نمایش«ماه در آب» جدیدترین کار «محمد یعقوبی» از ۲۳ آبان روی پرده است. این نمایش اولین بار سال ۸۵ در «سالن سایه» تئاتر شهر اجرا شد. این بار با تغییراتی در تئاتر باران روی صحنه میرود. سعید چنگیزیان و امیرحسین حسینی در اجرای قبلی این اثر بازی داشتند که الان حضور ندارند و «ماه در آب» با بازی ناهید مسلمی، آیدا کیخایی، علی سرابی، فهیمه امن زاده، مهدی کوشکی ،..اجرا میشود. داستان این نمایش درباره زنی به نام آی سودا است. مخاطب از طریق نقش باران با ماجراهایی از گذشته یک زندگی آشنا میشود.
به گزارش اعتمادنو به نقل از امید ایرانیان، «ماه در آب» در زمان نخستین اجرای خود جایزه بهترین بازیگری زن را برای ناهید مسلمی از جشن انجمن بازیگران خانه تئاتر به همراه داشت و متن این نمایشنامه هم کاندیدای دریافت جایزه از کانون ملی منتقدان شده بود. متن این نمایشنامه هم کاندیدای دریافت جایزه از ملی منتقدان شده بود.
«ناهید مسلمی» یکی ازپرکارترین بازیگران کنونی تئاتر، نمایش رادیویی و از پیشکسوتان این عرصه است. هر چند بسیاری او را به خاطر کارهای تصویریاش میشناسند. آخرین کار تصویری ناهید مسلمی بازی در سریال شهرزاد بود. ناهید مسلمی از پرورشیافتگان تئاتر پس از انقلاب است، او کار حرفهایاش را با «گروه آناهیتا اسکوئیها» آغاز و با بهزاد فراهانی برای اولین بار به صحنه رفت..او در سالهای اخیر بارها توانمندی خود را در عرصه هنر نمایش به اثبات رسانده است. قبل از نمایش «ماه در آب» ،«ناهید مسلمی» نمایش «سردار» به کارگردانی« نادربرهانی مرند» در کنار بازیگرانی چون «حسین پاکدل» و« نسیم ادبی» روی پرده داشت. با او درباره اجرای مجدد نمایش «ماه در آب » به گفتگو نشستیم:
– «ماه در آب» بعد از ده سال روی صحنه رفته است. حستان نسبت به اجرای مجدد این اثر چیست؟
کار با آقای یعقوبی همیشه لذت بخش است. مسائلی که ایشان در نمایشهایشان مطرح میکنند مسائل جامعه خودمان است و انگار حرفهای خودم را میزنند. من سه نمایش با ایشان کار کردم . «گلهای شمع دانی»، «تنها راه ممکن» و «ماه در آب». که برای ماه در آب و گلهای شمع دانی جایزه گرفتم . برای «گلهای شمع دانی» جایزه کانون منتقدین را گرفتم و اولین همکاریم با آقای یعقوبی بود. برای ماه در آب جایزه جشن انجمن بازیگران خانه تئاتر گرفتم. بعد از ده سال این کار باز تولید شده است و اجرایش لذت بخش است. طراحی صحنه نسبت به ده سال پیش تغییر کرده است و اجرا را دلنشین تر کرده است. این اجرا هم کماکان با استقبال شدید مردم روبرو شد.
-تفاوت متنهای ترجمه و متنهای ایرانی چیست.
نمایش ایرانیای که از مسائل جامعه خودمان حرف می زند خیلی قابل باورتر است و مخاطب ارتباط بهتری با اثر میگیرند. حرفهایی میزنند که به زندگی نزدیک است و اصلاً خود زندگیست. کما اینکه همین نمایش ماه در آب به مسائل ازدواج و مسئولیت پذیری آدمها میپردازد و همچنین به مسئله حضانت بچه وقتی مردی مسئولیت قبول نمیکند و اما باز قانون این اجازه را به او میدهد که اختیار بچه را داشته باشد. متاسفانه قوانین ما در این موارد هنوز مردسالارانه است. نمایش به این مسائل میپردازد. اصولاً آقای یعقوبی به مسائل اجتماعی گرایش دارند و مردم را خوب میشناسند. نمایشهای خارجی مسائل خودشان را دارند. متن برایم خیلی اهمیت دارد چه در نمایش چه در کارهای تصویری.در این ۳۲ سال که کار تئاتر کردهام سه کاری با آقای یعقوبی داشتهام و این سه کار از بهترین کارهایم بودهاند.
-شما تجربه کار در تلویزیون، تئاتر و حتی نمایش رادیویی به شکل جدی دارید از پس همه اینها برآمدهاید . چه تفاوتی میتوان بین اینها قائل شد؟
من کارهای تصویریام را مدیون تئاتر هستم. حس میکنم وقتی کار تصویر میکنم نقشها در آستینم هستند . کار تصویر چه در سینما چه تلویزیون برایم راحت است و این را مدیون تئاتر هستم. آخرین کار تصویری که داشتم شهرزاد بود. مردم به شدت با این کار ارتباط برقرار کردند.
