گرچه تقسیمات کشوری به منظور تمرکززدایی ضرورتی انکارناپذیر در بیشتر کشورهاست و حکومت ها برای اداره قلمرو سرزمینی خود ناگزیرند که کشور را به واحدهای اداری کوچک تر تقسیم کنند تا بتوانند در زمینه اعمال حاکمیت به ارائه خدمات و ایجاد سرمایه اجتماعی موثری به ایفای نقش بپردازند؛ لیکن هدف گذاری منطقی برای تقسیمات کشوری مهمتر از هر مسئله دیگری است. زیرا هرنوع تقسیم سیاسی سرزمینی باید با هدف پایدار که متضمن بقای ملی باشد و امنیت ملی را حفظ و ارتقاء دهد، صورت گیرد. نظام تقسیمات کشوری باید به گونهای کارآمد عمل کند که کمترین تنش و بیشترین هماهنگی و همکاری متقابل را درون مناطق و بین مناطق همجوار به وجود آورد.
آنچه در روز های اخیر در صدر اخبار، تحلیل ها و اظهار نظرهای لایه های مختلف اجتماعی ، سیاسی و دانشگاهی قرار گرفته و تقریباً دو قطبی موافقین و مخالفین را از ریل تحلیل علمی مبتنی بر تجارب گذشته ، واقعیت میدانی و آینده پژوهی خارج و به صف بندی منطقه ای شمال ، مرکز و جنوب تبدیل نمودهاست، موضوع راهبردی «تقسیم استان سیستان و بلوچستان» است.
شاید مهمترین دلایل وانگیزه های موافقین طرح ،توسعه اقتصادی را مبنای این طرح و هدف آن می دانند ، گستره وسیع جغرافیایی استان، پایین بودن شاخصهای توسعه ، تعدد شهرستان ها و بخش ها، زیر ساخت های ارتباطی نامناسب ، نرخ سرمایه گذاری پایین ومحدودیت بهره مندی از بودجه و اعتبارات ملی می تواند از ديگر دلايل باشد که قطعا موارد مطرح شده واقعیت تلخ استان ماست.
اما مخالفین طرح نیز استدلال هایی را مطرح میکنند که ازمهمترین آنها می توان به :
اولویت مولفه های امنیت ملی، حفظ هویت و سرمایه اجتماعی و ضرورت توجه به بافت و پیوندهای عمیق تاریخی را مورد تاکید قرار می دهند و معتقدند ذیل این مولفه ها مبتنی بر سند تحول می توان ظرفیت های بی نظیر منطقه را شکوفا کرد.
استراتژی یکپارچگی جغرافیایی منطقه از منظر تعامل و ارتباط با کشورهای همسایه ،اهمیت حفظ و ارتقای پیوند های اجتماعی، حفظ هویت و فرهنگ قومی و مذهبی یکپارچه و مشترک ، ضرورت راهبردی وحدت مدیریت و چرخه منافع اقتصادی جنوب و شمال استان «چابهار _ میلک» ، اولویت داشتن منافع ملی و پرهیز از ایجاد کانون های بحران خیز اجتماعی اشاره نمود،
اگر موضوع را در تحلیل ۳ لایه از منظر حاکمیت ، مردم «ذی نفعان محلی» ، تحليلگران «موافقین و مخالفین»مورد بررسی قرار دهیم:
حاکمیت: درخوش بینانه ترین وضعیت هدف از تقسیم استان را تسهیل در فرایند توسعه منطقه مطرح خواهندکرد.
مردم :عمدتا به ضرورت حفظ پیوندهای اجتماعی ، مزيتهاي تاريخي و هويت مشترك و در ذیل آن به ارتقای وضعیت معیشتی و توسعه اقتصادی استان توجه دارند.
خواص :با استفاده از شکاف های کمرنگ لكن مهم اجتماعی ، قومی ومذهبی بعضا به دنبال جریان سازی برای هویت بخشی به خود و قهرمان سازی کاذب هستند.
لذا ضمن تاکید به اینکه تامين حداقلهاي زندگی مطلوب برای آحاد مردم استان از طریق فراهم سازی زیر ساخت های تولید ، اشتغال ، بهداشت ، آموزش و کاهش نابرابری های اجتماعی و… وظیفه حاکمیت است و مسئولین محلی موظفند این موضوعات را پیگیری نمایند ، چنانچه استدلال های قوی مبتنی بر آینده پژوهی ارائه شود ، موضوع ميتواندمورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
بديهي است در این برهه حساس از تاریخ نظام اسلامی ،حفظ منافع ملی ویکپارچگي وارتقاء سرمایه های اجتماعی مهمترین اولویت است که لازم است مورد توجه همهی ارکان مرتبط قرار گیرد.
بنابراين تقسیم استان در شرایط فعلی وبه جهت پرهیز از ایجاد تزلزل در مولفههای امنیت ملی و بادر نظر داشت اهمیت تقویت بنیان ها و سرمایه های اجتماعی به مصلحت نیست.
پرویز سارانی
عضو هیئت اجرایی و رییس کمیته اقوام و مذاهب ، دبیر منطقه سیستان و بلوچستان حزب جمهوریت ایران اسلامی