احمد اعطا ملقب به احمد محمود نویسنده خوزستانی، دی ماه ۱۳۱۰ در اهواز متولد شد و در بررسی تاریخ ۲۰ ساله ادبیات داستانی ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ به عنوان برترین داستاننویس و رمانپرداز ۲۰ سال ادبیات داستانی در جامعه ادبی ایران شناخته میشود و هنوز هم با گذشت چندین سال از درگذشت این داستاننویس جنوبی بر تعداد علاقهمندانش افزوده میشود. او در سال ۱۳۸۱ بر اثر بیماری ریوی درگذشت.
به گزارش ایسنا، خانه پدری محمود که دوران کودکی تا جوانی احمد محمود در آن سپری شده، چند روزی است که به فروش رسیده و این موجب نگرانی اهالی قلم و ادب شده است.
خانه پدری احمد محمود، پیشاهنگ نحلهٔ داستاننویسی جنوب ایران، در خیابان طولانی کافی اهواز قرار دارد؛ خانهای که شاید ما اهوازی ها بارها از جلوی آن با بیاعتنایی رد شده باشیم و هرگز نمیدانستیم که او در این خانه از کودکی تا جوانیاش را گذر کرده و بیشتر کتابها و رمانهای معروفش را در همین خانه نوشته است؛ رمانهایی مثل همسایهها، انجیر معابد، داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه و … .
به خانه پدری احمد محمود میرویم؛ خانهای ۲ طبقه که درِ ورودی کوچکی دارد. پس از طی یک راهروی نسبتا کوتاه سر از حیات خانه درمیآوریم؛ حیاتی که کفِ آن توسط پدر احمد محمود که معمار بوده به خاطر شرایط آب و هوایی خوزستان آجر پوش شده است. خانه، بسیار قدیمی است و حالا دیگر در آن خبری از خانواده محمود نیست؛ محمودِ ۸۵ ساله، برادر احمد که به تنهایی در این خانه زندگی می کرده، اکنون بیمار است و خانه را فروختهاند تا برای بهتر شدن روحیه محمود به مکانی دیگر نقل مکان کنند و بتوانند بیشتر از او مراقبت کنند.
شاید تنها رد پای باقیمانده از آنها در این خانه بخشی از وسایل قدیمیشان مثل هاون قدیمی که گوشه حیات افتاده یا درخت کناری باشد که از دل زمین به آسمان قد کشیده و شاخوبرگش بخش زیادی از حیات، طبقه همکف و بالا را پوشانده است.
مالک جدید خانه می گوید، اتاق احمد محمود در طبقه همکف و گوشه قسمت بالایی حیات خانه قرار دارد. اتاقی که حتی با وجود نبود محمود هم میتوان حس کرد که چه خاطرات ارزشمندی را در دل خود جای داده است؛ خاطراتی از روزها و شبهایی که او داستانها و رمانهایش را با الهام از تاروپود همین خانه نوشته است؛ برادر احمد محمود در زمان جنگ مقابل درِ همین خانه به شهادت رسیده و همین باعث شد که احمد محمود برای نوشتن داستان «زمین سوخته» که روایتگر جنگ ایران و عراق و تجربه شخصی او از جنگ است، از شهادت برادرش الهام بگیرد.
در گوشهای از حیات خانه حوض آبی ساخته شده که به صورت حرف “M” و برگرفته از ابتدای حرف «محمدعلی»، پدر احمد محمود است؛ حوض آبی که شاید احمد محمود از آن هم برای نوشتن داستانهایش الهام گرفته باشد.
اما داستان جالب درخت کُنار گوشه حیات. مالک جدید خانه میگوید یکی از اعضای خانواده احمد محمود گفته است این درخت هم سن احمد محمود است و روز تولدش یعنی چهارم دی ۱۳۱۰ به دست پدر او در این خانه کاشته شد. درختی که حالا ۸۹ سال سن دارد و در ابتدا ثمری نداشته است اما وقتی خانواده احمد محمود با تبر آن را تهدید میکنند که «اگر کُنار ندهی، سال دیگر قطع خواهی شد» از آن به بعد سالی ۲ بار در پاییز و بهار کُنار داده است!
خانه قدیمی و جالبی است. این خانه سه زیرزمین دارد. زیرزمینهایی نسبتا بزرگ که دارای هوایی مطبوع و خنکاند. گویا آن زمان این زیرزمینها برای فرار از گرما به صورتی ساخته شدهاند که اعضای خانه در روزهای گرم اهواز به آن جا پناه ببرند.
