به گزارش ایسنا، کوروش کمالی سروستانی، مدیر مرکز سعدیشناسی، در یکصدمین نشست «بر خوان سعدی» گفت: نشستهای «بر خوان سعدی» بههمت علاقهمندان و همکاران به خانه صدم خود رسید؛ از تمامی استادانی که در این مدت به صورت مختلف در قالب نشستها، خوانشها و سخنرانیها پیرامون سعدی سخن گفتند، سپاسگزاری میکنم.
او افزود: این افتخار را داریم که در صدمین گام سعدی در کنار مقبره شاعر بزرگ ایرانزمین، حکیم این سرزمین با شما سخن میگویم؛ سخن از بوستان است. در گلستان سعدی امروز از بوستان او سخن خواهیم گفت؛ اثر شاهواری که به این نام در نگاه سعدی شناخته شده نبود و به همین خاطر در نسخههای کهن به دلیل آنکه آرمان و مدینه فاضله سعدی را در آن جستوجو میکردند، سعدینامه خوانده شد، اولین اثر تاریخدار سعدی پس از مسافرتها و تجربههای فراوان و بازگشت به شیراز و آوردن ارمغان برای دوستان. ارمغانی که درواقع حاصل اندیشه، فرهنگ، سفر، تجربه و نیاز شیرازیان در روزگار اتابکان و در زیر شمشیر مغولان بود. بوستان، مثنوی حکمی بزرگ ادبیات فارسی است.
کمالی با بیان اینکه بزرگان ادب فارسی، پژوهشگران و محققان سه کتاب شاهنامه فردوسی، مثنوی معنوی مولوی و بوستان سعدی را در قالب مثنوی ستایش کردهاند، افزود: شاهنامه فردوسی حماسهساز بزرگ ماست و مثنوی معنوی، عرفانی که پله پله ما را تا خدا میبرد و بوستان سعدی حکایتی است از فضیلتها و نفی رذیلتها، حکایتی از عدل و تدبیر و رای، از احسان، از قناعت، از عشق و از توجه بزرگان و حاکمان این سرزمین به مردمانشان. نگاهی تازه به سیاست مدون، به گفتوگوی میان زنان و مردان، حاکمان و لشکریان و عالمان، ارتباط این جهان و آن جهان. بخشندگی، ایثار و تمام فضیلتهایی که انسان برای متعالی شدن باید با آن متجلی شود. سه عنصر برای رسیدن به اخلاق نظری برای رسیدن انسانها و یک جامعه به جایگاه خودشان در نگاه سعدی میتواند مثمرثمر باشد.
مدیر مرکز سعدیشناسی ادامه داد: ۶۵۶ و ۶۵۵، دو سالی است که بوستان و گلستان به تاریخ ادبیات ایران و مردم شیراز هدیه شد. آثار که از آن روزگار تا امروز نهتنها به زبانهای مختلف ترجمه شده، بلکه بسیاری، آنها را به عنوان نمونه تقلید کردند؛ بیش از ۶۰ اثر گلستانواره و بوستانواره در تاریخ ادبیات ما شناخته شده است. علاوه بر این ترجمه بوستان به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، لاتین، عربی و اردو موجب شد که اندیشمندان جهان و مردمان روزگارهای مختلف همراهی سعدی را با بزرگان چون کنفوسیوس، پترارک و ویکتور هوگو و بسیاری از دیگر اندیشهورزان بدانند.
او سپس بیان کرد: سعدی در بوستان در ۴۰۱۱ بیت در این مثنوی حکمی، اخلاقی ادب فارسی پس از توحیدیه قرایی که در ابتدای آن نگاه خودش را به خداوند و بخشش و گشایش او نشان میدهد و در ستایش پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) او و دیگر خلفای حاکم آن زمان سخن میگوید، از چهار مجموعه مهم برای آرمانشهر خود استفاده میکند. این چهار ماخذ ماندگار عبارت است از فرهنگ تاریخی و اساطیری ایران باستان، حضور شخصیتهای اساطیری چون کیخسرو، انوشیروان، اسکندر، فریدون، دارا، جمشید، سام، اسفندیار، رستم و داستانهایی مثل فرهاد و شیرین، و لیلی و مجنون نشاندهنده نگاه سعدی به فرهنگ ایرانی قبل از خود و انس با شاهنامه و ارتباط با آثار نظامی است.
کمالی گفت: عجیب نیست که اولین حکایت باب اول بوستان با سخنی در باب پندی از انوشیروان آغاز میشود. انوشیروان در ادبیات فارسی سمبل عدل است و در نگاه سعدی. چه در حکایات و داستانهایی که در گلستان او را به عنوان قهرمان میشناسد و چه در سرآغاز بوستان؛ جایی که در رای و عدل و تدبیر سخن میگوید. به هرمز چه حکایتی میکند حتماً به یاد دارید. انوشیروان نماینده عدل، بوذرجمهر نماینده خرد و نگاه سعدی در کمآزاری ملت و رعیت و حسن خلق حاکمیت و گذشتن و سالارسازی پادشاهان و اندیشمندان و فیلسوفان، حکایتی است که در مدینه فاضله سعدی در بوستان و رقم خورده است؛ حکایاتی که هنوز هم برای ما ملموس و قابل درکاند.
