به گزارش اعتماد نو به نقل از ایسنا، محمدجواد لسانی، پژوهشگر، در یادداشتی نوشت: «شناخت اشخاص بزرگ، همیشه آسان نیست. چنان که گاهی کار بر پژوهشگر نیز سخت میشود. گاهی محقق به انسانی برمیخورد که درک زوایای شخصیت او، تلاش فوق العادهای میطلبد. شناخت شخصیت والای حضرت امام موسی کاظم (ع) در جرگه همین بازشناسیهای دشوار است. اگر تنها بخواهیم به یک فراز از سیره پیشوای هدایت، حضرت موسی ابن جعفر (ع) بپردازیم، بیتردید حبسهای جانکاه آن حضرت، بیش از امور دیگر جلوه میکند. این به سبب آن است که هر کدام از پیشوایان دین، بنا به موقعیت خویش، واکنشی خاص آن مقطع تاریخی از خود بروز دادهاند. واقعا این بار چه اتفاقی میافتد که پیشوای بزرگ زمان، این گونه مورد قهر و غضب دستگاه سلطانی قرار میگیرد و از زندانی به زندان دیگر منتقل میشود؟ این در حالی است که پدر بزرگوار آن حضرت، امام جعفر صادق (ع)، فعالیت هر چند محدود خویش را طی میکند و در عالم پروری و توسعه فرهنگ در جامعه، مانعی جدی بر سر راه خویش نمیبیند. پاسخ این است که در زمانهای که پدر میزیسته، سلسله عباسی هنوز آنچنان پانگرفته و سلطه مطلق خویش را گسترش نداده بود؛ در حالی که پس از آمدن خلیفههایی مانند مهدی و هارون عباسی این مهم برآورده شد و به موازات تبلیغات دین پناهی حاکمیت، مبنی بر بازگرداندن قدرت به اهل بیت (ع)، تلاش فراوانی شد که رجال مستقل و غیر وابسته به دربار عباسی در مظان تهدیدات و اتهامات بی پایهای قرار گیرند؛ به طوری که تشکیل محافل آزاد بحث دینی ممنوع شد و سر حلقه این اشخاص، کسی جز کاظم آل محمد(ع) نبود.
در باره شخصیت تابناک ابوابراهیم موسی ابن جعفر(ع) سخنها فراوان گفته شده و حتی در میان روایات رسیده از اهل سنت، صفات برجستهای دستگیری ضعیفان و گرفتاران، نیایشهای پر از اشک و آه شبانه آن انسان کامل به درگاه الهی، سخاوت، بردباری و رواداری آن اسوه خجسته نسبت به مخالفان خویش، اخبار متعددی نقل شده است، اما به نظر میرسد جنبه دیگری از جایگاه ایشان کمتر به گفت آمده و مستلزم توجه بیشتری است. باید اذعان کرد که از یک معیار در اینجا غفلت شده است؛ به عبارت روشن، وضعیت در بند همین وجود مبارک کافی است تا عیار دستگاه حاکم زمانش سنجیده شود. در حبس، امام خوبیها، بطور شفاف، هویت پشت پرده حاکمیت تزویر عباسی را واگویی میکند. با این توصیف که اگر آن حضرت سالیانی دراز در زندانها گذراند، به معنای این است که دیگر مشروعیتی برای حکومت نقابدار نمیماند. این سلطان است که به دست او همه این سیاهیها به وقوع میپیوندد. حاکمی که لباس دین پوشیده، با مشاهده هر نوع فعالیتی خارج از میل خویش، دستور بگیر و ببند صادر میکند تا قدرت بلامنازع خود را از هر نوع تهدید و انتقادی دور سازد. مخصوصا وقتی که میبیند مردم خراج حکومتی را هم به دست آن امام میرسانند تا در جایگاه اصلی و مورد نیاز هزینه شود. این تغییر رویه مالی، خواب راحت برخورداری از اموال را بر حاکمیت حرام میکند تا بیش از پیش اوضاع را بر این چشمه حکمت و معرفت سخت گیرد و ستم دستگاه تا بدانجا میرسد که آن حضرت در زندان به شکل بی رحمانهای به شهادت می رسد. در بخش دوم به چند خبر پرداخته میشود تا به راز محبوبیت آن حضرت در میان فرقههای مختلف مسلمانان پی برده شود.
