به گزارش ایسنا، کوروش سلیمانی اخیرا در یک فیلم تلویزیونی به نام «مسلوب» بازی کرده و پارسال نیز در کاری به نام «ایل دا» در چند قسمتِ اولِ آن ایفای نقش کرده بود.
سلیمانی سال گذشته همچنین در تئاتری به نام «سکوت سفید»، با مضمون تنهایی انسان مدرن، ایفای نقش کرد. او با حضور در اعتماد نو به نقل از برنامه رادیویی «استودیو هشت» درباره موضوع «تنهایی» گفت: آن نمایش بر اساس نمایشنامهای از تام استوپارد به نام «آرامش از نوعی دیگر» بود که برای اجرا نام «سکوت سفید» را برایش انتخاب کردند. این نمایش در مورد شخصیتی به نام جان براون بود که برای تنها بودن، خلوت کردن و استراحت به بیمارستان میرفت.
سلیمانی ادامه داد: امروزه بشر تحت تأثیر هجوم رسانهها، اخبار و اتفاقات مختلف، در حال از دست دادن شخصیت خود است و همه انسانها در حال پیدا کردن ویژگی های شخصی یکسان هستند. امروزه انسانها به همه اتفاقات واکنش یکسان نشان میدهند، در حالیکه تنها تا حدی لازم است که انسان در جریان اتفاقات قرار بگیرد و مابقی زایشی است که در تنهایی رخ میدهد. تنهایی مدنظر در این نمایش، تنهاییای بود که برای بشر لازم است. به این معنا که چون بشر تنها به دنیا میآید و تنها از دنیا میرود، اساسا و ذاتا تنهاست و در بعضی از موارد درک و پرداختن به این نوع از تنهایی باعث بزرگ شدن روح انسان میشود.
او اضافه کرد: درواقع گاهی انسان نیاز دارد به خود رجوع کند و با خودش خلوت کند، همانطور که در طول تاریخ بزرگان، فلاسفه، انبیا و انسانهای تاثیرگذار ، شبها حداقل ساعتی به آسمان خیره میشدند و در تنهایی خود به فکر فرو میرفتند که کجا هستند، چه کسی هستند، چه کاری میکنند.
این بازیگر در ادامه بیان کرد: این تفکری است که امروزه بشر از آن محروم است و باعث شده که انسانها به مسائل اساسی خود کمتر فکر کنند. نمایش سکوت سفید هم در همین راستا بود و قصد داشت که تلنگری برای انسانها باشد تا به روح خودشان توجه کنند.
سلیمانی افزود: ما باید در جایی صبر کنیم و به پشت سر نگاه کنیم که چه کارهایی انجام دادیم؟ چقدر گل لگد کردیم و چقدر گل کاشتیم؟ چقدر قلب شکستیم و چقدر قلبها را گرم کردیم؟ همین موارد باعث معنی پیدا کردن انسان میشوند. ما همیشه به جای بودن به داشتن فکر کردیم؛ یعنی تعریف ما از آدمها این است که چه چیزی دارند و هیچ وقت فکر نمیکنیم که چه هستند، گرچه این مساله خیلی مهم است.
او در پایان گفت: اگر در هر سختی و بلایی دلمان روشن باشد، آسان میگذرد اما اگر در آسودهترین شرایط باشیم و هیچ مشکلی نداشته باشیم ولی دلمان تیره، کدر و بدخواه باشد انگار در جهنم هستیم. ای کاش در فرصتهایی که اجبارا به دست آمده به این فکر کنیم که در حد خود، به عنوان یک شهروند، چقدر به شهروند دیگری احترام میگذاریم، چقدر اگر کالایی گران شده اما با قیمت قبل خریداری شده، سعی میکنیم با قیمت قبلی آن را بفروشیم؟ چقدر در فکر خودپسندی و خودخواهی و مالاندوزی نیستیم؟ اگر به این موارد فکر کنیم احتمالا بعد از کرونا میشود انتظار داشت خیلی بلاهای دیگر از سر مملکت برود.
انتهای پیام