فاطمه شریفی، کارشناس سیاسی و بین الملل در یادداشتی با عنوان معاملهای با حاصل جمع صفر، نتیجه بازی جدید اروپا با ایران نوشت: در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ تهران با کشورهای موسوم به ۱+۵ بر سر اعتماد نو به نقل از برنامه صلح آمیز هسته ای خود به توافقی تحت عنوان اعتماد نو به نقل از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دست یافت. بر اساس این توافق چه ایران و چه طرفهای مقابل متعهد به انجام اقداماتی شدند، با اجرایی شدن برجام و حتی قبل از آن، ایران به تمامی آنچه توافق کرده بود، جامهی عمل پوشاند. این در حالی بود که حرکت سایر بازیگران در مسیر تحقق وعده هایشان بسیار کند بود و شاید از همان روزهای اول، بد عهدی و بی عملی آنها شروع شد، تا ترامپ در آمریکا به قدرت رسید.
با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا از برجام خارج شد و تمامی نتایج حاصله از چانه زنیها و مذاکرات بیش از یک دهه، به محاق رفت. مرور زمان نشان داد که سایر اعضای برجام، علیرغم سر و صدای زیاد در حمایت از حفظ برجام، اراده یا توان انجام تعهداتشان در قالب برجام را ندارند. بی عملی سایر بازیگران موجب شد تا ایران اعلام کند که به تنهایی قادر نیست تمامی بار برجام را به دوش بکشد. ایران بدون اینکه برجام را نقض کند، بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ گامهایی را برای کاهش تعهدات خود، برداشت. در کشاکش کاهش گام به گام تعهدات ایران، لحن اروپا تغییر کرد و نهایتا سه کشور اروپایی بدون در نظر داشتن اینکه بی عملی آنها در کنار خروج آمریکا از برجام موجب وضعیت کنونی شده است، موضع طلبکاری گرفته و با صدور بیانیهای از ایران خواستند تا زمینه را برای مذاکرات بلندمدت درباره اعتماد نو به نقل از برنامه هستهای و مسائل مرتبط با امنیت منطقهای از جمله اعتماد نو به نقل از برنامه موشکیاش فراهم کند. تروئیکای اروپا چندین بار در نامه به دبیر کل سازمان ملل متحد مدعی شدهاند که اقدام ایران در ساخت و راهاندازی موشکهای بالستیک با قطعنامه۲۲۳۱ سال ۲۰۱۵ شورای امنیت سازمان ملل در تضاد است. این در حالی است که در قطعنامه مذکور تنها با لحنی غیرالزامآور از ایران «خواسته شده»، موشکهایی را که «دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای هستند»، آزمایش نکند. آنها بخوبی آگاهی دارند که رهبر انقلاب تولید و استفاده از سلاح هستهای را حرام اعلام کرده و در این راستا جمهوری اسلامی ایران متعهد شده که از دانش هستهای برای اهداف نظامی استفاده نکند. آژانس انرژی هستهای هم بارها طی گزارشهای خود صلح آمیز بودن اعتماد نو به نقل از برنامه هسته ای ایران و عدم انحراف آن را تایید کرده است. وقتی چنین فتوا و تعهدی وجود دارد، ایران نیازی به داشتن موشکهایی که قابلیت حمل کلاهک هسته ای را داشته باشند، ندارد. ایران بارها این مطلب را گوشزد کرده و تأکید نموده که هیچ یک از موشکهایش برای حمل کلاهک هستهای طراحی نشدهاند. همچنین ایران اعلام کرده که اعتماد نو به نقل از برنامه های نظامی کشور، تدافعی بوده و قابل مذاکره و رایزنی نیست.
ادعاهای سه کشور اروپایی را می توان فرار به جلو دانست، چرا که آنها نتوانسته اند به تعهدات خود عمل کنند، بنابراین با وارد ساختن اتهاماتی علیه کشورمان، می خواهند انفعال و ناکامیهای خود را به فراموشی سپرده و ایران را عامل اصلی شکست برجام معرفی کنند. آنها می خواهند با چنین دستاویزی، ایران را مجبور به آغاز بازی یا معاملهای جدید کنند که نتیجه ی آن محروم شدن مردم کشورمان از حقوق مسلم خود می باشد. شواهد نشان میدهد اروپا سناریوی تازهای را در ارتباط با برجام تعریف کرده و هر کدام از بازیگران با توجه به موقعیتی که دارند، عهدهدار نقشی متفاوت هستند. انگلیس به واسطه رابطه نزدیک جانسون با ترامپ مواضع آمریکا را تکرار میکند و از توافق جدید با ایران سخن میگوید. هر چند تغییر لحن و فعل انگلیس مسئله تازهای نیست و لندن چندین بار ایران و سیاست های تهران را در کاهش تعهدات برجامی به چالش کشیده، اما هیچ زمان به این صراحت از توافق جدید سخن نگفته بود. از همین رو تغییر ادبیات این بازیگر ناظران را متعجب کرد تا جائیکه برخی از ناظران هم بر این باورند که جانسون چندی است که با رهبران آلمان و فرانسه درباب برجام گفتوگو داشته و به نظر میرسد که مواضع این سه کشور اروپایی در ارتباط با ایران به یکدیگر نزدیک باشد.
