آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی و تربیت انسانی معتقد به دین اسلام، حکومت حق و عدل و ارزشهای معرفی شده در اسلام که خلاصه اصل یک است و در اصل دوم نیز آمده که جمهوری اسلامی نظامیست برپایة ایمان به خدای یکتا و وحی الهی، معاد و نقش سازندة آن، عدل خداوند، امامت و رهبری مستمر، کرامت و ارزشهای والای انسانی و خلاصة همه شعارهای مردم که در انقلاب، قانون اساسی و رهنمودهای حضرت امام و مقام معظم رهبری این است که جمهوری اسلامی بر پایة ۳ شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی متکی است.
به قول یکی از دانشمندان بزرگ تعلیم و تربیت که اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه چراغ صنایع و کارخانجات و اسلحه آن و نظامیگریاش نروید. اینها به راحتی میتوان خرید یا دزدید و یا کپی کرد. میتوان نفت را فروخت و همة اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانیم آیندای روشن، توسعه یافته و متخلق به اخلاق انسانی و اسلامی باید برویم به سراغ دبستانها و ببینیم آنجا چگونه آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش بدهند، چگونه آموزش میدهند مهم است. اگر کورکان پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل مطلوب و برخوردار از روحیة جمعی و همکاری پرنشاط گروهی، تربیت میشوند و میکنند. مطمئن باشید آن کشور در چند قدمی توسعه پایدار و گسترده و مقاوم خواهد بود.
در اینباره به گفتوگو با سیدرسول موسوی، عضو شورای مرکزی و مشاور سیاسی دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی نشستیم. موسوی نماینده دو دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه اهواز، مدیرکل آموزش پرورش خوزستان در دوران اصلاحات و ریاست هیات مدیره خانه مطبوعات خوزستان، معاون دانشگاه شاهد، مدیرکل مرکز تحقیقات و مطالعات دانشگاه تهران و عضو شورای اعتماد نو به نقل از برنامهریزی ستاد اعتماد نو به نقل از برنامهریزی شاهد را در کارنامه مدیریتی خود دارد.
مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
– جایگاه معلم در آموزش و پرورش فعلی را چگونه ارزیابی می کنید؟
گل به تاراج خزان رفت و گلستان شد خراب
دیگر ای بلبل بگو در انتظار کیستی؟
نگاه مسئولان به معلم باید امنیت تعلیم و تربیت منطقی در محیط مدرسه برای معلم را فراهم آورد. و گر نه مسئولیت هیچگونه ارزشی ندارد. امنیت مورد نظر، همان امنیتی است که خداوند قادر متعال برای انبیاء و اولیاء برای تربیت بشر فراهم آورده است. نگاه مسئول نباید ترحم آمیز و خورد کنندة شخصیت معلم باشد. معلم چشم بینای دل جامعه است. اگر کسالت و تنبلی بر این دل مسلط شود، کل جامعه به هم میریزد. ابلاغ و تربیت دینی به عهدة معلمان است که باید آنان را خادم دین بدانیم و سپس تربیت را به آنان بسپاریم. ارتباط دین به تعلیم عمیق است و جنبة خدایی دارد. و الگوگیری از آثار شهید مطهری، همین معنا را باید دنبال کند. تکریم و احترام یک الگوی مدیریتی است و امنیت روانی ایجاد میکند. و ریشههای ناهنجاری در عقدة حقارت(من هانت علیه نفسه تأمن شره) هرکس که خوار و ذلیل( او را ذلیل کردند) از شر او بر حذر باش و از او ایمن مباش. مدیر باید آغوشش برای همة عناصر سازمانش باز باشد و همه را در برگیرد.
