تاریخ نمونه های زیادی از آزادی خواهان را نشان می دهد که پس از مبارزات طولانی و تحمل مرارت های کمرشکن، اما بعد از رسیدن به قدرت، خود به همان روش هایی متمسک شده اند که علیه آنها جنگیده بودند. آنان به این ترتیب آرمان ها و مواعید خویش را نفی کرده اند.
خانم آنگ سان سوچی که پس از سالیان سال مبارزه برای رهایی میهن از دیکتاتوری نظامیان و بعد از رفع حصر خانگی ۱۵ ساله اش با رای هموطنانش به قدرت رسیده است، در آزمون عملی آزادی شکست خورد. او بر نسل کشی مسلمانان میانمار توسط نظامیان کشورش عملا مهر تایید زد و بدتر از آن مانع رسیدگی ماموران سازمان ملل شد، که خواستار تحقیق در این زمینه بوده اند.
وضعیت اقلیت روهینگیا (مسلمانان) در برمه که از سوی سازمان ملل «تحت تعقیب ترین اقلیت جهان» توصیف شده، از زمان قدرت یابی خانم سوچی تغییری نکرده است.
درست است که نیروهای مسلح میانمار هنوز قدرت زیادی دارند و خانم سوچی نیز کنترل کامل بر آنها ندارد، اما او می تواند جنایات نظامیان را مهار و محکوم کند و راه بر افشای بین المللی آنها بگشاید تا دست از قتل عام هم میهنان خود بردارند، نه اینکه با سکوت خود، انکار مدارک مستند، بستن راه کمک های بشر دوستانه به آسیب دیدگان، مخالفت با تحقیقات کارشناسان سازمان ملل و بدتر از همه با شورشی خواندن مسلمانان مظلوم و بی پناه، دست نظامیان را برای افزودن بر دامنهی نسل کشی باز بگذارد.
خانم سوچی ظاهرا به این دلیل با کشتار فله ای اقلیت مسلمان همراهی می کند که نظامیان کشورش از اعتراض احتمالی وی نزد افکار عمومی سوء استفاده نکنند و آرای او در انتخابات بعدی کم نشود.
متاسفم که برنده جایزه صلح نوبل پس از کسب قدرت چنان سقوط کرده است که نسل کشی اقلیت روهینگیا را توسط نظامیان خشونت ورز و آزادی ستیز کشورش تایید می کند و بر همهی موازین دموکراتیک و قوانین انسان دوستانه و صلح طلبانه پا می گذارد.
خانم سوچی ۵ سال پیش در اولین نطق انسان دوستانه و شجاعانه خود در پارلمان میانمار، پس از رهایی از حصر، بر «ضرورت وضع قوانین لازم برای حفظ حقوق اقلیت ها» و اینکه «حمایت از حقوق آنان نیازمند اقدام هایی بیش از حفظ زبان و فرهنگ و قومیت آنهاست»، تاکید کرد و بر «استقرار دموکراسی واقعی همراه با روح اتحاد،برابری حقوق و احترام دوجانبه» پا فشاری نمود. به این ترتیب مسلمانان را امیدوار کرد که با تامین حقوقشان “میانمار را برای همه میانماری ها” می کند.
دریغ و درد که هشدار درست آنگ سان سوچی که «ترس از دست دادن قدرت کسانی را که به آن عادت کرده اند، به فساد می کشاند»، امروز گریبان خودش را گرفته و «ترس از دست دادن قدرت» موجب ارتکاب بزرگ ترین خطاها و خیانت ها توسط او شده است.
نگارنده: مصطفی تاجزاده