تاثیر پخش اعترافات شخصی از یک رسانه

مهدی مطهرنیا ـ استاد دانشگاه ـ در پاسخ به این پرسش‌ها اظهار کرد: پروپاگاندا، تبلیغات، عملیات روانی و جنگ روانی همگی در حوزه ارتباط مطرح هستند و در چهارچوب سیاست و اعمال قدرت در حوزه سیاست مورد استفاده قرار می‌گیرند.

او افزود: تبلیغات متوجه عملیات روانی با جهت‌گیری کلام‌محورانه می‌شود که همه چیز را در چهارچوب نفی دیگری و ایجاد تبلیغات «ضد دیگری» قرار می‌دهد و برای آنکه آن دیگری را تعریف کند، همواره تلاش می‌کند عواملی را در دورن خود که با هنجارها، رفتارها و کنش‌ها و چهارچوب‌های نمادین پذیرفته شده‌ی ایدئولوژیک خود منطبق نیستند، به عنوان عوامل آن دگر یا آن دشمن معرفی و بر اساس ایجاد فضای ضد چنین عواملی بتواند خود را بر مبنای نفی موجودیت آنها تعریف کند. در اینجاست که گرفتن اعترافات از عناصری که به هر طریق منتسب به دشمن یا ضد آن ایدئولوژی معرفی می‌شوند، در دستور کار قرار می‌گیرد و در چهارچوب تبلیغی از رسانه‌های گوناگون با روش‌های مختلف به تصویر کشیده می‌شوند تا با نفی آنها تعریفی مستدل و مستند از خود ارائه شود. پس این اعترافات و پخش آنها از رسانه کارکرد ایدئولوژیک دارد.

این کارشناس در ادامه یادآور شد: اعترافات و پخش آنها از رسانه کارکرد ایدئولوژیک دارد و در چهارچوب این کارکرد طرفداران پرقدرتی را در پشت خود دارد که به تبع نمایندگان مجلس یا دیگران به راحتی نمی‌توانند آن را نفی کنند؛ چرا که دارای قدرتی فرادستی در چهارچوب نگرش‌های ایدئولوژیک هستند. به تبع با وجود اینکه بعضی از این اعتراف‌گیری‌ها از هم‌اکنون با چالش‌های جدی در راستی‌آزمایی عینی روبه‌رو شده‌ است، باز هم این اعتراف‌گیری‌ها و پخش این اعترافات مورد توجه چنین دیدگاهی است. حال آنکه آیا در جامعه چقدر پذیرفته شده است باید یک تحقیق میدانی در جامعه انجام داد.

او افزود: علم اجمالی نشان می‌دهد که اثر پخش این اعترافات هم‌اکنون نسبت به دهه‌های  گذشته در مجامع عمومی و در بین افکار عمومی ـ چه افکار عمومی توده‌های مردم و چه خواص ـ جایگاه گذشته را ندارد و از اثرگذاری کمتری برخوردار است. حتی بر ضد خود تبدیل شده است. لذا در این فضا ممکن است باتوجه به این معنا و با عنایت به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه برخی از نمایندگان تلاش کنند با ارائه‌ی چنین طرحی یک وجهه‌ی ملی‌تر برای خود دست و پا کرده و زمینه‌های نقد حرکت رسانه‌های رسمی کشور را در استفاده از چنین اعترافاتی مورد توجه قرار دهند.

مطهرنیا درباره‌ی علت پخش اعترافات، چنین گفت: آنچه که مسجل است چند گزاره مطرح است. یکی اینکه جهت‌گیری ایدئولوژیک و رهیافت امنیتی بر پخش این اعترافات همواره حاکم بوده است که بسیار هم قدرتمند است. دیگر آنکه آن را نمی‌توان از محیط عملیاتی کنونی برداشت. این امر، امر درستی است و اکنون به شکل گذشته اثرگذاری چنین اعترافات و پخش آنها در جامعه نسبت به گذشته کاهش یافته است. گزاره دیگر آنکه اگر نمایندگان می‌خواهند به حقیقت در باب این موضوع برای مردم گام بردارند، باید در پیاده‌سازی بند بند فصل سوم  قانون اساسی کشور مصرانه وارد عمل شوند تا چنین  رویدادهایی در جامعه‌ی ملی ما رخ ندهد.