روایت شدهاست که عباس بن هلال شامی به امام موسی کاظم (ع) خطاب کرد که مردم به کسی احترام میگذارند که غذای ساده بخورد و لباس خشن بپوشد. آن حضرت در پاسخ، حضرت یوسف (ع) را به یادش آورد که پیامبر بود اما لباس ابریشمی میپوشید و بر مردم حکم میراند: «مردم به لباسهایش احتیاجی نداشتند، اما تشنهٔ عدالتش بودند. امام باید منصف و عادل باشد؛ وقتی حرفی میزند حقیقت را بگوید؛ وقتی قول میدهد به قولش وفا کند؛ وقتی قضاوت میکند، به مساوات رفتار کند. خداوند خوردن نوع خاصی از غذا یا پوشیدن نوع خاصی از لباس را که از راه حلال بدست آمده باشد ممنوع نکرده است؛ بلکه حرام را ممنوع کرده است، چه کم و چه زیاد.»
ابن روزبهان، عالم سنی، در باره این پیشوا مینویسد: «پروردگارا! بر او درود فرست، که عارف دانشمندان است و برهان بپاخواسته و توکل کننده صاحب عزم، دارای نشانهها و کرامات است. او با زهر شهید شد و نه با قدرت لشکر.»
سنهوتی شافعی مذهب نیز میگوید: «کاظم نامیده شده، زیرا بسیار اهل گذشت و بردباری است. نزد اهل عراق معروف به باب برآورده شدن حاجات نزد خداوند است و معروف به عبد صالح است، به دلیل کثرت عبادت و کوشش و قیام شبانهاش؛ او عابدترین اهل زمان خود بود. روایت شده که وارد مسجد رسول خدا (ص) شد و در آغاز شب سجدهای کرد و شنیده شد که در سجدهاش میگوید: بزرگ است گناه من، پس زیباست عفو تو ای اهل تقوی و آمرزش! این ذکر را مدام میگفت تا صبح شد. وی از بزرگان علمای با سخاوت بود.»
ابن صباغ مالکی مذهب نیز میگوید: «برخی اهل علم گفتهاند کاظم، آن امام بزرگ منزلت است که شب را به قیام و روز را به روزه داری سپری میکرد. معروف به باب حوائج الی الله است. زیرا نیاز و درخواست نیازمندان را برآورده ساخته و به خواستههایشان میرساند. وی همچنین میگوید: «نیازمندان مدینه را شبانه پی جویی میکرد، درهمها و دینارها و نفقات را به خانههایشان حمل میکرد، اما آنان نمیدانستند از کجا به ایشان میرسد تا آنکه امام از دنیا رحلت کرد.»
این سخنان نشان دهنده عظمت مقام اهل بیت به ویژه حضرت باب الحوائج (ع) نزد مسلمانان است. و برای وحدت بین ایشان میتوان به این حبل المتین توجه کرد و به سیره ایشان رجوع کرد.
به عنوان حسن ختام نوشتار، تعابیر زیبا و سرشار از شیدایی عارف برجسته دینی، محی ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻋﺮبی، محل توجه است تا به عظمت این شخصیت بیشتر پی برده شود؛ این عارف برجسته این گونه ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ را ستوده است: «ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺣﺎﻣﻠﺎﻥ ﻋﺮﺵ ﺍﻭ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻓﺮﻳﺪﮔﺎﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ. ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﻛﺘﺎبی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﻮﻩ ﻃﻮﺭ، ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﺑﺎﺩی ﻛﻪ ﻣﺰﺍﺭ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺭﺍﺯ پوﺷﻴﺪﻩ. ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺍﻗﻴﺎﻧﻮﺱ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻧﻮﺭ.» صاحب کتاب فتوحات مکیه، پنج ﺁﻳﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﺳﻮﺭﻩ ﻃﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻛﺎﻇﻢ (ع) ﺗﻄﺒﻴﻖ داﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭی ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺭتی، آن حضرت ﺭﺍ همچون ﻣﻮﺳﺎی ﻛﻠﻴﻢ روشنی بخش جهان خطاب میکند. ﺍین عارف نامدار ﺩﺭ تعبیری ﺩﻳﮕﺮ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺻﻔﺎ ﺑﺨﺶ ﺁﻳﻴﻨﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﻭ ﻛﻴﻤﻴﺎی ﺟﺎﻥﻫﺎ ﺑﺮ ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛ « ﻫﻤﻮ که پاﻳﺎﻥ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻛﻴﻤﻴﺎی ﻭﺟﻮﺩ ﻋﺎﺭﻓﺎﻥ ﻭ عیار ﺯﺭ ﻭ ﺳﻴﻢ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﺮﻛﺰ پیشوﺍﻳﺎﻥ ﻋﻠﻮی ﻭ ﻣﺤﻮﺭ ﺷﺮﻳﻌﺖ ﻣﺼﻄﻔﻮی ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺭ ﻓﺮﻭﺯﻧﺪﻩ؛ یعنی ﺍﺑﻮ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ موسی اﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻛﻪ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺧﺪﺍی ﺍﻭ باد.»