سابقه مواجههاش با سه دولت گذشته اشاره کرد و ظرفیت تمام دولتها را در این زمینه کم دانست و گفت: دولتها نمیخواهد با سازمان مردمی مواجهه باشند که مطالبات مردم را میگوید و آنها را مطالبهگر میکند. مریض ما میگوید «این دارو حق من است» اما مریض های دیگر میگویند: «خواهش میکنیم این دارو را به من بدهید».
قویدل در ادامه تعامل وزارت بهداشت با سمنها را ستود و گفت: باور کنید واقعا این را میگویم هاشمی وزیر بهداشت برابر با کل زمانی که وزارت کشور در کل دولتهای جمهوری اسلامی تا به حال با سازمانهای مردم نهاد وقت گذاشته بود در این چهار سال وقت گذاشت و تعامل کرد. هاشمی در تمام استانهایی که دولت رفت، با سازمانهای مردم نهاد وقت گذاشت. روسای دانشگاهها را وادار کردند که به این سازمانها کمک کنند تا دفتر بزنند. من اگر جایی شعبه نداشتم با من تماس گرفته که چرا اینجا شعبه نداری، بیا ما به تو جا میدهیم.
او دوباره به بحث نگاه امنیتی برگشت و گفت: در این دولت هم (همانند ادوار قبل) نگاه به سازمانهای غیر دولتی امنیتی بوده است دلیل دوم نگاه امنیتی این است که آنها نمیخواهند قدرت اجتماعی این سازمانها در کشور جاری شود.
قویدل در ادامه قدرت گرفتن سازمانهای مردم نهاد را به معنای کم شدن و تقسیم قدرت جناحهای سیاسی با آنها دانست .او این موضوع را عاملی برای ممانعت از رشد این سازمانها قلمداد کرد و گفت: دولتها از قدرت اجتماعی هراس دارند در حالی که برای توسعه اول باید توسعه اجتماعی رخ دهد.
او در جواب به سوالی که حامل نقدی به دولت بود گفت: اگر من امروز اینجا هستم و میگویم چرا کسی در لیست نویسی شوراها از ما سوال نمیکند، خب این نتیجهی عملکرد کیست؟ دولت روحانی دیگر. دوره قبل شوراها که ما اصلا همچین حرفی نمیزدیم.
نژاد بهرام در ادامه درباره مشارکت سیاسی نهادهای مدنی توضیح داد: در اول هم توضیح دادم که خوانش درست از تشکلهای غیر دولتی، سازمان هایی غیرسیاسی، غیردولتی و غیرانتفاعی است. اینکه قدرت و تاثیرگذاری این سازمانها را سیاسی بدانیم، سوءتعبیر کارکرد این سازمانها است.
نژاد بهرام در ادامه عامل دیگری به بحثهای قویدل درباره چرایی نگاه امنیتی به تشکلهای مردم نژاد افزود و گفت: عامل دیگر نگاه امنیتی به تشکلهای غیر دولتی، سازماندهی آنها است. این سازمانیافتگی است که نگاه امنیتی را تشدید میکند. داشتن هر شبکهای قدرت نیز در بردارد.اما الان شبکه داشتن ان جی اوها جا افتاده است.قبلا شبکه ها را با نام ارتباط با بیگانه و حتی فراماسونری می زدند!
لیلا ارشد در پاسخ به صحبت زهرا نژادبهرام مبنی بر اینکه ما باید نشان دهیم که سازمانیافتگی تشکلهای غیردولتی به نفع دولت است، گفت: ما خودمان را در عمل طی این سالها اثبات کردیم. چرا باید همیشه خودمان را اثبات کنیم؟ مثل طلاق میماند که زن برای طلاق باید اثبات کند و مردم نیازی به اثبات و دلیل ندارد. ما فاصله خالی بین مردم و حاکمیت را به خوبی پر کردیم.
ارشد در ادامه مثال زد: به دولتیها میگوییم زنانی هستند که شناسنامه ندارند و آنها میگویند که حتما افغانستانی هستند، ما میگوییم که خیر ایرانی هستند. ما اطلاعات دقیقی داریم که دولت باید از آن استفاده کند. حتی من کمکهای وزیر کشور را قبول نمیکنم تا بعدا نتوانند به من چیزی بگویند. دولتی ها خیلی خوب میتوانند از ما کمک بگیریند ما اطلاعات داریم، تخصص داریم، دغدغه داریم.
در ادامه ارشد و قویدل به تهمتهایی که گاهی راجع به فساد NGO مطرح میشود پرداختند و گفتند: در این همه فساد و اختلاسی که در این چند سال رخ داد آیا نام یک NGO را شنیدهاید.آیا نام یک زن را شنیدید.
قویدل در ادامه به اتفاقات خوب دولت اخیر اشاره کرد و گفت: این که ما میتوانیم اعتراض کینم ، اتفاق بزرگی است. اتفاق خوب دیگری که در حوزهی سازمانهای مردم نهاد در این دولت افتاد این بود که شبکهها به رسمیت شناخته شده بود.
او در ادامه از سختی هماهنگی و جلسات گروهی NGO در دوران گذشته گفت .نژاد بهرام هم به کلمه شبکه اشاره کرد و گفت: امروز کسی از اسم شبکه هراس ندارد ولی دو دهه قبل که میخواستیم که خانه سازمانهای مردم نهاد را تاسیس کنیم، اسم شبکه هراس برانگیز بود اما میبینیم این اسم الان دیگر مشکلی ندارد و به نظر میآید در فرایند رو به بلوغ هستیم.
