به گزارش ایسنا، چرا برای جشنواره فیلم «فجر» هرساله این همه قیل و قال برپا میشود ولی جشنواره شعر «فجر» آهسته میآید و آهسته میرود؟ (تا مبادا گوشه آستینش به کسی بگیرد؟ کسی نمیداند انگار!) چرا به قولی برای جشنواره فیلم، تئاتر و موسیقی «فجر» فرش قرمز میاندازند و عکاسان و پایگاه خبریان امان به خالی ماندن صحنه برگزاری نمیدهند اما جشنواره شعر «فجر» در گوشهای از رسانهها به کار خود پایان میدهد؟ چرا خبرهای جشنواره شعر «فجر» حتی به اندازه لباس فلان بازیگر یا رفتار فلان هنرمند در جشنواره فیلم رسانهای و دیده نمیشود؟
اینها سوالاتی است که هنوز برای عدهای از دستاندرکاران جشنواره شعر «فجر» هم بیپاسخ است چه برسد به شاعران و مخاطبان! سال گذشته در گفتوگویی غیررسمی با یکی از دستاندرکاران برگزاری این جشنواره شاهد گله و همین پرسشهای بیپاسخ بودیم، میگفت پخش زنده مراسم پایانی جشنواره از یکی از شبکههای تلویزیونی در حالی به سختی میسر میشود که همه رسانهها متوجه جشنواره فیلم هستند، میگفت همه حواسها به جشنواره فیلم است و شعر دیده نمیشود.
اما به راستی از آغاز چنین بود یا چنین شد؟ برگزارکنندگان و سیاستگذاران این جشنواره خودشان خواستند تا در سالهای اخیر بیحاشیه بیایند و کمحاشیه بروند یا این جشنواره از آغاز بیسروصدا میآمد و میرفت؟ به نظر اما طور دیگری میآید؛ پایگاه خبریان کهنهکار این حوزه میگویند که در آغازین دورههای برگزاری جشنواره شعر «فجر» و در برخی دورههای بعد توجههای بیشتری به سوی این رویداد جلب میشد و چندان که در سالهای اخیر بوده است، بیسر و صدا و بیحاشیه نبود، رسانهها درباره این رویداد و نقد آن سوژه تعریف و دنبال میکردند و اهل شعر، موافق و مخالف درباره جشنواره بحث و گفتوگو داشتند.
اما اکنون به قول یکی از شاعران جنجالی درباره یکی از برگزیدگان این جشنواره باعث میشود شاعران تازه متوجه بشوند که جشنواره شعر «فجر» برگزار شده است!
جنجالی که پایان چهاردهمین دوره از جشنواره شعر «فجر» را برای همیشه باز گذاشت و پس از گذشت یک سال هنوز خبری از برگزاری بخش ویژه شعر جوان چهاردهمین جشنواره شعر «فجر» نیست. مهدی قزلی، دبیر اجرایی این رویداد گفته بود که نظر به ابهامات مطرحشده درباره این بخش، بخش ویژه شعر جوان پس از بررسیهای لازم در فرصت دیگری برگزار خواهد شد. حالا پانزدهمین دوره از این جشنواره هم فردا (۲۶ بهمنماه ۹۹) به کار خود پایان میدهد اما هنوز خبری از آن فرصت دیگر نیست، فرصت دیگری که البته انگار از همان زمان هم قرار نبود وجود داشته باشد. پرونده بخش ویژه این دوره از جشنواره به گفته برخی از دستاندرکاران آن به همین شکل و در همانجا مسکوت بسته شد تا جنجالهای بیشتری به پا نشود و معترضان به انتخاب یکی از نامزدهای این بخش، مسالهای برای برگزارکنندگان آن ایجاد نکنند.