بیبدیلترین سرمایة اطلاعات، نیروی انسانی است. نباید این سرمایه از بین برود و یا به تاراج رود. معلمان، دستیاران حقیقی فرهنگی، اجتماعی نظام، مردم و کشورند. آنچه که برای معلم و شغل معلم به عنوان ضرورت و نیاز، در اولویت است دو نعمت هستند؛ ۱-نعمت امنیت ۲-نعمت تندرستی(من فقدها عرفها). احترام به معلم یعنی احترام به خدا، احترام به پیامبر، احترام به اعتقادات و احترام به مبانی فکری و انسانی است.
– تربیت دینی در آموزش و پرورش فعلی تا چه اندازه به ارزشهای اسلامی و دینی متکی است؟
در پاسخ باید گفت که اولین اقدام و گام در احیای فرهنگ اسلامی و دینی، اصلاح نظام تربیتی حاکم بر جامعه و جوانان و تضمین تحقق اعتماد نو به نقل از برنامههای دینی و ریشهکن کردن همة عوامل فساد در جامعه است. که تنها دین باوری است که انسان را از وابستگی به غیر خدا و خود باختگی نجات میدهد. به دلیل اهمیت آموزش و پرورش و نقش و جایگاه آن، اولین توصیة امام خمینی(ره) به مسئولان انقلاب، توجه به آموزش و پرورش و تربیت نیروی انسانی است. حضرتش میفرماید(مسامحه و سهلانگاری در تعلیم و تربیت خیانت به اسلام و جمهوری اسلامی و استقلال کشور است) در ثانی این گفتار و این حقیقت را مجلس و ملت و متفکران متعهد باید باور کنند و همچنین اصلاح فرهنگ و از آن جمله اصلاح مدارساند. دبستان تا دانشگاه را جدی بگیرند و با تمام قوا در سد راه انحراف بکوشند. انحراف ممکن است در اعتماد نو به نقل از برنامهریزی و اجرای آن و یا ممکن است از طریق نفوذ و اعتماد نو به نقل از برنامههای آن باشد. البته جایگاه و نقش معلم در کلاس و مدرسه مهمترین عامل ترویج و گسترش دین و مسائل دینی در مدارس و در درون قشر جوان باشد. به دلیل بیماری کرونا در حال حاضر همه گرفتارند و خانواده القائی و تثبیتی در تربیت نقش دارد و قادر به انجام وظیفهای نیست.
بنابراین برای تثبیت آنچه از فرهنگ و فرهنگ دینی باقی مانده است همة مسئولان عالی از رهبری گرفته تا بخشدار و مردم و مسئولان نهادی فرهنگ و آموزش و پرورش باید به آسیبشناسی دینی و فرهنگی ناشی از( ویروس کوید۱۹) اقدامات دقیق و عمیقی اولاً در آسیبشناسی دینی و فرهنگی آموزش ها در مدارس کوشید و این مهم مستلزم اعتماد نو به نقل از برنامة قوی، کار پرحجم و انسانهای معتقد و ملتزم میباشد.
– عوامل دین زدایی با نگاه تاریخی در ایران چگونه اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی شده است؟ این عوامل را چگونه ارزیابی می کنید؟
اعتماد نو به نقل از برنامة دین زدایی با نگاه تاریخی در ایران بسیار وسیع و گسترده است و مطالعه و دقت بیشتری از سوی صاحب نظران میطلبد که به اثبات این نگاه بپردازند. به طور کلی نگاه تاریخی به اعتماد نو به نقل از برنامههای دینزدایی در ایران به اعتقاد خیلی از صاحب نظران دین شناس و تاریخ شناس، متأثر از عوامل زیر است که به طور خلاصه به آنها اشاره میشود؛
- سیاستهای استبدادی حاکمان در طول تاریخ.
- بیتدبیری سلاطین و حاکمان محلی و اصحاب قدرت.
- شیفتگی روشنفکران و مصلحان اجتماعی نسبت به آراء و نظامهای غربی.
- غفلت و جهل مردم نسبت به حقیقت دین اسلام و دیگر ادیان الهی موحد.
- عقب ماندگی تمدنی جوامع اسلامی و شرقی.
