به گزارش خبرنگار ایلنا، شاید در مقاطع مختلف تاریخی گاه هنر مفهومی به حاشیه رفته یا اصلا مورد توجه قرار نگرفته، اما هیچگاه اینطور نبوده که آثار خلق شده حاصل این نگرش به طور کلی در تاریخ مدفون شوند. هنر مفهومی از همان دوران هنر کلاسیک تا امروز حاصل تلاش افرادی است که قواعد و چهارچوبهای اجتماعی، هنری و عرفی را شکستهاند و با تخریب تمام داشتهها و دانش خود بنایی تازه را در جهت ارائه آثار امروزیتر بنا کردهاند. در واقع میتوان گفت هر دوره تاریخی هنر دورانگذاری داشته و این مقطع را میتوان نقطعه عطف و فرصتی برای مورد توجه قرار گرفتن هنر مفهومی دانست.
«Conceptual art» چیست؟
«کانسپچوال آرت» یا هنر مفهومی، به طور کلی ابتدا در هنرهای تجسمی عمومیت یافته و مرسوم شده است. در این سیاق ایده یا مفهوم بر زیبای اولویت دارد. البته اینطور هم نیست که مقوله زیباشناسی مطرح و مورد توجه نباشد. مگر میتوان زیبایی و زیباشناسی را در هنر نادیده گرفت؟ اما در نهایت اینکه هنر مفهومی بیش از دیگر سبکها به معنا و مفهوم و محتوا اهمیت میدهد. تعریف دیگری که از «کانسپچوال آرت» یا هنر مفهومی ارائه میشود این است: ارائه انتزاعی معنای ذهنی هنرمند (به صورت کاملا صریح) و بدون اهمیت دادن به شکل ذهنی و صورت خیالی اثر.
رصد فعالیت هنرمندان خارجی گامی در جهت پیشرفت ایرانیها
با وجود تعدد رسانهها و پلتفرمها و ارائه راحت آثار در بسترهای بینالمللی، اما هنوز هنرمندان خلاق عصر معاصر آنطور که باید دیده و درک نشدهاند؛ لااقل در ایران چنین است! که البته یکی از دلایل این ناشناختهگی تعداد زیاد هنرمندان رشتههای مختلف و بسیار عرصه تجسمی است. اینکه میگوییم عرصه تجسمی و از هنرهای دیگر نام نمیبریم به این دلیل است که معمولا نقاشان، مجسمهسازان، معماران و هنرمندان دیگر عرصههای تجسمی در ارائه آثار خلاقانه و در نهایت ایجاد سبکها و سیاقها، همواره پیشگام بودهاند. اما آنچه به شناسایی بهتر هنرمندان بینالمللی میانجامد، برگزاری نمایشگاهها و کارگاههای تخصصی درباره هنرمندان مطرح و مهم و آثار آوانگارد آنهاست. این اتفاق برای چندمین بار (اما معدود) در کشور ما هم رخ داده است. مطمئنا با توجه به فعالیت پر رنگ و مستمر هنرمندان و توجه به شتاب سرسامآور زندگی امروزی، نگاه جهانیتری از سوی هنرمندان کشورمان به هنرها و سبکها رقم خواهد زد.
نام اثر «پیچ و تاب ذهنی» از مجموعه «افکار سوخته» متعلق به دنیس اوپنهایم نمایش داده شده در موزه هنرهای معاصر تهران در نمایشگاه «مینیمالیسم» و «کانسپچوال آرت»
یک اثر «کانسپچوال آرت» دیگر از دنیس/ این اثر به تابلوی نمایش داده از این هنرمند در ایران شباهت دارد و به نظر میرسد از یک مجموعه باشند
خردادماه سال بود که نمایشگاه مینیمالیسم (کمینه گرایی) و کانسپچوال آرت (هنر مفهومی) با ارائه بیش از ۱۲۰ اثر از ۳۴ هنرمند مطرح بینالمللی ۳۱ خرداد ماه در موزه هنرهای معاصر تهران افتتاح شد و مورد استقبال هنرمندان نوگرا و سنتی و مخاطبان و دوستداران هنر قرار گرفت. البته باید گفت در کتاب ویژه این رویداد به نام بردن و چاپ یک یا دو عکس از آثار برخی هنرمندان اکتفا شده و توضیحاتی درباره جزییات فعالیت و زندگی آنها منتشر نشده است. دنیس اوپنهایم هنرمند نوگرای آمریکایی که گزارش پیش رو درباره اوست، جزو این دسته از هنرمندان است.