پیش‌نویس پیشنهادی قانون انتظام‌بخشی نمایش ویدئویی برخط
هم اکنون بخوانید

این کارشناس در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود درباره‌ی رویکرد صداوسیما نسبت به  پخش اعترافات شخصی که در مدت اخیر پخش کرده است، اظهار کرد: جامعه از سلایق گوناگونی برخوردار است و بیشتر سلایق بر مبنای علایق خود به چنین اعتماد نو به نقل از برنامه‌هایی می‌نگرند. دریچه‌ نگرش، زاویه دید و مرکز نگاه این سلایق با یکدیگر فرق می‌کند؛ منتهی آنکه به هر ترتیب سلیقه‌اش برخورد با معضلات است که از نظر فرهنگی محصول پخش چنین اعتماد نو به نقل از برنامه‌هایی است، این اعتماد نو به نقل از برنامه‌ها را مثبت ارزیابی کرده و آن را نشانه‌هایی از ایجاد آگاهی و دانایی برای جامعه ملی می‌داند و به تبع آنها را مثبت می‌انگارد. این در حالی است که بسیاری از افرادی که در لایه‌های دیگر اجتماع زندگی می‌کنند، معتقدند فرهنگ و مولفه‌های اصولی و ارزشی، هنجاری و نمادین آن بیش از آنکه متاثر از عملکرد امثال سحر تبر یا روح‌الله زم و غیره باشد، متاثر از واقعیت‌های دیگری است که سردمداران جامعه‌ی ملی به آن توجه ندارند. جامعه‌ای که در آن با فساد اقتصادی، فساد اداری، فساد اخلاقی و غیره به درستی برخورد نشود، موجب می‌شود که نسل جدید نیز به هیچ اصول و ارزش و هنجاری معتقد نباشند و بدین ترتیب زمینه‌های ایجاد فضای ضد فرهنگ در جامعه‌ی ملی گسترش یابد. لذا پخش چنین اعترافاتی در شبکه‌های تلویزیونی نه تنها مساله را حل نمی کند، بلکه به عادی شدن این امور و گسترش فساد ناشی از آن منجر می‌شود که نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ بنابراین سلائق گوناگون بر مبنای نگرش و علائق خود به این نوع اعتماد نو به نقل از برنامه‌ها نگاه می کنند.

مهدی مطهرنیا

وی درباره‌ی اینکه پخش اعترافات شخصی در شبکه‌های ملی دنیا چه تعریف و جایگاهی دارد؟ توضیح داد: در دنیا این اعترافات بر مبنای نیاز پژوهشی و تحقیقی در مجامع گوناگون مطرح می‌شود و مورخان و پژوهشگران بخش‌های سیاسی و امنیتی و نظامی از آنها بهره برده‌اند تا به واسطه‌ی آن بتوانند به ردیابی یک اطلاعات و آثار و پیامدهای آن پرداخته و الگوگیری و مدل‌گیری برای جلوگیری از وقوع مسائل مشابه را دنبال کنند. لذا بیشتر پخش آنها در فیلم‌های مستند به صورت تحلیلی و ایجاد فضای مناسب برای شکل‌دهی به یک تفکر سیستمی و انتقادی در باب اعترافات، شکل می‌گیرد. بسیاری از این اعتراف‌کنندگان در موقع اعتراف خود به‌گونه‌ای سخن می‌گویند که در درازمدت تاثیرات مورد نظر خود آنها را در این مسیر ایجاد می‌کنند. به طور نمونه می‌توان به اعترافاتی اشاره کرده که اساسا در چهارچوب اعتراف گزاره‌های مورد توجه اعتراف‌گیرندگان را به ظاهر بیان می‌کند، ولی در نتیجه‌ی عینی آن، در جامعه مطرح شدن همان گزاره‌ها با مصداق‌های عینی می‌تواند زمینه‌های ایجادکننده‌ی بحث‌های جدی‌تری باشد. مثلا اگر اعتراف کننده‌ای که یک شبکه‌ی خبری وسیعی دارد و یکی از پربیننده‌ترین آن زمان است با ایجاد این فضا که او در شبکه‌ی خبری خود توانسته است با ارائه اخبار گوناگون، درست یا نادرست،  عجین کردن آنها با یکدیگر، به گونه‌ای عمل کند که آن شبکه بیش از شبکه‌های رسمی با میلیاردها دلار هزینه‌ای که برای آنها می‌شود، اثرگذاری کنند، این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که چطور همان شبکه‌ای که به طور رسمی با این همه  پشتیبانی همان کارکرد را برای خود داشته است، نتوانسته است به جذب این همه مخاطب دست پیدا کند. و همین‌ها می‌تواند آرام آرام بعد از فرو نشستن موج یک موضوع، مباحث جدی‌تری را در افکار عمومی آن هم در بین توده‌ها و نه در بین متخصصین، شبهات و تشکیک‌های بیشتری را در جامعه گسترش دهد.

مسابقه کتابخوانی «آرزوهای دست‌ساز» در ایستگاه پایانی
هم اکنون بخوانید

مطهرنیا در پایان در پاسخ به اینکه پخش اعترافات شخصی از تلویزیون چقدر می‌تواند به رسانه‌ ملی لطمه بزند و چقدر می‌تواند بدبینی ایجاد کند یا آموزنده باشد؟ اظهار کرد: این مسئله مستلزم یک تحقیق میدانی است و نمی‌توان گزاره صد درصد را گفت. اما  تجربه نشان داده است که رسانه‌ی ملی بدون توجه به گستره‌ی عمومی جامعه، تنوع و سلایق آن، دیدگاه‌ها و بنیادهای ادراکی آنها، وارد عمل می‌شود و پیش از آنکه مخاطب و تاثیر بر آن را در نظر بگیرد، پاسخگویی به مقامات فرادستی در جهت تضمین جایگاه رسانه‌ای خود را از منظر ساختاری و عاملیت‌ها و مدیران حاکم بر آن در نظر می‌گیرد،   به همین جهت اثرگذاری آنها بر روی جامعه چندان مورد توجه نیست، بلکه انجام یک تکلیف سازمانی در چهارچوب نگرش ایدئولوژیک و با هدف تضمین جایگاه عاملیت‌های حاکم بر این سازمان مورد نظر است.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − یک =

دکمه بازگشت به بالا