به گزارش ایسنا، مطالعههای فراوان اپیدمیولوژیکی و ژنتیکی بر نقش دو عامل ژنتیک و محیط در ایجاد بیماری MS تأکید دارند. این بیماری افراد را در تمام سنین تحت تأثیر قرار میدهد، اما در میان افراد ۲۰ تا ۴۰ ساله شایعتر است. بهعلاوه، بیماری MS در زنان شایعتر از مردان و همچنین در نقاطی از دنیا مثل اروپای شمالی، آمریکا و کانادا نیز از شیوع بالاتری برخوردار است. همچنین افرادی که در خانواده خود بیماری مبتلابه MS دارند، دارای ریسک بالاتری برای ابتلا به این بیماری نسبت به سایر افراد جامعه هستند.
آنگونه که متخصصان میگویند، امروزه از ترکیبهای درمان دارویی و درمانهای فیزیکی گوناگون برای کاهش علائم یا حتی تلاش برای خاموش و نهفته کردن این بیماری استفاده میشود. استفاده از برخی داروهای استروئیدی برای تخفیف علائم بیماری مفید هستند، هرچند هنوز درمان قطعی برای MS پیدا نشده اما بهتازگی، استراتژی جدیدی برای درمان MS بهوسیله سلولهای بنیادی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس مطالعهها نشان میدهند که سلولهای بنیادی جنینی و سلولهای بنیادی مشتق شده از افراد بالغ، سلولهایی مناسب برای ترمیم میلین یا همان غلاف سلولهای عصبی محسوب میشوند.
در همین رابطه، گروهی از محققان کشور از دانشگاه علوم پزشکی قزوین و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پژوهشی مروری را انجام دادهاند که در آن کاربرد انواع سلولهای بنیادی در درمان بیماری MS یا همان مالتیپل اسکلروزیس مورد بررسی واقع شده است.
محققان فوق برای انجام این تحقیق با جستجوی کلیدواژههای مرتبط با این موضوعات در پایگاههای اطلاعاتی معتبر پزشکی، بهطور عمده PubMed، مقالههای مختلفی را جمعآوری کرده و سپس از بین این موارد، مقالههایی که بیشترین ارتباط را با اهداف تحقیق خود داشتند، انتخاب و مورد بررسی دقیق قرار دادند.
بر اساس نتایج این بررسیها، درمان سلولی، یک درمان بالقوه امیدبخش برای مالتیپل اسکلروزیس بهویژه برای آن دسته از بیمارانی است که در حال حاضر هیچ درمان مناسبی برای آنها وجود ندارد. سلولهای بنیادی میتوانند در بدن بیمار به سلولهای عصبی ازجمله الیگودندروسیت ها تمایز یابند و به بازسازی میلینهای سلولهای عصبی یا نورونها کمک کنند.
در این خصوص، شهرام دارابی، محقق مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی قزوین و همکارانش در این پژوهش میگویند: «دلیل اصلی ایجاد بیماری MS هنوز ناشناخته است. بااینحال، استعداد ژنتیکی همراه با تأثیر عوامل محیطی نقش مهمی در تولید این بیماری ایفا میکنند. تاکنون آثار درمانی تعدادی از داروهای تعدیلکننده ایمنی و ضدالتهابی برای MS مطالعه شده است. بااینحال، درمانهای فعلی قادر به توقف کامل پیشرفت بیماری و تخریب نورونها نبوده است».
آنها میافزایند: «طبق مطالعات بررسیشده، NSC ها یا سلولهای بنیادی عصبی، آثار مفیدی در یک مدل حیوانی از بیماری مزمن پیشرونده فوق نشان دادهاند. اگرچه خواص سرکوبکننده ایمنی و خواص تعدیلکننده ایمنی ناشی از NSC مهم هستند، نتایج نشان میدهند که توانایی ورود به مکانهای التهابی نیز یک عامل کلیدی است که آثار مثبت و کارآمد NSC ها را ثابت میکند. بااینحال، یکی از نقاط ضعف موجود در این رابطه، استخراج NSC ها از سیستم عصبی مرکزی انسان یا موش است، زیرا کشت NSC ها، ویژگیها و خصوصیات آنها را نسبت به نشانههای فضایی و زمانی درون بدن تغییر میدهد. بنابراین، این NSC های کشت دادهشده ممکن است متفاوت از آنهایی باشند که در بدن یافت میشوند».
علاوه بر این موضوع، بررسیهای محققان فوق نشان میدهد که کشتهای آزمایشگاهی چنین سلولهایی، نیاز به زمان و هزینه قابلملاحظهای برای رسیدن به NSC های مناسب برای تجزیه پروتئومیک، بهویژه در مورد سلولهای انسانی، دارد.
دارابی و سه همکار دیگرش، بهعنوان مجریان این پژوهش اعتقاد دارند: «یکی از روشهای جدید مورد توجه در این خصوص، بحث تحریک NSC های درون بدن توسط فاکتورهای رشد است که یک رویکرد جالب برای درمان MS است و نیازمند تحقیق بیشتر برای نشان دادن پتانسیل درمانی آن است».
به بیان پژوهشگران مورد اشاره که نتایج این تحقیق را در فصلنامه «پژوهش در پزشکی» منتشر کردهاند، «پیوند سلولهای بنیادی از هر منبع سلولی میتواند یک درمان مطمئن و مؤثر برای MS باشد. بااینحال، ازآنجاکه تاکنون هیچ مطالعه کنترلشدهای در مقایسه با درمان سلولهای بنیادی وجود ندارد، پیدا کردن پاسخی مطمئن در مورد ایمنی و کارآیی این نوع درمان برای بیماران مبتلابه MS، نیاز به تحقیقهای جامع در آینده با گروه بزرگی از بیماران دارد».
نشریه «پژوهش در پزشکی» که بهصورت چهار شماره در سال منتشر میشود، متعلق به دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است.
انتهای پیام