-نظرتان درباره به اصطلاح تئاتری بازی کردن در کار تصویرچیست؟
مقدار زیادی دست کارگردان است که باید بازیها را کنترل کنند. از نظر من بازیگران تئاتر موفقند. جای خوشحالی دارد که بعد از این همه سالف کارگردانان سینما از بازیگران تئاتر در کارهایشان استفاده میکنند. بچههای تئاتر زحمت و مشقتی زیادی کشیدهاند و پول چندانی هم برای کارشان دریافت نمیکنند . لوس و نازک نارنجی نیستند و تحملشان از بچههای سینما و تلویزیون بیشتر است. من ده پانزده سال پیش وقتی برای یک کار تصویری میرفتم و میگفتم کارم را از تئاتر شروع کردهام کارگردانها به تئاتر ندیدن افتخار میکردند اما الان اوضاع تفاوت کرده است. مثلاً آقای فتحی برای شهرزاد بیشتر از بچههای تئاتر استفاده کرد و آمدند نمایشهای ما را از نزدیک دیدند و ما را انتخاب کردند.
-برعکسش چطور ؟ حضور چهرهها چه تاثیری روی تئاتر دارد؟
بعضی از بچههای سینما هم آمدند و تئاتر را امتحان کردند و موفق هم بودند. اما بعضی از بچههای سینما آمدند و تنها یک بار صحنه را امتحان کردند و خودشان متوجه شدند که کار تئاتر با سینما فرق دارد. بله چهره باعث فروش تئاتر میشود. خوشبختانه تئاتر در این چند سال اخیر خیلی موفق بوده است. شاید درصدی از این موفقیت هم به خاطر حضور چهرهها باشد. کاملاً یک چیز دوطرفه است گاهی بچههای تئاتر در کار تصویر موفق نیستند گاهی بچههای سینما در تئاتر موفق عمل نمیکنند.
-از کار در رادیو بگویید. چه فضایی دارد؟
من بعد از تئاتر ترجیح میدهم کار رادیو انجام دهم. سالهای گذشته در رادیو کارهای جذابی انجام میشد. متاسفانه در این سالهای اخیر کیفیت کارهای رادیو خیلی پایین آمده است. خیلی به رادیو و صدا بی محلی میشود. قبلاً برای من رادیو اینطور بود که روحم را ارضا میکرد.
-رادیو بیشتر از چه ناحیهای آسیب میبیند؟
اجازه نمیدهند که کارهای با کیفت ساخته شود. در گذشته ما خیلی از شاهکارهای جهانی را کار میکردیم. کارهایی که در ادبیات نمایشی مطرح بودند. اما الان این اتفاق نمیافتد . قبلاً رادیو فرهنگ داشتیم و آنجا نمایشهای مطرحی کار میکردیم. بچهها بسیار لذت میبردند.
-دستمزدها پایین است؟
نه به خاطر دستمزد نیست. چون تا بوده دستمزدها در رادیو پایین بوده است. کیفت متنها ضعیف شده است . مثل گذشته سردبیری وجود ندارد تا به کارها نظارت کند. رادیو مخاطب زیادی داشت واقعاً حیف است که مخاطبان خودش را از دست بدهد . اغلب هنرمندان میل زیادی برای کار در رادیو داشتند اما امروز سرخورده شدهاند.
-رادیو نمایش نتوانست جای رادیو فرهنگ را بگیرد؟
خیر. کارگردانان برجسته رادیو خیلی کم کار شدهاند. مثلاً آقای علی عمرانی کارهای شنیدنی زیادی داشتند اما دیگر سالهاست در رادیو نیستند. بچهها دلسرد شدهاند. دیگر اهمیتی داده نمیشود که متنهای قوی کار بشود. خیلی وقتها که کار تئاتر ندارم دوست دارم.برای رادیو کار کنم اما وقتی سراغ رادیو میروم سرخورده میشوم.
-شنیده شده که روی متنها مثل سابق تمرین نمیشود.
چون متنها ساده هستند و پیچیدگی چندانی برای شخصیت پردازی ندارد. چند سال پیش «خانه اعتماد نو به نقل از برنارد آلبا » را با «علی عمرانی» کار کردیم. متن زیبابی بود و بسیار به فرهنگ ایران نزذیک بود. اما این روزها با یک بار سرسری خواندن متن آن را متوجه میشوی. انگار قرار است حرف بزنی نه اینکه نقش بازی کنی. لازم نیست برایش پرسپیکتیو در بیاروی و تخیل کنی . شخصیتها روزمرهاند. همان یکبار خواندن کافیست حیف است رادیو از دست برود.