به طبقه بالا میرویم. حالا دستمان به درخت تولد احمد محمود میرسد. به طبقه بالا که میرسیم کنار راهپله درِ تَنگ چوبی خیلی قدیمی کار گذاشته شده که به زحمت میتوان از آن رد شد. آن سوی آن در، تنوری گلی در دل دیوار ساخته شده و از آنجا میتوان تمام خیابان کافی اهواز را به خوبی دید.
طبقه بالا نیز چند اتاق قدیمی دارد که قفلاند. هنوز وسایل خانواده احمد محمود و خود این نویسنده در این اتاقها قرار دارد. البته مالک جدید میگوید: «بخشی از کتابهای مهم احمد محمود را بردهاند اما بخش دیگری از آنها هنوز در این اتاقها هست.» از پنجرهای که چمدانهای قدیمی جلوی دید آن را گرفته، با زحمت به درون اتاقها سرک می کشم. شلوغ و پُر از وسایل قدیمی است. دوست داشتم تابلو یا عکسی از احمد محمود ببینم اما مالک جدید میگوید: «خانوادهاش عکس محمود را موقع رفتن با خود بردند».
در بخشی از ایوان طبقه بالا میخی در دیوار کوبیدهاند که ساعت خورشیدی است. نگاهش میکنم. جالب است! ساعت دقیق را به ما نشان میدهد. حال و هوای خانه خیلی خاص است. جایجای این خانه هنوز حال خوبی دارد و مثل همان خانههای قدیمی است که فقط برای صلح و صفا ساخته شدهاند.
علی یارعلی، مالک جدید خانه پدری احمد محمود، است. خانهای که آنها پیش از خریدش اطلاعی از این که خانه نویسنده معروف ایرانی است، نداشتهاند. خانواده یارعلی آگهی فروش خانه را میبینند و بعد هم پای معامله میروند و در نهایت صاحب خانه پدری احمد محمود میشوند.
مالک جدید این خانه میگوید: «چند روزی است که خانه را خریداری کردهایم و تا یک سال آینده نیز هیچ اعتماد نو به نقل از برنامهای برای تخریب خانه نداریم. اما بعد از آن، قصد تخریب داریم. البته اگر یک سرمایهگذار برای انجام کارهای فرهنگی در این خانه پیدا شود، مشارکت خواهیم کرد تا خانه را احیا کنیم.»
وی درباره چگونگی خرید این خانه عنوان میکند: «به دنبال خرید یک خانه در مرکز شهر با موقعیت مکانی خوب بودیم که آگهی فروش این خانه را دیدیم. نمیدانستیم که خانه پدری احمد محمود است و پس از جلسات مکرر برای خرید خانه در گفت و گو با مالکان این خانه متوجه شدیم که خانه متعلق به پدر نویسنده معروف ایرانی و جهان است. نکته جالب این است که من در مدرسه شهید ابراهیمی در اهواز درس خواندم و خانم اعطا، خواهر احمد محمود؛ معلم من بود ولی آن موقع چیزی در مورد این نویسنده نمیدانستیم. هنگام خرید متوجه شدم که این خانه، خانه پدری معلم من است.»
در حالی که احمدرضا حسینیبروجنی، معاون میراث فرهنگی ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خوزستان، اعلام کرده که اگرچه قدمت خانه پدری احمد محمود به پهلوی دوم برمیگردد اما شاخصهای یک اثر تاریخی را ندارد و ثبت ملی هم نیست، مالک جدید این خانه میگوید: «از اعضای خانواده احمد محمود شنیده است قدمت خانه مربوط به ۱۱۰ سال پیش است. آنها گفتهاند که پدرشان در سال ۱۳۰۵ خانه را از همسایهشان خریده و بعد در آن ساختوساز انجام داده است.»
حیف است! بنایی که میتوان آن را کمی ترمیم و به خانه مشاهیر تبدیل کرد تا خاطرات دوران کودکی و جوانی نویسنده مشهور کشور همچنان زنده نگه داشته شود فعلا اعتماد نو به نقل از برنامهای برای بازسازی یا ثبت ملی آن در دست نسیت و شاید هم تخریب شود و آپارتمانی بلندمرتبه جای این خانه پیر پرخاطره، سر به فلک بکشد. موضوعی که در چند روز اخیر نگرانی بسیاری در بین اهالی قلم و فرهنگ ایجاد کرده و فروش خانه پدری این داستاننویس ایرانی را چوب حراجی بر سر فرهنگ و هنر خوزستان میدانند و معتقدند ارزش معنوی این اثر با هیچ چیز قابل قیاس نیست و حیف است فضای یادآور نویسندهای شهیر، این گونه از خاطرهها پاک شود.
گزارش از: پریسا زنگنهمنش – ایسنا
انتهای پیام