با مشابه انگاری خاتمی و روحانی ( که البته این خطای استراتژیک آنهاست) تاریخ را به صورت یک کمدی فلاکت بار و طنز تراژیک در پیش چشم مردم می آورند هرچند تلاش بر این باشد که فضای جامعه را با داده های وارونه و آگاهی های کذب دچار مشکل کنند و سرمایه ی اجتماعی دولت را لاغر…
پرده ی اول:
(متاسفانه برخی مسئولان تحمل ندارندو پاسخ همه را زود میدهند) حجت الاسلام صدیقی ۱۶تیر۹۶
پرده ی دوم:
(احمدی نژاد متدین است و مرید آقا هم هست، انتظار میرود آقای احمدی نژاد خط شکن باشند/نشانه ی ایمان احمدی نژاد ولایت پذیری اوست/ قطعا رسانه ها براساس رسالت و امانت داری که بر عهده دارندباید همچون آئینه باشند، چرا که قلم مقدس بوده و خداوند هم به آن قسم خورد، از این رو رسانه ها باید بلندگوی حقایق و مصالح کشور باشند) حجت الاسلام صدیقی ۱۳ اردیبهشت ۹۰
پرده ی سوم:
(در انتخابات نباید به دنبال شاد کردن دشمنان و منافقان باشیم، بلکه باید از خدا بخواهیم کسی که هیاتی و امام رضا پسند و دلسوز و مبارزگر با فساد باشد انتخاب شود. باید خط را بشناسیم و ببینیم چه کسی غیرت دارد و همان را انتخاب کنیم/ برخی غیرت ندارند برای بیکاری جوانان تلاش نمیکنند و منتظرند بیگانه دست مارا بگیرد؛ افرادی که با بیگانه کاری ندارند و توجهی به بی حجابی و بدحجابی ندارند غیرت ندارند) حجت الاسلام صدیقی ۴ اردیبهشت ۹۰
پرده ی چهارم:
(تاریخ دوبار تکرار میشود بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی)
کارل مارکس هجدهم برومر لویی بناپارت
آزادی انتقاد بی شک یکی از مدترین شعارهای امروزی است که در میان مباحثات و تک و پاتک های قطبَین سیاست در ایران شنیده میشود، طرفین میکوشند با ارائه ی استنادات پرطمطراق خود را مدافع آزادی انتقاد جلوه دهند.
روزی روزگاری فکر برخی ارباب قدرت در سالهای ۸۴ الی ۹۲ طوری شکل گرفته بود که هر انتقادی را سیاه نمایی تعریف میکرد.
حامیان این قِسم از قدرت از هر ابزاری برای توجیه کارهای دولت مستقر استفاده میکردند. اما از سال ۹۲ به بعد جنبش خود به خودی انتقاد از همه و انتقاد چراغ راه ماست به طرز چشمگیری مورد توجه قرار گرفت، در این عملیات خود به خودی آگاهانه دیگر نه اصحاب رسانه به امانت داری توصیه میشوند و نه حتی در مورد رعایت مصالح کشور به آنها توصیه ای میشود و نه حتی به آنها یادآوری میشود که دولت فعلی هم مرید آقاست… چون در حال حاضر راستا و سوی انتقادات قوه ی مجریه است و حتی پاسخگویی برخی مسئولین به انتقادات هم اسباب تاسف و تکدر خاطر برخی دیگر را فراهم میسازد…
جریان مقابل دولت با این سبک انتقادات نتیجه ای نخواهد گرفت و در اینجا چند نکته حائز اهمیت است:
الف) انتقادات به قصد ( در فرآیند آگاهی قرار دادن ) مردم نیست و اصلی ترین دلیل، محتوای ضعیف سخنان ایراد شده است؛ شاید این روند فقط یک حرکت تاکتیکی باشد برای مشغول کردن دولت و احیانا (آتو) گرفتن از واکنش های احتمالی…
ب) جریان مقابل قشر فرودست جامعه را هدف قرار داده اما خوراک تهیه شده به این طبقه نخواهد رسید و اگر هم برسد پس زده خواهد شد آن هم به دلیل تضاد طبقاتی و از هم گسیختگی نسلی و سیاسی است و این البته دُز رادیکالیستی نقدها را کمی بیشتر خواهد کرد…
پ) شنیده نشدن صدای واحد از اردوگاه رقیب علی الخصوص در میان برخی ژنرال های تشکیلات…که جدیدا فرمان آتش بس یک جانبه را صادر کرده اند و این یعنی (زوال انتقاد) چون منتقد فضای ذهنی خود را جنگی تعریف نمیکند که پس از مدتی آتش بس دهد و این یعنی آشکار شدن نگرش اصلیشان به (نقد و انتقاد).
و امثال همین دلایل و استانداردهای دوگانه ی متعدد و الیگارشی پنداشتن این طیف، باعث شده مردم در تمامی رقابت های انتخاباتی پس از سال ۹۲ آنها را ناکام بگذارند….
ج) با مشابه انگاری خاتمی و روحانی ( که البته این خطای استراتژیک آنهاست) تاریخ را به صورت یک کمدی فلاکت بار و طنز تراژیک در پیش چشم مردم می آورند هرچند تلاش بر این باشد که فضای جامعه را با داده های وارونه و آگاهی های کذب دچار مشکل کنند و سرمایه ی اجتماعی دولت را لاغر…
اصلاحات با آرامش و تعامل پیش میرود، تخریبها و استانداردهای دوگانه و کمدی های تراژیک نباید این پروسه را با مشکل مواجه کند.
نگارنده:مسیح رهجو