- بیتوجهی و غفلت از منابع غنی و معطل انرژی سرزمینها و جوامع اسلامی.
- اغواء مسئولان و حاکمان به فرهنگ غرب و بیتوجهی بیحد و حصر به علم، تکنولوژی پیشرفته و ثروت غرب.
- تعطیل کارکردهای اجتماعی دینهای الهی(اسلام و مسیحیت) در نهادهای سیاسی، حقوقی، تربیتی و علمی.
- بیتوجهی به کارکردهای دینی که موجبات اصلی مقاومت و جنبشهای اسلامی در برابر حاکمان سلطه و زر و زور و تزویر.
- بیتوجهی به گسترش و سلطة غرب زدگی از طریق مؤسسان مدارس جدید و جهتگیری آنان برای تربیت غربی و گسترش آن در داخل کشور.
- گسترش و توسعة سلطة سکولاریسم(اباحیگری) تربیتی در مراکز آموزش و پرورش که موجب انکار کلیت دین در جامعه گردیده است.
این مطالب که در بالا گفته شد، تمام علل و عوامل نیست. اما برای اینکه پاسخ این سؤال به طور مختصر و مفید ارائه گردد، این نکات را مطرح نمودم. در فرصتی بهتر به نکات بسیار دقیقی در ارتباط با دین زدایی در طول تاریخ اشاره خواهد رفت.
– آیا شبکه آموزشی(شاد) در ادامه آموزش موفق بوده است؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت که نظام آموزشی ۱۵ میلیونی ایران که در حد ۱۱۰هزار مدرسه و واحد آموزشی انجام خدمت و وظیفه دارد با گرفتاریها و نابهنجاریهای پیچیدهای مواجه است و حل این امر در نظام آموزشی فقط و فقط از عهده خود وزارتخانه آموزش و پرورش برنمیآید. شاخصترین ضعف آموزشی که یکی از بزرگترین مشکلات فعلی جامعه است، آموزش در پایه اول دبستان و دوم وسوم ابتدائی است که متاسفانه ضربات جبران ناپذیری به شخصیت این دانشآموزان وارد کرده است و جبران این خیلی سخت و بسیار دشوار است. به دلیل آن که آموزش مجازی در ایران و اغلب معلمان حدود ۶۸% معلمان فاقد سابقه روشن و تجربه دقیق در این آموزش هستند. متاسفانه باید گفت شبکه شاد در ادامه آموزش و ارتباط با دانش آموزان غیر موفق بوده است. بنابراین هر چه سریعتر شیوههای موفق آموزش در فضای مجازی به صورت یک آموزش ضمن خدمت مستمر و مداوم در سراسر کشور در تابستان سال ۱۴۰۰ اجرا شود و نواقص آن برطرف گردد. در تعریف آموزش و پرورش گفته میشود که آموزش و پرورش، کوششی سنجیده برای تولید دانش موثر، ذهنیت یا هویت است. در چنین زمانی است که مردم به کسب خصائص اخلاقی خاصی تشویق و ترغیب میشوند. در شبکه آموزشی هیچگونه تعامل اخلاقی و فرهنگی بین دانشآموز و معلم برقرار نمیشود و حاصل ونتیجهای که نظام حاکمیت و حکومت به دنبال تحقق آن از طریق آموزش و پرورش است، بدست نمیآید و به نظر میرسد که این عدم ارتباط اشکال مهمی در آموزش شبکة مجازی (شاد) میباشد؛ زیرا که عرضة آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی دارای چند پیام سیاسی و فرهنگی است و آن عبارت اند از؛ تقویت و تحکیم مبانی اعتقادی و معنوی، رشدفضایل اخلاقی و تزکیه دانش آموزان، ایجاد روحیه تعبد و التزام عملی به احکام اسلامی و کلاً ارتقای بینش سیاسی براساس بینش اسلامی و ارزشهای اسلام است.