هرچند که برگزاری مراسم پایانی دوره چهاردهم هم شکل خاص خود را داشت، برگزارکنندگان برای دوری از جو موجود در آن زمان که عدهای برگزاری جشنواره را پس از حوادث آبانماه، ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی نامناسب میدانستند، از پایتخت به سیستان و بلوچستان کوچ کردند تا همدردی خود را با هموطنان سیلزده این استان توامان با برگزاری جشنواره در کنار مردم سیلزده نشان دهند.
اما هرچه بود، پرونده چهاردهمین جشنواره شعر «فجر» در نهایت بسته شد تا بار دیگر برگزاری این رویداد به دست برگزارکنندگان دیگری بیفتد.
به سال ۱۳۸۵ بازگردیم؛ نخستین جشنواره شعر «فجر» در دفتر شعر و موسیقی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با دبیری علیرضا قزوه با بخشهای «امام(ره) و انقلاب»، «آیینی»، «جوان»، «طنز»، «شعر کلاسیک»، «تصنیف و ترانه»، «نو (سپید و نیمایی)»، «کودک و نوجوان»، «ملی و میهنی»، «فارسیزبانان» و «تجلیل از شاعران پیشکسوت» آغاز به کار کرد. در میان برگزیدگانش نیز نام کسانی چون مهدی اخوان ثالث، قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، حسین منزوی، بیژن ترقی، علی معلم دامغانی، طاهره صفارزاده و … به چشم میخورد. البته این جشنواره به شکل کنونی هیئت علمی نداشت و ریاست هیئت داوران بر عهده محمود اکرامیفر بود.
کمااینکه برخی تصمیمگیریها توسط نخستین دبیر این رویداد نیز حاشیههایی را در پی داشت.
سال ۱۳۸۶، دومین دوره از جشنواره شعر «فجر» اینبار توسط معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به دبیری محمود اکرامیفر و با هیئت علمی متشکل از صابر امامی و مصطفی محدثی خراسانی با بخشهایی متفاوت با دوره نخست، شامل: «کودک و نوجوان»، «آزاد»، «اجتماعی»، «پایداری و انتفاضه»، «آیینی» و «امام (ره) و انقلاب» برگزار شد.
سال ۱۳۸۷، سومین دوره از جشنواره شعر «فجر» باز هم در خانه پیشین اما اینبار با ساختاری متفاوت از قبل، با دبیری علی معلم دامغانی، دبیری علمی فاضل نظری (برگزیده بخش «جوان» دوره نخست)، دبیری اجرایی مصطفی امیدی و با حضور محسن پرویز به عنوان رییس شورای سیاستگذاری و موسی بیدج به عنوان مسئول بخش بینالملل با بخشهای «پیشکسوتان»، «شعر کلاسیک»، «شعر نیمایی و سپید»، «کودک و نوجوان» و «جوان» برگزار شد. همانگونه که پیداست در این دوره از جشنواره بر خلاف دو دوره آغازین تمرکز جداگانه از موضوعات حوزه انقلاب برداشته و بخشهای جشنواره با توجه به قالبهای شعری توزیع شدند.
مسئله دیگر اینکه این جشنواره از دوره نخست عنوان «بینالمللی» را به دوش میکشید، اما آیا واقعا چنین بود؟
پس از برگزاری مراسم پایانی دوره سوم، محمدرضا عبدالملکیان که داور بخش «جوان» و برگزیده بخش «پیشکسوتان» بود دراینباره در گفتوگویی با ایسنا از پیشنهادش برای توجه به بخش بینالمللی جشنواره گفت و اظهار کرد: «جشنواره بینالمللیتر و جهانی باشد، بهتر است؛ نه به معنایی که الآن برگزار میشود و چندان بینالمللی نیست که از چند کشور همسایه تعدادی شاعر دعوت کنیم و بگوییم بخش بینالملل؛ مثلا از پاکستان و سوریه یا کشورهای دیگر. در جشنوارهای که در مالزی برگزار شد، نزدیک به ۸۰ شاعر از اقصا نقاط دنیا دعوت شده بودند. حتی خیلی از همین کشورهای همسایه نزدیک، شعر امروز ایران و شاعران ما را به درستی نمیشناسند.»
