حفظ میراث شهدا رسالتی است که از دالان‌های فرهنگی می‌گذرد

محمد احمد نایف می‌گوید: لبنان نمونه بارز انعکاس وفاداری در میدان بود. امروز جوانان لبنان نمادهای سرافرازی دارند که به آن‌ها اقتدا می‌کنند و از آن‌ها خط مشی می‌گیرند. جوانان لبنانی از عزم و اراده مصطفی بدرالدین، هوش عماد مغنیه و شجاعت قاسم سلیمانی الگو می‌گیرند.


«محمد احمد نایف»، شاعر لبنانی حوزه مقاومت و مجری شبکه المنار است. او سراینده‌ی قصیده‌ی «لا یرحل الشهداء: شهدا فراموش نمی‌شوند» است که لحظاتی پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی سروده شد. این سروده که نخستین سرود جهان عرب در نخستین لحظات شهادت فرماندهان مقاومت به شمار می‌رود، به نماهنگی حماسی تبدیل و به عاشقان مکتب شهید سلیمانی تقدیم شده است. با این شاعر درباره شهید قاسم سلیمانی گفتگو کرده‌ایم.


درباره قصیده حماسی «لا یرحل الشهداء» توضیح دهید و از احساس خود هنگام سرودن آن بگویید.


قصیده «لا یرحل الشهداء: شهدا نمی‌میرند» را ساعاتی پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس نوشتم. توفیق خداوند نصیبم شد و توانستم در چند ساعت هسته این کار را تکمیل کنم و از نخستین آهنگ‌هایی شد که از شبکه‌های مختلف رسانه‌ای پخش شد. ما در این قصیده با عبارت «تهران دست بر سلاح گذاشته است»، دشمنان را تهدید کردیم. ما یقین و اطمینان داشتیم که تهران به ترور فرمانده پاسخ خواهد داد و این پاسخ واقعا کوبنده بود که سطح سرود را بیش از پیش بالا برد. پس از مدتی برداران ایرانی خواستند که آهنگشان با این سرود ترکیب شود. در نتیجه نسخه مشترک دیگری را منتشر کردیم و ما به این موضوع افتخار می‌کنیم. من بسیار خوشحال هستم که این سرود مورد توجه رهبری قرار گرفت و توانستیم هر چند اندک به مردم و عاشقان شهید سلیمانی اعطا کنیم.


چرا شهید سلیمانی مورد توجه شما به عنوان شاعر قرار گرفت؟


شکی نیست که شجاعت سردار سلیمانی و پیروزی‌هایی که خداوند به دستان او محقق کرد، بارزترین عامل در بالا بردن محبوبیت او بود، چه بسیار که سربازان او را با خود در صفوف نبرد دیدند و مستضعفان او را در پس پرده و هنگام سختی‌ها و مصائب دیدند، فرماندهان او را در اتاق‌های عملیات می‌دیدند و وضعیت امنیتی‌اش مانع حضور او در شبکه‌های تلویزیونی و ارتباط مستقیم با مردم نشد، این در حالی بود که دشمن آمریکایی علنا و از طریق رسانه‌های خود درباره او و وسوسه‌های خود علیه او صحبت می‌کرد. در پنج سال گذشته همه نگاه جهانیان به نقطه‌ای از زمین – خاورمیانه – معطوف بود. او یکی از برجسته‌ترین رهبران عملیات بر روی زمین بود و پرچم‌های پیروزی را برافراشت. پس قاسم سلیمانی شایسته است پرچمی باشد که همه نیروهای محور مقاومت سرود آن را بخوانند. او شخصیتی بی‌نظیر و مصداق آیه شریفه (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ: محمد رسول الله و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و مهربانند) بود. دشمنان از او هراسان اما اهل ملتش دوستداران او هستند و هنگامیکه خداوند خواست نقش او را از جایگاه ملی به جایگاه منطقه‌ای تبدیل کند، جبهه دشمن را سراسیمه و هراسان کرد. شهید سلیمانی عشق و همدردی را برای رزمندگان میدان نبرد به ارمغان آورد. همه کسانی که سردار سلیمانی را می‌شناختند، از دانش و درایت عملیاتی، درایت رزمی و شجاعت او هنگام حضور در خط مقدم با لبانی که خنده از آن گم نمی‌شد، خبر داشتند، حال چگونه ممکن است که یک فرمانده علوی با این همه صفات مورد ستایش قرار نگیرد؟

شماره زمستان ۱۴۰۱ فصلنامه دربند منتشر شد
هم اکنون بخوانید


شکی نیست تلاطمی که کشورهای خاورمیانه پشت سر گذاشته‌اند در راستای جداسازی نیروها بین دشمنان، خائنان و مبارزان محور مقاومت تحمیل شده بوده. از این رو امروز خاورمیانه به دو محور تقسیم شده است: محور مقاومت با قهرمانان شهیدی چون «عماد مغنیه»، «قاسم سلیمانی»، «ابومهدی المهندس» و «بدر الدین» و محور شرارت که کشورهای سازشگر با اسرائیل و گروه‌های تروریستی که پشت سر آن‌ها آمریکا و اسرائیل قرار دارند. چنانچه «سیدحسن نصرالله» دبیر ل حزب الله فرمودند: «خون سلیمانی آمریکایی‌ها را از منطقه بیرون خواهد کرد» ما نیز به حکمت این رهبر بزرگ و برکات دعای رهبر عالی‌قدر «سیدعلی خامنه‌ای» ایمان داریم که در آستانه پیروزی قاطع و اخراج بیگانگان و مزدوران آن‌ها از این سرزمین‌های مقدس هستیم.


