قهرمانان جنگ از تنهایی رنج می‌برند

به گزارش ایسنا، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در نقد و بررسی “هفت عصر هفتم پائیز” عنوان کرد: در این نمایش با جهان نشانگانی روبرو هستیم که قصد دارد بر نظام اعتقادی و احساسی و دیگر وجوه شخصیت‌های تاثیرگذار در رویدادهای مهم اجتماعی و تاریخی دلالت کند. هواپیمای محمد جهان‌آرا ساعت هفت عصر هفتم پائیز سقوط می‌کند و این حادثه منجر به شهادت وی می‌شود، این همه هفت در نام این نمایش از قدسی بودن این حادثه و شخصیت اصلی‌اش نشان دارد. 

جواد متین افزود: در طراحی صحنه نیز نمایش ساکن را بر لاشه‌های همان هواپیما و میان تلی از نامه‌های جهان‌آرا به همسرش شاهد هستیم. این موضوع نیز دلالت بر این دارد که قهرمان داستان ما و مرد جنگی نمایش علیرغم اینکه عاشق همسرش بوده ولی راهی الهی را انتخاب کرده و به شهادت رسیده است. اما راویان این نمایش یعنی غلامعلی فخار و همسرش سوسن در تقابلی ظاهرا دراماتیک البته بیشتر در قالب دیالوگ نه حرکت هندسی بر صحنه به کشف ناشناخته‌های دیگری از این زندگی دست می‌زنند.

وی خاطرنشان کرد: “هفت عصر هفتم پائیز” از زاویه ی دید همرزم، رفیق و مرید محمد جهان‌آرا فرمانده شهید جریان مقاوت خرمشهر و آبادان روایت می‌شود. غلامعلی فخار دوست محمد جهان‌آرا حالا پس از ده سال نمی‌تواند خاطرات و رد حضور وی را در زندگی و اعتقادات خود حذف کند. به گونه‌ای که مرور این خاطرات شکل جنون به خود گرفته است. همسر وی نسرین که عاشق اوست از این وضعیت به ستوه آمده و کارش به آسایشگاه روانی کشیده و حتی قصد خودکشی نیز می‌کند. 
 
این هنرمند و بازیگر تئاتر بیان کرد: به گفته اگوست انسان برای شناخت و درک مناسب از رویدادها و پدیده‌های در ساحت معرفت شناسی از سه مرحله تخیلی و تعقلی و تحققی عبور می‌کند. هر چند این سه مرحله تقدم و تاخر نداشته و امروزه سه روش مطرح شده و به مرحله تجربه و تحقیق رسیده است. این مراحل مربوط به روش هر فرد است که از تخیل شروع می‌کند و به استدلال و تجربه و… می‌رسد. 

سکوت چهار باغ
هم اکنون بخوانید

متین اظهار کرد: آقاخانی -نویسنده- ظاهرا به هیچ یک از این اصول نه علاقمند بوده و نه اعتقادی دارد. اگر کسی ادعا کند که هفت عصر هفتم پائیز اثر سفارشی با پرداختی تحت تاثیر رسانه‌های عمومی است، بیراه نیست. ظاهر نویسنده و حتی بازیگران این نمایش هیچ درک و تصور مناسبی از جنگ و قهرمانان جنگی در آثار دراماتیک ندارند. شخصیت‌هایی سیاه و سفید بدون پشتوانه و شناسنامه و خالی از عناصر عالی شخصیت پردازی ویژگی بارز شخصیت‌های این نمایش است. به همین دلیل نه تنها باور پذیر نبوده بلکه توسط مخاطب پس زده می‌شود. اینکه ادعا کنیم جهان داستان ما دارای مختصات ویژه خود است نیز ادعایی گزاف است.

کسی حرف مردان و زنان جنگ را نمی‌فهمد

این منتقد تئاتر یادآور شد: موقعیت‌های نمایشی تکینه و تک گوئی‌هایی که تعمدا ایجاد شده برای این است که یعنی حالا بعد از گذشت سالهای متمادی کسی حرف مردان و زنان جنگ را نمی‌فهمد و قهرمانانمان از تکینه‌گی و تنهایی رنج می‌برند. بدون خطا بودن و خالی بودن شخصیت‌ها از خطا و یا عواطف واقعی قدسی بودنی را به ذهن متبادر می‌کند که واقعا باور پذیر نیستند. 

وی افزود: تمام تلاش‌های ایوب آقاخانی در این اثر دست و پا زدن بیهوده‌ای بیش نیست. این اثر در ارائه تصویر مناسب از بازماندگان هشت سال دفاع مقدس الکن و ضعیف عمل می‌کند و با قاطعیت می‌توان گفت انگار با عدم شناخت مناسب از این موضوع نتوانسته دین خود را به شهادت محمد جهان‌آرا ادا کند. 

عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران عنوان کرد: تعویض صحنه‌های زیاد و بدون دلیل و خوانده شدن بخشی از نامه ها با صدای محسن بهرامی در تاریکی میان صحنه‌ها و مطول بودن این جابجایی ها از دیگر نقاط ضعف اثر به شمار می‌رود. در کل به ایوب آقاخانی در تولید و اجرای نمایش “هفت عصر هفتم پائیز” نمی‌توان نمره خوبی داد و باید گفت جنگ و رویدادهای اجتماعی مهم این کشور نیاز به پرداخت با شهامت‌تر و با شناخت‌ بهتری دارد و نباید با آن معامله کرد.

فکری عاجل برای بی‌ثباتی قیمت ها کنید
هم اکنون بخوانید

گفتنی است، سی‌وششمین نشست واحد نمایش حوزه هنری بوشهر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران با محور نقد و بررسی “هفت عصر هفتم پائیز” به نویسندگی و کارگردانی ایوب آقاخانی در حوزه هنری بوشهر با حضور و استقبال جمعی از هنرمندان تئاتر برگزار شد.

انتهای پیام 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 2 =

دکمه بازگشت به بالا