پس از آن نیز در سال ۱۳۸۸، چهارمین دوره از این جشنواره با دبیری علی موسوی گرمارودی و دبیری علمی مرتضی امیری اسفندقه در بخشهای «شعر سنتی»، «شعر نو» و «شعر کودک و نوجوان» برگزار شد، این درحالی بود که داوران بخش شعر کلاسیک به سه گروه مرحله مقدماتی، نیمهنهایی و نهایی تقسیم میشدند.
مراسم پایانی این دوره از جشنواره با گرامیداشت یاد محمود شاهرخی در مجتمع فرهنگی هنری بوشهر برگزار شد.
سال ۱۳۸۹ نیز پنجمین دوره از جشنواره شعر «فجر» با دبیری پرویز بیگیحبیبآبادی و دبیری اجرایی مصطفی امیدی در بخشهای «ترانه و سرود»، «سنتی و کلاسیک»، «سپید و نیمایی» و «کودک و نوجوان» برگزار شد. در آن سال برگزیدگان به صورت رتبهبندی «اول»، «دوم» و «سوم» معرفی شدند و این درحالی بود که هیئت داوران بخش «سنتی و کلاسیک» و «سپید و نیمایی» هیچ اثری را شایسته رتبه اول ندانستند. همچنین در این دوره برخلاف اغلب دورههای پیشین بخشی به پیشکسوتان و البته جوانان نیز اختصاص پیدا نکرد.
این درحالی بود که محمود احمدینژاد رئیس دولت وقت با سخنرانی در مراسم پایانی گفت: «اگر داور جشنواره شعر فجر بودم همه شرکتکنندگان را برنده اعلام میکردم.»
همچنین سخنرانی یکی از شاعران پیشکسوت و رئیس فرهنگستان هنر پس از سخنانی تمجیدآمیز درباره احمدینژاد حاشیهساز شد؛ علی معلم دامغانی پس از شعرخوانیاش نیز گفت: «سالیان درازی است که بنده حقیر در سلسله اهل شعر خدمت میکنم اما امروز سرزمین ما پر از شاعران جوانی است که فرصت برایشان مهیا شده است و به این ترتیب به عنوان شاعر از محضر همه شما خداحافظی میکنم ولی در زمینههای دیگر تا وقتی که نقشی هست، در خدمت شما هستم.»
سال ۱۳۹۰، ششمین دوره از جشنواره شعر «فجر» به دبیری اجرایی رضا حمیدی و دبیری علمی پرویز بیگیحبیبآبادی (که دبیر دوره پیشین نیز بود) و با حضور چهرهای دانشگاهی، یحیی طالبیان به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری برگزار شد. در این دوره برای نخستینبار بخش «پژوهش» در جشنواره شعر «فجر» جای گرفت، بخشی که در پنج دوره نخست جشنواره هرگز در این رویداد جایی نداشت. هر چند که این بخش برگزیدهای نداشت و زهرا محدثی خراسانی از استان خراسان رضوی به عنوان نخستین شایسته تقدیری بخش پژوهشی این جشنواره معرفی شد.
سال ۱۳۹۱، در هفتمین دوره از این رویداد رضا حمیدی به عنوان دبیر و محمدعلی بهمنی به عنوان دبیر شورای علمی معرفی شدند. بخشهای دوره هفتم کمی متفاوت از دورههای قبل بودند؛ بخش «کتاب» (که جایزه آن به احمدرضا احمدی رسید)، «کتاب از نگاه مردم»، «شاعران مردمی ۱۰ سال اخیر»، «پیامبر اعظم (ص)»، «شعر نو (نیمایی و سپید)»، «سنتی»، «سرود و ترانه»، «کودک و نوجوان» و «نقد و پژوهش».