او ادامه داد: دومین ماخذی که سعدی از آن استفاده میکند، قرآن و حدیث و داستانهای عارفان، عالمان و فیلسوفان جهان و جهان اسلام در آن روزگار همچون جنید، ذوالنور، داوود، معروف کرخی، شهابالدین سهروردی و بسیاری دیگر. سعدی اخلاق الهی را در این داستانها به ما میآموزد و گذشتن از دنیای فانی و اندیشیدن به جهان باقی را در داستانها و حکایات عارفانه روایت میکند.
کمالی گفت: فرهنگ مردم در قرن هفتم. چو فرهنگ مردم در اقصای جهان چو در اقصای جهان بگشت، چو فرهنگ مردم در شهر شیراز ماخذ اساسی دیگر سعدی برای برآوردن این شاهکار شاهوار بزرگ است و دانش جهانی. از یونان و عرب و هند و چین و هر آنچه در آن روزگار سعدی میتوانسته است یا به فراست یا به مطالعه یا در نظامیه یا در سفر و یا در نشست با بزرگان بیاموزد.
او افزود: مثنوی حکمی بوستان جایگاه ویژهای در ذهن و زبان ادیبان و اندیشمندان دارد. بحثی در تاریخ ادبیات وجود دارد، بین کسانی که تصور میکنند سعدی درواقع توانایی آفرینش حماسه را نداشته و اگر قالب و بحر متقارب را مانند شاهنامه انتخاب کرده اما شاید نتوانسته در واقع در چهارچوب حماسی که شاهنامه فردوسی بزرگ ساخته برآید. به بیتی استناد میکند که سعدی خودش گفته بوده است: «سخن در صلاح است و تدبیر و خوی / نه در اسب و میدان و چوگان و گوی». درواقع به قول استاد زرینکوب، سعدی میفهمید که دیگر در این روزگار دوره حماسه به سر آمده و اگر قرار است مثنوی حکمی سامان پیدا کند و مثنوی اخلاقی آفریده شود، این مثنوی اخلاقی باید به پرسشهای دیگری پاسخ بدهد؛ نه پرسشهایی که فردوسی در پیدایش و تکوین و تکامل زبان فارسی و فرهنگی ایرانی باید به آنها پاسخ میداد.
مدیر مرکز سعدیشناسی گفت: ازسوی دیگر از دوران فردوسی تا دوران سعدی بزرگان دیگری چون سنایی، عطار، نظامی یا مولوی آثاری آفریده بودند. برخی حتی معتقدند که بوستان هم حاوی یک نگاه غنایی به شعر مثنوی فارسی است اما باز سعدی در همین زمینه ادبیات جالبی دارد: «گرت عقل است و تدبیر و هوش / به عزت کنی پند سعدی به گوش / که اغلب در این شیوه دارد مقال / نه در چشم و زلف و بناگوش و خال». مقال همان شیوهای است که درواقع ریشه در اندیشه سیاستنامهای سعدی دارد و هم بوستان و گلستان و هم بخشی از قصاید در آن چهارچوب سازماندهی شده است. یعنی آموختن، آموزش فاصله، آموختن به حاکمان برای پاسداشت حق رعیت، آموختن به مردمان برای کمآزاری، آموختن به عالمان برای عدم زهدفروشی و پیوستن به حق و آموختن به تمام کسانی که در مدینه فاضله سعدی جایگاه ویژه خودشان را دارند مانند همان کسانی که در مدینهای که فارابی ساخته بود یا در مدینهای که در افلاطون میبینیم. درواقع شخصیتهای تعریفشده با فضیلتها که نافی رذیلتاند و کوشش میکنند فضیلتگستری کنند و جامعه را در یک چارچوب سامان دهند که مردم در آن احساس آرامش کنند. این دغدغه سعدی که درواقع به شیوه خودش تبدیل میشود در این مقال، پیوند دیگری هم در دو بیت مشهور گلستان و بوستان میشود پیدا کرد؛ «چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار» که همه در ذهن داریم.
او در ادامه اظهار کرد,: در بوستان که درواقع قبل از گلستان تدوین و آفریده شده بیتی اینگونه است: «نخواهد که بیند خردمند ریش / نه بر عضو مردم و نه بر عضو خویش». این نشاندهنده عمق نگاه سعدی به انسان، پیوند انسانی، رنج انسانی، آسایش انسانی و خوشبختی و ماندگاری انسانی با دوستی و درایت و عشق است.
انتهای پیام