دنیس اوپنهایم در کنار یکی از آثارش در مرکز هنری استورم کینگ/ او سال دوهزار و یازده در سن هفتاد و سه سالگی درگذشت
دنیس اوپنهایم هنرمند مطرحی که در ایران گمنام است
دنیس اوپنهایم هنرمند آمریکایی یکی از افراد شاخص معاصر است که دو اثر از او در نمایشگاه مینیمالیسم و کانسپچوال آرت پیش روی مخاطبان ایرانی قرار گرفت. در کشور ما جز هنرمندانی که کارشان را به صورت حرفهای دنبال میکنند، اغلب افراد شناختی از دنیس اوپنهایم ندارند و حتی قبلا نام او را نشنیدهاند؛ این در حالی است که او را یکی از هنرمندان پیشگام عرصه هنر و سبک «لند آرت» میدانند. لذا گزارش پیشرو حاصل ترجمه آثاری از سایت این هنرمندو رسانههایی چون رویترز، گاردین و دیگر خبرگزاریها است که طی این سالها به او و آثار زیبا و با معنا و مفهومش پرداختهاند.
نام اثر «اجزای چشمانداز جایگزین»/ ساخته شده از درختان، بوتهها، سنگهای ساخته شده از فولاد رنگ شده، درامهای فولادی، لوله پیویسی، اکریلیک/ مساحت تحت پوشش یک چهارم هکتار
یک اثر دیگر از دنیس با عنوان «استخر کلیه»/ نمونه بارز یک اثر مفهومی که زیبایی چندانی ندارد
دنیس اوپنهایم زاده سال ۱۹۳۸ بوده و در سال ۲۰۱۱ درگذشته است. او را در آمریکا و دیگر کشورها به عنوان یکی از هنرمندان کانسپوچوال یا همان مفهومی میدانند. او گرافیک میدانسته و مجسمهساز و عکاس بوده است. دنیس به واسطه این هنرها و بهرهگیری از مقولات دیگر تلاش داشته تا نسبت به مسائل مختلف آگاهیرسانی کند، اما به زبان و لحن خودش. آثار دنیس اوپنهایم امروزه در مجموعههای موزه هنر «دنور»، «آکادمی هنر کرنبروک» در بلومفیلد هیلز، «مرکز ژرژ پمپیدو» دو موزه «هنر مدرن» ر پاریس، گالری «ملی هنر» در واشنگتن دی سی و گالریهایی چون «تیت» در لندن، نگهداری میشود.
یک اثر موفق «لند آرت»/ این سبک باعث شد آثار هنری از حصار نمایشگاهها خارج شود
«لند آرت» چیست؟
«لند آرت»/ «هنر زمینی» که به آن «هنر خاکی» نیز گفته میشود، یکی از گرایشهای «کانسپچوال آرت» یا هنر مفهومی است که در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی در آمریکا با هدف تاکید بر هنر و طبیعت شکل گرفت. این هنر یک مقابله مستقیم و درگیر با محیط طبیعی هنرمندان بود که سنگ، زمین، شن، آب، درختان، سرزمین و از این قبیل مواد را شامل میشد. در این هنر، از زمین نه به عنوان زمینهای برای خلق اثری، بلکه به عنوان خود اثر هنری استفاده میکنند. به همین سبب نمایش آثار جز از طریق نمایش تصویری از آنها امکانپذیر نیست.