اما مراسم پایانی این دوره از جشنواره در حالی برگزار شد که بیانیه هیات داوران خوانده نشد؛ پس از شعرخوانی برگزیدگان، فردی از حاضران در اعتراض به داوریها از بالکن طبقه دوم تالار با عصبانیت فریاد زد: «این چه داوریای است؟!»؛ خواندن شعر طنز ناصر فیض (شاعری که اخیرا اعلام کرد جشنواره شعر «فجر» را تحریم کرده است) در حضور محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدینژاد هم مورد تشویق مکرر واقع شد. علیرضا قزوه در این مراسم جایزه بخش «شاعران مردمی ۱۰ سال اخیر» (را که به او و حمیدرضا برقعی تعلق گرفت) به محمدرضا شفیعیکدکنی اهدا کرد. هرچند که دو انتخاب این بخش (علیرضا قزوه و حمیدرضا برقعی) نیز با اظهارنظرها و حاشیههایی همراه بود.
پس از بسته شدن پرونده دوره هفتم، رضا حمیدی برای گفتوگویی تفصیلی به ایسنا آمد؛ او در این گفتوگو اظهار کرده بود: «از همه سلیقهها برای حضور در جشنواره دعوت شده است و اگر کسی شرکت نکرده، وزارت ارشاد مقصر نیست.»
سال ۱۳۹۲، هشتمین دوره از جشنواره شعر «فجر» (برای نخستینبار در دولت حسن روحانی) با دبیری علمی عبدالجبار کاکایی و دبیری اجرایی قادر طراوتپور و با حضور یک شورای سیاستگذاری به ریاست سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متشکل از سیدعلی موسوی گرمارودی، علی معلم دامغانی، عباس کیمنش (مشفق کاشانی)، محمدعلی مجاهدی، محمدعلی بهمنی، حسین اسرافیلی، علیرضا قزوه، پرویز بیگی حبیبآبادی، فاطمه راکعی، سعید بیابانکی، عبدالجبار کاکایی، محمود اکرامیفر، افشین علاء، موسی بیدج و فاضل نظری در بخشهای «شعر آزاد»، شعر «سنتی»، «شعر محاوره»، «شعر بومی»، «شعر کودک»، «شعر نوجوان» و «بخش جنبی» به قول محمدعلی بهمنی «با امید تغییر» پا گرفت.
اما دوره هشتم به قدری برای جشنواره شعر «فجر» حاشیهساز شد که برگزارکنندگان آن انگار تا سالها تصمیم گرفتند این رویداد بیحاشیه تمام شود!
گویا در آغاز، شاعران تغییرات سیاسی را برای تغییرات مثبت در این جشنواره موثر میدیدند؛ سعید بیابانکی با بیان اینکه جشنواره شعر فجر در این دولت باید با دولت قبل فرق داشته باشد به ایسنا گفته بود: «امسال باید تغییر را ببینیم، چون تفاوت زیادی در سیاستهای فرهنگی این دولت با دولت قبل دیده میشود. اما بحثی که دیروز میشد، این بود که جشنواره شعر فجر باید جشنواره شعر انقلاب باشد یا جشنواره شعر فارسی و اینکه از کشورهای دیگر هم شاعران فارسیزبان بتوانند در آن شرکت کنند یا نه.»
فاطمه راکعی نیز در گفتوگویی به ایسنا گفته بود که «کنار گذاشتن برخی از طیفها و جریانهای شعری در دورههای قبل جشنواره شعر فجر تنها به خاطر برخی از اختلاف نظرها در مسائل اجتماعی و سیاسی درست نبوده و دیگر نباید تکرار شود.»
و همه این اظهارنظرها در حالی بود که عبدالجبار کاکایی، دبیر علمی جشنواره شرط گذاشته و اطمینان گرفته بود تا همه شاعران بدون هیچ استثنایی بتوانند در جشنواره حضور پیدا کنند.