قویدل به بحث خود بازگشت و سومین اتفاق مهمی که در حوزه سمنها در دولت یازدهم رخ داد را توضیح داد: برای اولین بار یک مدیر کل در این حوزه منصوب کردند که جنس این حوزهها را میشناخت. آقای مشکینی هم ادبیات ما را بلد بود و هم با ما همکاری داشت.
دستاورد بعدی دولت از دید قویدل موردی بود که البته با انتقاد همراه بود: ما دیدم تا زمانی که قانون نداشته باشیم با آمدن یک دولت جدید یک بخشنامه میتواند ما را با مشکل روبهرو کند. وزارت کشور این مطالبه سازمانهای مردم نهاد را به رسمیت شناخت و در یک فرایند تعاملی که ماهها طول کشید و بیش از ۱۰۰ تا ۱۵۰تا NGO در تهیه آن مشارکت داشتند ،پیشنویس قانون را اماده کردیم و وزیر کشور آن را امضا کرد.
او ادامه داد: بعد با نهایت شادی ما این پیشنویس به هیات دولت تقدیم کردیم و قرار شد لایحهی آن به مجلس ارائه شود. اما مدام امروز و فردا میشد، گفتند این مجلس کشش ندارد، مجلس بعد. بعد از این همه ماجرا این لایحه تحویل کمیسیون دفاعی و سیاسی شد!
او ادامه داد: ما اینقدر منتظر ماندیم و در نهایت یک روز صبح بیدار شدیم دیدیم آقای جهانگیری این پیشنویس را به عنوان آیین نامه ابلاغ کردند! این اتفاق حتی باعث شد ما اعتماد خودمان را به آقای مشکینی از دست بدهیم که البته بعدا متوجه شدیم او هم از این ماجرا بیخبر بود. اما این هم یکی از دستاوردهای دولت بود هرچند که اقای روحانی به ما قول داند که این آیین نامه را به صورت قانون درآورند که متاسفانه هنوز این اتفاق رخ ند اده است و این بدعهدی بود که از سوی سازمانهای غیر دولتی صورت گرفت.
ارشد سازمانهای مردم نهاد را در خط مقدم معضلات اجتماعی دانست و مثال زد: زمانی که من کار را در حوزه زنان آسیب دیده شروع کردم زنان کراک مصرف میکردند و معتادها دچار عادت ماهیانه نمیشدند و تصورشان این بود که بچهدار هم نمیشوند. بنابر این در ارتباطات جنسیشان محافظت لازم را رعایت نمیکردند. بعد ما دیدیم سیلی از بارداری اتفاق افتاده است. این را آنهایی که بالا نشسته بودند متوجه نمیشدند ولی ما این موضوع را کشف کردیم و اعلام کردیم.
ارشد در ادامه به ناکارآمدی نظام پرورشی آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: از اول قرار شد که کنار آموزش، پرورش هم باشد؛ آمدند چه کار کردند کسی را گذاشتند پرورشی که هیچ کاری نمیکرد. ادمی انجا گذاشتند که هیچ کار تخصصی هم نتوانست انجام دهد در صورتی که میتوانستند از مددکارهای اجتماعی استفاده کنند.
او در ادامه از نبود اتحادیه برای سازمانهای مردم نهاد انتقاد کرد و قویدل در ادامه این انتقاد گفت: نظام مهندسی وقتی اتحادیه دارند، در انتخابات هم میتوانند نظر دهند و اینگونه در ارکان قدرت و تصمیمسازیها نقش پیدا میکنند.
قویدل در انتقاد یکی از پایگاه خبریان به نگاه او به قدرت گفت: زمانی که داروهای آلوده آمد و عدهای از مردم آلوده شدند و ایدز گرفتند، جان ما در آمد تا توانستیم این مسئله را پیگیری کردیم. من را دائم از دادگاه بیرون میکردند چون میگفتند شما مقام حقوقی ندارید. البته الان یک ماده در قوانین کیفری آمده که اجازه داده است ما هم شکایت کنیم. هر کدام از این گامها که برداشته میشود من ترجیح میدهم در جای خود بمانم.
قویدل در پاسخ به این که چرا دولتها در آستانه انتخابات رو به سازمانهای مردم نهاد میآورند گفت: ببینید دوست عزیز این اتهام به این دولت نمیچسبد و دولت میتواند مدعی باشد که در طول دولتش با سازمانهای مردمنهاد در ارتباط باشد.
ارشد در پاسخ به سوال یکی از خبرنگران که چه مطالبهای از دولت بعد دارید گفت: یکی از مطالبات خیلی مهمی که من از دولت خواستارم این است که پیشگیریهای نوع اول را به کودکان ما آموزش دهند. فرزندان ما برای شناخت و مراقبت از خودشان و داشتن مهارت نیاز به آمو زش دارند. آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی باید در تمام مقاطع وجود داشته باشد.
او ادامه داد: یکی از انتظارات من این است که کاش هزینه مشاورهها هم در این کشور بتواند با دفترچههای بیمه انجام شود. مشاوره واقعا پرهزینه است و خانوادهها هم توان پرداخت این هزینه را ندارد. مثلا مشاوره برای معتادان شیشه یکی دو سال هر هفته است، چطور خانواده میتواند هفتهای مثلا ۱۰۰هزار تومان بدهد.