در تاریخ ما نمادهای مختلفی از شخصیت‌های نظامی را داریم که عموما خونخوار و ظالم بوده‌اند اما امروز در خاورمیانه نوع جدیدی از این قهرمان‌ها بازتولید شده‌اند. این اتفاق ناشی از چه عواملی‌ست؟


بله، جنگ‌های جهانی اول و دوم در عصر جدید برای بشریت فرماندهان نظامی و شاهان و امپراتوران انقلابی گرها و کودتاگرانی پدید آوردند که به ظلم و بی‌رحمی معروف بودند تا اینکه در سپیده دم تهران ستاره‌ای به نام روح الله ظهور کرد و درخشید، مردی که با دعا و درایت و صبر و پایداری معادله قدرت در منطقه را دگرگون کرد و برای ظهور حضرت مهدی «عج» کشوری را بنیان نهاد که فرماندهان بزرگی از «مصطفی چمران» گرفته تا «قاسم سلیمانی» تربیت کرد و همچنان نیز فرماندهان بزرگی به عرصه مقاومت تقدیم می‌کند که شرافت در برابر آن‌ها سر تعظیم فرود می‌آورد. این کشور بزرگ امروز دست یاری به سمت همه کسانی که اراده‌ای شبیه آن دارند دراز کرده است. لبنان نمونه بارز انعکاس وفاداری در میدان بود. امروز جوانان لبنان نمادهای سرافرازی دارند که به آن‌ها اقتدا می‌کنند و از آن‌ها خط مشی می‌گیرند. جوانان لبنانی از عزم و اراده مصطفی بدرالدین، هوش عماد مغنیه و شجاعت قاسم سلیمانی الگو می‌گیرند. این جوانان با اقتدا به این بزرگان پرچم ولایت را نسل به نسل تا ظهور حضرت مهدی منتقل می‌کنند.

گزارشی از بزرگداشت حافظ در لبنان
هم اکنون بخوانید


امروز هم حفظ میراث شهدا و رهبران رسالتی است که از دالان‌های فرهنگی آغاز می‌شود و به اعتماد نو به نقل از برنامه‌های رسانه‌ای ختم می‌شود. وظیفه هر نویسنده، شاعر، مداح و اهل رسانه است که در این عرصه نقش خود را ایفا کند. در سطح جهان مشرق می‌توانم بگویم که با همکاری یکدیگر گام‌های خوبی برداشته‌ایم اما هنوز به انتهای مسیر نرسیده‌ایم و باید به این راه ادامه دهیم تا عکس شهدا در هر کوچه و خانه و برزنی با افتخار و امتنان نصب شود.


شخصیتی مانند شهید قاسم سلیمانی چه اندازه قابلیت و جذابیت برای نویسندگان و شاعران عرب زبان حوزه خاورمیانه دارد؟


نویسندگان دو نوع هستند، نویسنده‌ای که با نویسندگی به دنبال کسب معیشت، شهرت و زندگی است و نویسنده‌ای که در نوشتن، حقیقت را جستجو می‌کند تا آن را ترویج دهد و بر این اساس جایگاه اخروی خود را ارتقا دهد. وقتی نویسنده یا شاعر طالب آخرت باشد، از همه مرزها و نژادها می‌گذرد و به دنبال شخصیتی برای نوشته‌های خود می‌گردد که شبیه حسین(ع) باشد، چراکه حسین(ع) در قلب و جان او حاضر است. او می‌نویسد تا از حقیقت دفاع کند و شخصیتی چون «حمید ابن مسلم» (از راویان منافق حادثه کربلا) در کالبد او حلول نکند. در اینجا می‌توانم از تجربه شخصی خود به عنوان یک شاعر در عرصه شعر مقاومت حسینی صحبت کنم، شاعر وقتی از حسین علیه السلام می‌نویسد محتاط می‌شود و مراقب است تا هر اسم و یا تشبیه و استعاره‌ای را در شعرش ذکر نکند که به کربلا و واقعه عاشورا توهین شود و یا آن را تضعیف کند، مثلا گاندی شخصیتی است که مردم درباره تحمل و مقاومت او اختلاف نظر ندارند، اما من به عنوان یک شاعر اهل بیت به خود اجازه نمی‌دهم نام او را در شعر حسینی بیاورم زیرا او از نظر عقیدتی کاملا با موضوع فاصله دارد، اما موضوع قاسم سلیمانی و عماد مغنیه کاملا متفاوت است، من در اشعار خود بدون هیچ ترسی قصاید انقلابی‌ام را با نام آن‌ها زینت می‌دهم و بر فحوای اشعارم بار معنایی می‌بخشم. چراکه بر اساس آنچه آموخته‌ام و می‌آموزم، می‌دانم که آن‌ها از از نظر اخلاق و شجاعت و اراده به یاران امام حسین (ع) شبیه‌ترین هستند.


انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + یک =

دکمه بازگشت به بالا