اما نتیجه چه بود؟ کاکایی مدتی پیش همزمان با برگزاری پانزدهمین دوره از این جشنواره، با اشاره به شاعرانی که با این جشنواره قهرند، از آن روزها چنین روایت کرد: «در دوره هشتم یدالله رویایی را به جشنواره دعوت کردیم، از پاریس به تهران میآمد که از نوشتارهای سال ۶۱ این شاعر نوشتهای انتقادی پیدا کردند، نوشتهای که ۱۴ دنبالکننده بیشتر نداشت و آن را در روزنامهشان چاپ کردند تا ثابت کنند ایشان سالی در پستی حرف مخالفی زده.»
او در مراسم پایانی دوره هشتم این جشنواره نیز با بیان اینکه «برای مراکزی هم که برای جشنواره و برای شعرها، کتابها و صداهایی که در همین کشور مجوز انتشار میگیرند حاشیه و ناامنی ایجاد میکنند، متاسفم»، گفته بود: «بنا بود ۱۳ شاعر از سراسر جهان به این جشنواره دعوت شوند اما به رغم همه تلاشهایی که صورت گرفت و با اینکه این شاعران قلبا مایل به حضور در جشنواره بودند، مجوز حضور همه این افراد را نیافتیم که به نظرم حواشیای که به آن اشاره کردم در این کار هم بیتاثیر نبود.»
پس از آن تا پایان دوره چهاردهم برگزاری جشنواره به دست بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان افتاد و از سال ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۸ دبیری اجرایی جشنواره شعر «فجر» به عهده مهدی قزلی، رئیس بنیاد در این دوران گذاشته شد.
اما جشنواره شعر «فجر» در این مدت دیگر چندان آن حواشی قبل را نداشت، در سکوت آغاز میشد و در سکوت خاتمه مییافت به جز برخی انصرافها که گاهی منجر به حضور پررنگ نام این جشنوارهها در میان رسانهها میشد؛ برای مثال در دوره نهم (سال ۱۳۹۳) که دبیری علمی آن بر عهده اسماعیل امینی بود، شمس لنگرودی و علیرضا عباسی از حضور آثارشان در داوری مرحله نهایی انصراف دادند. یا در دوره دوازدهم (سال ۱۳۹۶) که دبیری علمی آن را جواد محقق بر عهده داشت، حامد محقق پس از اینکه به عنوان نامزد بخش کودک و نوجوان شناخته شد، اعلام کرد به دلیل حضور پدرش به عنوان دبیر علمی این رویداد برای جلوگیری از ایجاد حواشی از حضور در داوری مرحله نهایی انصراف میدهد.
روزگار بیحاشیه جشنواره شعر «فجر» تا دوره چهاردهم (سال ۱۳۹۸) ادامه پیدا کرد اما پس از آنچه پیشتر در آغاز این گزارش درخصوص حاشیههای دوره چهاردهم شرح داده شد، در سال جاری پرونده پانزدهمین دوره این جشنواره با حاشیههایی باز شد. پس از اعلام انتصاب مریم جلالی به عنوان دبیر علمی پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» برخی از شاعران که در دورههای گذشته به ویژههای دورههای آغازین حضور پررنگی در این جشنواره داشتند، دست به انتقاد از این رویداد و حتی تحریم آن زدند؛ چرا که انتخاب دبیر علمی این دوره (خصوصا از میان غیرشاعران) را انتخاب نامناسبی میدانستند.
محمود حبیبی کسبی و ناصر فیض در این ماجرا در نامهای سرگشاده به سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به این انتخاب و شیوه برگزاری این رویداد انتقاد کردند.
