به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، فوتبال ایران روزهای عجیبی را در آستانه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر سپری میکند، از بلاتکیفی در برنامههای آمادهسازی تیم ملی تا صندلی لرزان سرمربی. فدراسیون از سویی دیگر در کما قرار دارد و حجم مشکلات به قدری روی هم تلنبار شده است که توان کنونی، از پس اداره امور و حل معضلات و مشکلات بر نمیآید. فدراسیون مدتهاست که رئیس ندارد و با سرپرست اداره میشود، هیئت رئیسه ناقص است و در کمال ناباوری نایب رئیسهای اول تا سوم در دسترس نیستند. دوتای اولی توسط مجمع رأی اعتماد نگرفتهاند و سومی نیز در بازداشت به سر میبرد. این خلاصهای از وضعیت فدراسیون پرطرفدارترین ورزش کشور در حساسترین دوران خود است.
در بحث تیم ملی اما مشخصاً اوضاع خیلی حاد است. در حالی که ۳۱ تیم دیگر راهیافته به جام جهانی به سرعت برای حضور قدرتمند در قطر در حال پیشبرد برنامههایشان هستند، یوزهای ایرانی حتی نمیدانند در فیفادی بعدی که قرار است در اواخر شهریور ماه آغاز شود، قرار است در کجا اردو بزنند و با چه تیمی بازی کنند. به غیر از بحث فنی، جو روانی تیم ملی نیز حال و روز خوشی ندارد. اخیراً بازیکنان درباره ادامه حضور اسکوچیچ در تیم ملی به اختلافنظر خورده و این شکاف سلیقه را علنی و رسانهای کردهاند. میتوان گفت تیم ملی در غیاب مورد مهمی مثل همدلی و وحدت، به دو گروه تقسیم شده و از آنجایی که پیداست خبری از آتش بس هم نیست و نیش و کنایهها بین بازیکنان اصلی تیم ملی ادامه دارد. از سویی دیگر بلاتکلیفی نیمکت تیم ملی شاید بزرگترین معضل تیم ملی باشد، ولی با وضعیتی که شاهدش هستیم میتوانیم بگوییم بزرگترین معضل میتواند مهمترین معضل هم باشد.
اسکوچیچ مربی خوبی است یا بد، اینکه باید بماند یا تغییر کند و اگر بنا بر جدایی است چه کسی باید جایگزین شود، اصلا ایرانی باشد یا خارجی، فارغ از این مسائل تیم ملی برای برگشتن به مدار موفقیت باید مسائل دیگری را هم در خود حل کند. بازیکنان تیم ملی نیز در کنار سرمربی و مدیران فدراسیون نقش پررنگی را در جهت موفقیت یا ناکامی احتمالی ایفا خواهند کرد. مربی مسئلهای مهم است و طبیعتاً هرچه زودتر باید وضعیتش مشخص شود، ولی مربی قرار نیست به تنهایی کار را برای تیم ملی در جام جهانی دربیاورد، بازیکنان دیگر ابزار اصلی تیم ملی هستند که طبیعتاً بدون آنها کار پیش نمیرود. همانطور که رختکن یک تیم مهم است، جو بین بازیکنان نیز اهمیت دارد. تیم ملی باید، «تیم» باشد و هر عضو از بازیکن گرفته تا کادر فنی و دیگر عوامل باید وظایفشان را درست انجام دهند. در این میان مسئلهای که فارغ از همه مشکلات وجود دارد این است که آیا در حال حاضر تیم ملی، به معنی واقعی کلمه یک «تیم» است؟
مهدی طارمی بهعنوان ستاره تیم ملی فوتبال ایران که این سالها در فوتبال اروپا خوش درخشیده است، در گفتوگویی از بینظمیها در تیم ملی پرده برداشته و این موضوع را عاملی در جهت ناکامی احتمالی در جام جهانی دانسته است، از اینکه بازیکنان در اردوی قطر، تا نیمه شب بیدار و در حال بازی مافیا بودهاند و اینکه برای صبحانه اجباری ساعت معینی وجود نداشته است. صحبتهای او اینطور القا میکند که با حضور اسکوچیچ امیدی به جام جهانی نیست و کسی حرف این مربی کروات را جدی نمیگیرد. او برای بینظمی در تیم ملی فریادکنان انتقاد میکند، آنهم درحالی که خود بخشی از همین پازل بینظمی به حساب میآید.