یک اثر در سبک «آرت لند»/ نام اثر «اسکله حلزونی» اثر رابرت اسمیتسون هنرمند مورد علاقه دنیس اوپنهایم/ تاریخ ساخت سال ۱۹۷۰ میلادی/ ساخته شده از سنگ ، بلور نمک ، خاک ، جلبک در آب و یوتا
«باغ کاکتوس» اثر اوپنهایم/ ساخته شده از آلومینیوم آنودایز، آلومینیوم، صفحه الماس، پانلهای سقف و توری/ مساحت تحت پوشش: ۱/۲ هکتار
هنر زمینی در واقع گونهای از هنر ناپایدار است، زیرا اغلب در یک محل برگزاری خاص میتوانست در معرض دید قرار گیرد. محل اجرای این هنر در مکانی خارج از منزل یا محیط کار بود و به وسیله تداخل و یا تغییرات بازسازی بیان میشد. در این سبک، همچون دیگر گرایشهای کانسپچوال آرت ایده هنرمند بیش از محصول کار او اهمیت دارد.
«خانه برعکس» اثری دیگر از دنیس اوپنهایم که در زمان ساخت بسیار مرود توجه قرار گرفت
چرا دنیس اوپنهایم و آثارش منحصر به فرد است؟
آنچه دنیس را از دیگر هنرمندان همعصر جدا میکند نگاه او به مقوله هنر، ماهیت هنر است. جهانبینی دنیس طی دوران فعالیتش تا آن حد گسترش یافته که به فرا هنر هم اندیشیده و آثاری را با این نگرش خلق نموده است. او ابتدا با آثاری شناخته شد که در آنها، مانند مارسل دوشان که به محیطزیست متمایل بود، با استفاده از مهرهها و عکسهای مهندسان، بخشهایی از منظر شهری را بهعنوان آثار هنری تعیین کرد. سپس، همگام با هنرمندانی مانند رابرت اسمیتسون، والتر دی ماریا و لارنس وینر، شروع به ساخت مجسمههای موقتی در فضای باز کرد که به زودی به عنوان هنر زمین یا کارهای خاکی شناخته میشوند. به عنوان مثال، «لغزش زمین» از سال ۱۹۶۸، یک ساحل عظیم از خاک در نزدیکی خروجی ۵۲ بزرگراه لانگ آیلند در مرکز لانگ آیلند بود که او با ردیفهایی از زوایای قائم پله مانند ساخته شده از چوب رنگآمیزی شده بود.
نام اثر «آخرین رقص»/ اثر دنیس اوپنهایم که در یک نمایشگاه مجازی خارجی برای فروش قیمتگذاری شده است
دنیس اوپنهایم و مقوله «فراهنر»
فرا هنر زمانی که استراتژی هنرمندان مینیمال گسترش یافته ایجاد شده است. در واقع فراهنر همانطور که از نامش پیداست از هنر صرف گذر کرده و به بدنه و بافت اجتماعی و سیاسی جامعه رسیده است.
این هنرمند نوگرا که همواره بر انجام کارهای خلاقانه و کمتر انجام شده، اصرار داشته، در دهه هفتاد میلادی به واسطه «بادی آرت» که در آن بدن و اعضای بدن انسان مورد توجه قرار میگیرد به ساخت مجسمههای زنده روی آورد. او به واسطه این کار با بدن خود به عنوان یک متریال و سازه برخورد میکرد. او مثلا اگر شاهد زخم و آسیبی در طبیعت بوده این درد را با بدن خود تجربه میکرده است. دنیس اوپنهایم در یک از پروژههای خود هم سو با خراشهای زمین خراش میخورد و فشار مضاعف تپهها را بر خود هموار میکرده است؛ چراکه با تاکید بر خوشایند بودن اینگونه دردها معتقد است روزها بر جای میماند و احساس همذات پنداری با طبیعت در او تشدید میشود. این هنرمند این درد و رنج هنرمندانهاش را در قالب آثاری ظاهرا نامتعارقف پیش روی مخاطبان قرار میداده است و حال همان آثار شاخص و با ارزش محسوب میشوند.