پس از پیگیری پایگاه خبری ایسنا، ناصر فیض ترجیح داد تا در اینباره حرفی نکند و با این پاسخ که «من جشنواره شعر «فجر» را تحریم کردم و همه چیز را در همان نامه نوشتم» بیآن که کلمه دیگری بگوید تلفن را قطع کرد، اما محمود حبیبی کسبی در گفتوگو با ایسنا در حالی که انتقاد به انتخاب دبیر علمی پانزدهمین دوره جشنواره را کوچکترین اعتراض میدانست گفت: هیچ اشکالی ندارد که دبیر یک جایزه ادبی به عنوان جشنواره شعر «فجر» از میان جامعه دانشگاهی انتخاب شود، هیچ ایرادی ندارد و خیلی هم خوب است. بنده نیز به عنوان عضو کوچکی از جامعه ادبی از این موضوع استقبال میکنم. اما از میان جامعه دانشگاهی هم میتوان استادان دانشگاه و استادان تمام دانشگاه را پیدا کرد که شاعران خوبی هم هستند.
در پی خبر انتصاب مریم جلالی البته اظهارنظرهای دیگری هم وجود داشت؛ اسماعیل امینی (شاعر، دبیر علمی دوره نهم و مدرس دانشگاه) در صفحه خود چنین نوشته بود: «دکتر مریم جلالی که این روزها به عنوان دبیر علمی جشنواره شعر فجر معرفی شده، استادیار ادبیات دانشگاه شهید بهشتی است. در حوزه ادبیات و نقد ادبی و به ویژه ادبیات کودک، پژوهشگری شناخته شده و نویسندهای توانمند است با تالیفات و مقالات معتبر به نظرم برای جشنواره شعر فجر این رهاورد بزرگی است که بتواند میان مجامع شعری و دانشگاهی، ارتباط خلاق ایجاد کند. برای دوست دانشمند و همکار گرانمایهام خانم دکتر مریم جلالی آرزومند توفیق و سرافرازی هستم.»
محمدکاظم کاظمی (شاعر اهل افغانستان و عضو هیئت علمی پانزدهمین جشنواره شعر «فجر») نیز نوشته بود: «و اینک جشنواره پانزدهم
پانزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر، با دبیری دکتر مریم جلالی به کار خود شروع کرد.
دکتر مریم جلالی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی است و صاحب آثار علمی بسیار، بهویژه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان. ایشان نخستین بانویی است که سکاندار جشنواره شعر فجر شده است.
آنان که باری این مسئولیت را برعهده داشتهاند، از ظرایف و دشواریهای خاص دبیری جشنواره باخبرند. امیدواریم که با دانش و درایت ایشان، این پانزدهمین جشنواره نیز به فرجامی نیک برسد.»
با این حال اما سراغ شاعران دیگری هم رفتیم؛ آرش شفاعی(شاعر، روزنامهنگار و عضو هیئت داوران بخش ویژه چهاردهمین جشنواره شعر «فجر») با بیان اینکه «ما به عنوان شاعران کشور یکدفعه با این مواجه میشویم که تصمیم آقای وزیر در این مورد بر این بوده و معمولا هم در اینجور انتخابها هیئت علمی و هیئت داوران تکراری انتخاب و هر سال هم تکرار میشوند» گفت: ایرادی که وجود دارد، اصلا روند انتخاب دبیر و اعضای هیئت علمی جشنواره شعر «فجر» بهتر است که اینقدر پشت صحنهای، غیردموکراتیک و فقط براساس تشریف وزیر و مشاورانش نباشد؛ یعنی در این حوزه از شاعران، اهالی ادبیات، منتقدان و تشکلهای ادبی و شعری نظرسنجی یا نظرخواهی شود.
جواد محقق (شاعر و عضو هیئتعلمی دورههای پیشین جشنواره شعر «فجر») نیز گفت: بر اساس آییننامه و اساسنامه، هیچ قاعدهای نداریم که بگوید حتما از شاعران یا حتما از پژوهشگران باید در این جشنواره حضور داشته باشند. به نظر من نقطه مطلوب این است که ما در دورههای مختلف بتوانیم از طیفهای مختلف افراد، چه شاعران و سرایندگان و چه اهالی تحقیق و پژوهشهای ادبی و دانشگاهی استفاده کنیم.