آلمان به واسطه کاهش محبوبیت مرکل در عرصه داخلی، نقشی خنثی پیدا کرده است، بنابراین برلین نه خواهان تنش است نه پایان برجام! در کاخ الیزه نیز رئیسجمهوری فرانسه از رویکرد پیچیدهای در ارتباط با برجام پیروی میکند. از تماس تلفنیاش با روحانی، میزبانی از ظریف و هیئت ایرانی در حاشیه اجلاس گروه هفت در بیاریتز و تلاشهایش برای تحقق اینستکس گرفته تا مسئول دانستن ایران در حملات پهپادی به آرامکو، جملگی نشان دهنده تاکتیک پیچیده و در عین حال لغزنده پاریس است. والاستریت ژورنال نیز در این باره نوشت: «فرانسه تلاش کرد تا در یک میانجی دلسوز در ظاهر، زمینه را برای متقاعد کردن همتای آمریکاییاش برای لغو تحریمها یا اجرای طرح معافیتها فراهم کند، اما تاکید تهران بر لغو تحریمها به عنوان پیش شرط رایزنیها و پافشاری ترامپ بر کمپین فشار حداکثری، فرانسه را بر سر دو راهی قرار داده است.» فرانسه برای پایان دادن به سردرگمیاش، در میانه تنشهای تهران و واشنگتن موضع جدیدی را اتخاذ کرده و به نظر می رسد هم صدا با متحدان اروپاییاش در راستای سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران در حرکت است. اروپا تلاش دارد تا با توسل به سیاست چماق و هویج (تهدید و تشویق) بستر را برای پایان توافقی که به واسطه وابستگی اش به ایالات متحده قادر به اجرای مفادش نیست، هموار سازد.
تلاش سه کشور اروپایی برای تغییر زمین و قواعد بازی، از این امر ناشی می شود که آنها بدون اجازه آمریکا قادر به هیچ کاری نیستند و ملزم هستند که طبق خواسته آمریکا حرکت کنند. با وجود چنین واقعیتی، ایران به منظور بستن راه هر گونه بهانه جویی از سوی کشورهای اروپایی، پس از نقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل از سوی آمریکا، یک سال اقدامی نکرد و صبر استراتژیک پیشه گرفت. بی عملی اروپا در این مدت موجب شد تا ایران راهی غیر از کاهش تعهدات برجامی نداشته باشد. مقامهای کشورمان ماههاست در واکنش به رویکرد منفعلانه اروپا اندک اندک تعهداتشان را کاهش دادهاند تا اروپا را مجاب به تحقق وعده هایش کنند. تاکتیکی معقول که هدف از آن یادآوری اجرای تعهداتی است که ماحصل ۱۲ سال رایزنی و تکیه بر مولفه دیپلماسی بوده است. در این میان آنچه با اهمیت است سرنوشت برجام در میانه کنشها و واکنشهای حاکم است. موضع آمریکا به واسطه سیاستهای دوگانه ترامپ مشخص نیست. اروپا نیز برای پنهان کردن کاستی هایش با آمریکا هم صدا شده و ایران هم کماکان بر موضع بر حق خود تاکید دارد. اگر شرایط بدین گونه ادامه یابد، سناریوهای دیگری نیز مطرح خواهد شد؛ شاید اروپا قصد دارد، زمینه را برای رسیدن به توافقی متعادل ذیل برجام فراهم کند. اجرای این سناریو عقلانی تر به نظر میرسد، چرا که اروپا به خوبی میداند سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران با شکست مواجه شده و قدم گذاشتن آن در مسیری مشابه، معاملهای با حاصل جمع صفر را رقم خواهد زد.
انتهای پیام