یکی دیگر از مولفههایی که دنیس اوپنهایم و آثارش را منحصر به فرد کرده، توجه او به بزرگنمایی سوژههایش است. او با این کار طرح و سازههای جزیینگرانه خود را با ظرافت بسیار خلق کرده و همین نگاه متفاوت باعث شده آثارش مورد توجه هنرمندان در تمام دنیا قرار گیرند. این همهگیری گواهی بر بدون مرز بودن هنر واقعی است که به مسائل و موضوعات جهانشمول و بدون تاریخ مصرف میپردازد.
اثری دیگر از دنیس با عنوان نام اثر «شیار مرده»/ ساخته شده از چوب با رنگدانه آلی، لوله PVC/ محل نگهداری: مرکز هنری استورم کینگ
شرح «آرت نت نیوز» از زندگی و هنر دنیس اوپنهایم
«آرت نت نیوز» درباره جزییات زندگی دنیس اوپنهایم اینگونه نوشته است: آثار او شامل مجسمهها و پرفرمنسها و فیلمهاست. اوپنهایم مانند همتای خود رابرت اسمیتسون (هنرمند نوگرا که در دهه هفتاد مورد توجه قرار گرفت) به دنبال شکست ساختارهای مرسوم در هنر و مجسمهسازی بود. او به جای تعصب روی زیبایی و اصرار روی این مقوله بر شکستن ساختارهای سنتی و طرح پرسشهایی در اینباره تاکید داشت.
اثری متفاوت از دنیس اوپنهایم
«آرت نت نیوز» در ادامه بخشی از صحبتهای دنیس اوپنهایم را منتشر کرده است.
اوپنهایم طی گفتگوی مذکور درباره کار و سبک و سیاقش اینگونه گفته است: بیشتر کارهای من از ایدهها سرچشمه میگیرند. من طی فعالیتهایم، معمولاً میتوانم فقط چند نسخه از هر ایده را به مرحله اجرا برسانم. او در ادامه به دو سبک «لند آرت» و «بادی آرت» اشاره کرده و گفته است: این دو مقوله جای ابراز خلاقیتهای بسیاری را برای او فراهم کرده اما من متوجه شدم چیز دیگری را میخواهم و تمایلم این است به سمت و سوی دیگری حرکت کنم.
در ادامه همان مطلب آمده است: اوپنهایم در طول دهه ۱۹۷۰ به سراغغ ویدئو آرت و پرفورمنس رفت و در ادامه سهم عمدهای در تاریخ مجسمهسازی برای نصب در فضاهای عمومی داشته است.
سخنی با هنرمندان ایرانی
در پایان باید گفت اوپنهایم به واسطه نگرش و آثار خلاقانهاش در میان هنرمندان امروزی جایگاه ویژهای دارد. بدون شک تعداد کمی از هنرمندان معاصر راه و روش او را پیش گرفتهاند اما به اعتقاد منتقدان خارجی همان تعداد کم نیز اغلب به کپیکاری از آثار دنیس مشغول هستند. با وجود آنکه تعداد هنرمندان «لند آرت» کم نیست اما بیراه نیست اگر بگوییم این گونه شهری بیشتر به واسطه آثار دنیس اوپنهایم به اهالی کشورها و قارههای دیگر معرفی شده است. بد نیست هنرمندان ایرانی با وجود انواع و اقسام راههای دسترسی به اطلاعات و دیتاهای معتبر به کشف هنرمندان نوگرای غیر ایرانی بپردازند و آثار آنها را به دور از کپی کاریها و سرقتهای ادبی مرسوم مورد واکاوی قرار دهند. بدون شک با پیگیری هنر روز دنیا و دنبال کردن فعالیتهای هنرمندان معاصر است که میتوانیم با هنرمندان پیشرو و آوانگارد همسو و همگام شویم.
انتهای پیام/