همچنین مصطفی محدثی خراسانی (شاعر و داور پانزدهمین جشنواره شعر «فجر») در اینخصوص اظهار کرد: علیرغم اینکه شنیدم امسال عدهای با دبیری یکی از استادان دانشگاه مخالفت کردهاند، من مخالف نیستم و این را کار آسیبزایی نمیبینم و فکر میکنم اگر درست عمل شود، میتواند برکاتی هم داشته باشد.
در این میان عدهای از شاعران هم جو موجود را نامناسب دانستند و ترجیح دادند درباره مسائل موجود سخنی نگویند، عدهای دیگر هم با اینکه در دورههای اخیر عضو هیئت علمی یا داور این جشنواره بودند برای اینکه خود را از سخن گفتن درباره این مسائل معاف کنند، گفتند که اخیرا چندان در جریان این رویداد نبودهاند!
البته ماجرا را از سوی مریم جلالی، دبیر علمی جشنواره هم جویا شدیم، او برخلاف موضعگیری تند عدهای مواجهه آرامی با ماجرا داشت، میگفت که خبرهای رسانههای مختلف را درباره این اظهارنظرها خوانده است؛ او به ایسنا گفت: اینکه میگویند برایشان نامآشنا نبودهام، عجیب نیست زیرا بنده را به عنوان یک پژوهشگر ادبیات کودک میشناختهاند تا یک شاعر و البته حوزه تخصصی بنده ادبیات و شعر کودک است.
جلالی چندی بعد از انتخاب خودش که حاشیههایی را به همراه داشت نتیجهای گرفت و در دومین نشست خبری این رویداد که چند روز قبل برگزار شد، از اینکه در این دوره آثار فراوانی از بانوان شاعر به جشنواره ارسال شده است گفت و این موضوع را در پی دبیری یک بانو پس از ۱۴ سال در این جشنواره دانست.
با همه اینها، قطار پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» در حال نزدیک شدن به ایستگاه پایانی خود است، قطاری که متفاوت از دورههای قبل اینبار برای نخستینبار روی ریل موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران که از ادغام نهادهای قبلی و تاسیس آن آن کمتر از یک سال میگذرد، حرکت میکند. فارغ از تمام آنچه تا کنون درخصوص این جشنواره گفته شده چند موضوع توجه را به خود جلب میکند که جا دارد در پایان مورد سوال قرار گیرد؛ در دومین نشست خبری پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» ایوب دهقانکار، رئیس خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: «خانه کتاب و ادبیات ایران در این مرحله نمره قابل قبولی دریافت میکند چرا که تلاش کردیم خللی در اعتماد نو به نقل از برنامهها و فعالیتها ایجاد نشود و اعتماد نو به نقل از برنامهها متوقف نشود اما در شیوه و نحوه اجرا تفاوتهایی داشتیم»، منظور از این تفاوت دقیقا چیست؟ هنوز هم اسامی داوران و هیئت علمی حول همان مدار گذشته میگردد و به نظر در اسامی نامزدها هم چندان تفاوتی در نوع نگاه داوران نسبت به قبل ایجاد نشده است.
هرساله یک نشست خبری پیش از اعلام نامزدها با حضور پایگاه خبریان برگزار میشد، اما امسال در شرایط کرونایی به جای آنکه تدبیری برای ارتباط غیرحضوری بیشتر (به صورت دوطرفه) ایجاد شود، دو نشست خبری حضوری برگزار شد که بیش از شرایط معمول سالهای گذشته بود! به راستی چرا؟
و در پایان، چرا جشنواره شعر «فجر» هنوز هم طوری رفتار میکند که خنثی و بیسر و صدا به انتهای خط برسد؟
انتهای پیام