در روزهایی که تیم ملی توانست از چهار گردنهِ خطرناک بحرین با اسکوچیچ به سلامت عبور کند و به مرحله بعدی مقدماتی جام جهانی راه پیدا کند، کدام بازیکن آغازگر بینظمی و ایجاد تنش و درگیری و اختلاف و حاشیه در تیم ملی شد؟ مگر غیر از این است که همه چیز بعد از توییت عجیب مهدی طارمی علیه سرمربی تیم ملی آغاز شد؟ طارمی با لحنی که در آن ادب به وضوح دیده نمیشد، اظهار نظر اسکوچیچ درباره «تاکتیکپذیر نبودن بازیکنان ایرانی» را با کنایه به «مشکل از جایی دیگر است…» پاسخ داد، آنهم در حالی حتی اگر این اظهارنظر سرمربی تیم ملی اشتباه بود و او کار بدی کرده باشد، آیا این وظیفه بازیکن است که علیه سرمربی تیم ملی واکنش نشان بدهد یا مسئولیت این کار با کمیته فنی و کارشناسان و مدیران فوتبال است؟
جدا از دراگان اسکوچیچ که خارج از همه انتقاداتی که بعضاً به او نیز وارد است، صرفاً به دلیل رساندن تیم ملی ایران به جام جهانی باید از او قدردان باشیم، این فرد جایگاه سرمربیگری تیم ملی ایران را در تصاحب داشت و حمله طارمی به او حمله به شأن سرمربیگری تیم ملی بوده است. توییت طارمی در جهت تخریب اسکوچیچ، آغازگر بینظمی در تیم ملی شده است که حالا تداوم این فضای مسموم کار را به جایی رسانده است که بازیکنان بهصورت علنی در دو دسته تقسیم میشوند. شاید اگر طارمی از بیرون به این شرایط نگاه میکرد، خود با عاملی که خلاف نظم در تیم ملی و در جهت ایجاد تنش قدم بر میداشت، برخورد میکرد ولی حالا به آنچه اتفاق افتاده است تا کارمان به اینجا بکشد، کاری ندارد. البته غیر از این هم انتظار نمیرود، به قول معروف «اگر دریا صدای خودش را بشنود، زهره ترک میشود».
در فوتبال روز دنیا بازیکنان بزرگی چون رونالدو و مسی در تیمهای ملیشان حضور دارند، اما آیا قطعاً میتوان گفت مربیانی که روی نیمکت این فوقستارهها را تمرین میدهند، از بازیکنان بزرگتر هستند؟ تاکنون شنیدهاید که یک فوقستاره علیه سرمربیاش اینچنین آزادانه و با فراغ بال اقدام تخریبی انجام دهد؟ فوتبال حرفهای چنین مسائلی را برنمیتابد و در همه جای دنیا با اقدام بازیکن علیه سرمربی یا دیگر موضوعاتی که به او مربوط نیست برخورد میشود. بدعتی که طارمی در تیم ملی میگذارد کار را به جایی برساند که حتی صحبت از کودتای بازیکنان علیه سرمربی میشود! آنهم درحالی که بازیکن حقی ندارد برای موضوعات کلان تیم ملی تصمیمگیری کند، وظایف بازیکن تیم ملی به عنوان نماینده یک کشور کاملا روشن است، او باید فقط مثل یک سرباز در جهت منافع تیم و کشورش تلاش کند، نه چیز دیگری. تغییر سرمربی کار او نیست، همانطور که پاسخ دادن به اظهارنظر اشتباه سرمربی وظیفه او نیست.
«خود کرده را تدبیر نیست» این شاید بهترین پاسخ به افرادی است که این بلا را سر تیم ملی آوردهاند و حالا دود این شرایط به چشم خودشان میرود. درست است بخشی از این وضعیت با ندانمکاری متولیان فدراسیون و مسئولان تیم ملی رقم خورده است ولی بخش دیگری از این شاهکار حاصل دست برخی از بازیکنان خودِ تیم ملی است. در حال حاضر با پدیدهای از سوی طارمی و برخی از بازیکنان تیم ملی روبهرو هستیم که خود را در مقابل دوربینها بازیکن حرفهای جا میزنند و از بینظمیها انتقاد میکنند، بدون اینکه توجهای به این داشته باشند که خودشان نیز قسمت بزرگی از پازلِ بدبختی هستند. طارمی مشخصاً در آتشی که در حال حاضر به جان تیم ملی افتاده است، نقش «هیزمآور» را بازی کرده است، ولی حالا در چهره مدعیالعموم ظاهر میشود.
میتوان گفت فدراسیون و مجموعه تیم ملی برای تدارک تیم ملی افتضاح عمل کردهاند، در این شکی نیست، اما همین مجموعه در بخش اداره تیم ملی نیز موفق نبوده است. شاید اگر همان ابتدای کار که بازیکن با یک توییت شانیت تیم ملی و سرمربیاش را زیر سؤال برد برخورد درخوری با این جریان میشد، الان شاهد وقاحت بیش از اندازه برخی بازیکنان نبودیم. افرادی که خود شروعکننده و عامل بینظمی در تیم ملی بودهاند و حالا از شکلگیری این بلبشو خود را مبرا میدانند.
انتهای پیام/