مدیران پشت میز نشین و جلسه ای!

بنده خدایی می گفت، هر وقت برای دیدن فلان مدیر به فلان اداره یا سازمان رفتم، یا ماموریت بود یا جلسه. یک روز می گفتند رفته به مرکز استان برای پیگیری امور شهرستان، یک روز دیگر به فلان وزارتخانه رفته برای جذب اعتبار، هفته بعد اتفاقاً در دفتر کارش بود ولی از صبح تا عصر جلسه داشت.
فردای آن روز دوباره مراجعه کردم، گفتند بازدید است و برو و یکشنبه بیا.
یکشنبه آمدم و با خیل مردم دردمند و گرفتار و امیدوار به فضل و کَرَم اقای مدیر روبرو شدم که هر کدام به نوعی از این روزگار غدار رنجیده خاطر بودند.
بعد از کلی انتظار که خدمت آقای مدیر رسیدم، خودم از این ملاقات پشیمان شدم.
خستگی، کلافگی، بی حوصلگی و تلاش برای اینکه هر چه زودتر مرا از سر خود وا کند، از سر و روی آقای مدیر می ریخت.
آخر سر هم با یک پاراف اداری در حد” بررسی شود” یا ” وفق قانون عمل نمایید” یا ” دفتر جهت پیگیری” مرا روانه راهروهای پر پیچ و خم اداره کرد.
این داستان آشنای بسیاری از کسانیست که برای ملاقات با مدیران میانی و بالادستی، انتظار کشیده و رفته اند و آمده اند.
در حقیقت، این مدیران، مدیران پشت میز نشین و جلسه ای هستند. مدیرانی که محصول ” سیستمهای احمق” اند. سیستمهایی که در مقابل ” سیستمهای هوشمند” ایجاد شده اند و از خصوصیات بارز آنها، ظاهری پیچیده و شلوغ و پر زرق و برق و سرشار از تشریفات و باطنی سطحی و بی مایه است. بر عکس سیستمهای هوشمند که ظاهری ساده و آرام و راحت دارند و ارباب رجوع می تواند به سادگی با آنها ارتباط برقرار کند اما از باطنی پیچیده، پرمغز و عمیق برخوردار هستند.
خیلی وقتها وقتی به مسائل و مشکلات نگاه می کنیم، با خود می گوییم مگر می شود فرماندار یا شهردار یک شهر بود و از آسیبها و مشکلات و گرفتاریهای روزمره مردم در جای جای شهر بی اطلاع بود؟
بعد این سوال برای ما پیش می آید که مگر شهردار و فرماندار، توی این شهر زندگی نمی کنند؟ مگر در خیابانها و اماکن عمومی این شهر تردد ندارند؟ مگر به چشم خود، مشکلات و آسیبها را نمی بینند؟
مطمئنم اگر مدیران ارشد شهرستان و استان و کشور، خودشان آسیبها و مشکلات را لمس می کردند و به عینه می دیدند، هم برای رفع آن آسیب سرعت عمل و دلسوزی بیستری به خرج می دادند و هم اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی بهتری می توانستند انجام دهند.
اینجاست، که ما به مدیران درد آشنا و مردم مدار نیازمندیم چرا که مدیران پشت میز نشین و جلسه ای، از واقعیتهای موجود در جامعه یا به درستی آگاه نیستند و یا فیلتر شده این واقعیتها را دریافت می کنند.
خدا نکند که این مدیران با همه این تفاصیل، در چرخه اطرافیان متملق و سودجو نیز گرفتار شوند که دیگر نور علی نور است.
آنوقت است که بی اطلاعی مدیر بعلاوه دریافت گزارشات و اطلاعات گزینشی، راه را بر اخذ تصمیمات واقعی برای درمان دردهای مردم خواهد بست و شهر و استان و کشور را به سمت رخوت و سستی و نارضایتی مردم از شرایط موجود سوق خواهد داد.
برای داشتن شهری خلاق، هوشمند، سرزنده، پیشرو، پاک و شهروندمدار، باید از مدیران پشت میز نشین و جلسه ای عبور کنیم و به مدیران خوش فکر، خلاق، با انگیزه، مردم مدار و جامعه محور میدان بدهیم.
مدیرانی که در عین مشغله کاری، قدم زدن هفتگی در خیابانهای شهر و گفت و گو با کسبه و مردم و ایستادن در صف نانوایی و رفتن برای خرید به فلان فروشگاه بزرگ و بردن بچه هایشان به پارک را در اعتماد نو به نقل از برنامه خود لحاظ می کنند و به هر قیمتی می کوشند تا این اعتماد نو به نقل از برنامه را جایگزین اعتماد نو به نقل از برنامه ای کنند که سیستمهای احمق بدانها تحمیل می کنند.

تاوان هجده تیر و افسون ایدئولوژی
هم اکنون بخوانید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 1 =

دکمه بازگشت به بالا