مشارکت اجتماعی، سنگ بنای توسعه متوازن شهری

مفهوم «مشارکت» یک فرایند ذهنی اکتسابی است که فرد آنرا در طول زمان و در گستره آشنایی با آموزشهای شهروندی، تمرین نموده و فرا می گیرد.
در واقع، رابطه میان مشارکت و “توسعه متوازن” در یک جامعه شهری، رابطه میان گردش خون و کالبد انسان است.
بدون دستیابی به مفهوم مشارکت اجتماعی و نهادینه کردن آن در ذهن و جان شهروندان، دستیابی به یک توسعه متوازن شهری، سرابی بیش نخواهد بود.
اما این مشارکت چگونه حاصل خواهد شد؟
این یک اصل اساسی در تعریف روابط اجتماعیست که یک “شهرنشین”، لزوماً یک”شهروند” نیست چرا که شهرنشینی، نیاز به طی مراحل فراگیری و آموزش ندارد و تنها با اسکان در هر نقطه از یک شهر، هر فردی می تواند به صفت شهرنشین متصف شود. در حقیقت شهرنشینی یک فرایند نیست بلکه منوط به مکانیست که فرد در آن اسکان می یابد اما دستیابی به مرتبه شهروندی، به عنوان تحصیل یک فرایند اجتماعی انسان ساز، نیاز به آموزش و فراگیری دارد. در واقع، یک ” شهروند”، شهرنشین یا روستانشینی است که به حقوق و تکالیف خود در ارتباط با جامعه و شهر و روستایی که در آن زندگی می کند آشناست و بدان پایبند است و دیگران را نیز به پایبندی به این حقوق تشویق می کند.
شهروندان آگاه، تمام حقوق شهروندی مصرح در قانون را می شناسند و به روشی خردمندانه و قانونمدارانه، این حقوق را مطالبه می کنند و همچنین می دانند که در قبال جامعه، منطبق با قوانین جاری، مسئولیتها و تکالیفی به عهده آنها نهاده شده که همواره می کوشند تا این تکالیف را به بهترین وجه انجام دهند. در واقع، در نگاه یک شهروند، مطالبه حقوق خود همواره در کنار مراقبت در ایفاء مسئولیتها معنا پیدا می کند.
شهر، به مثابه یک موجود زنده است که گاه شاد است و گاه غمگین. گاه سرزنده است و گاه دل افسرده. زمانی چالاک و پرنشاط و هدفمند است و شاید زمانی دیگر سردرگم و گیج و بی هدف. آنچه خمیرمایه اصلی و شاکله بنیادین شهر را تشکیل می دهد، شهروندان هستند.
یک شهر، هر چه قدر هم در حوزه سخت افزاری و گسترش امکانات شهری و توسعه کالبدی و نما و مبلمان و فضای سبز و آسفالت معابر و…، پیشرفت کند و با مدد تکنولوژیهای گوناگون، به توسعه فیزیکی دست یابد و هر آنچه در این وادی هزینه نماید، مادامی که از شهروندان آگاه به حقوق و مسئولیتهای خود تهی باشد، چشم انداز روشنی برای دستیابی به توسعه متوازن شهری پیش روی خود نخواهد داشت و مدیریت شهری در آن شهر، قطعاً مسیر توسعه را نادرست و به خطا تعریف نموده و طی کرده است.

روحانی تنها نیست!
هم اکنون بخوانید

در حقیقت شهرنشینان دست یافته به مرتبه شهروندی، پایه توسعه اجتماعی در شهرها هستند و واضح است که مشارکت مدنی شهروندان در اداره هر شهر، سنگ بنای توسعه متوازن شهریست.
کافیست نگاهی هر چند گذرا به فعل و انفعالات روزمره زندگی شهری در اطراف خود بیاندازیم تا نقش مشارکت شهروندان در ساختن و داشتن شهری پیشرو، خلاق، هوشمند، پاک، هدفمند، پرنشاط، شهروندمحور و متوازن را ببینیم و دریابیم.
به عنوان مثال اگر شهرنشینان در شهری به مرتبه شهروندی دست یافته و آموزشهای لازم را در این خصوص فرا گرفته باشند، خواهیم دید که تنها در یک موضوع به نظر ساده و پیش پا افتاده ی ” بازیافت زباله شهری” چه تحولی ایجاد خواهد شد.
یک شهروند، اولاً می کوشد تا تولید زباله خود را به حداقل ممکن برساند و ثانیاً به زباله خانگی به چشم ” آشغال” و ” دور ریختنی” نگاه نمی کند. او در وهله اول تلاش می کند دانشی را فرا بگیرد که بتواند خود از زباله های بازیافتی خانه خود، ابزاری کارامد و مفید خلق کند و در وهله بعد، می کوشد تا با تفکیک صحیح و اصولی زباله ها، نقش خود در بازیافت دور ریختنی های تولیدی را به خوبی ایفاء نموده و در حقیقت به حلقه ای از زنجیره ارزشمند تولید ثروت از زباله شهری بدل شود.
این مثال به خوبی به ما نشان می دهد که تلاش مدیران شهری و حکمرانان برای ارتقاء شهرنشینان به شهروندان، در حقیقت تلاش برای ارتقاء سرمایه اجتماعیست که بسیار ارزشمند است و راهیست که همه جوامع پیشرو در توسعه شهری آنرا پیموده اند و جز این راه هر چه باشد، اتلاف منابع، هدر دادن زمان و به بیراهه رفتن بی حاصل است.
شهرداریها، به عنوان نهادهای اجتماعی مردم محور و سازمانهای مدنی شهروند مدار، که نقش مدیریت شهری را در شهرهای سراسر کشور به عهده دارند، هم برای ارتقاء جامعه در مسیر دستیابی به توسعه متوازن شهری و هم به منظور کاستن از بار مشکلات و معضلات حوزه عمل خود در شهر، موظفند در قالب کارگاه های آموزش شهروندی، شهرنشینان را در حداقل زمان ممکن و در چارچوب اعتماد نو به نقل از برنامه ای دانش محور، هدفمند و واقع نگر، به سمت دستیابی به مرتبه شهروندی رهنمون شوند و مشارکت پذیری اجتماعی را به سطحی مطلوب برای دستیابی به یک توسعه متوازن شهری برسانند.
این تنها مسیر خردمندانه، منطقی، درست و مانای رسیدن به یک جامعه توسعه یافته شهروندمدار است که منابع مالی به کار گرفته شده در آن نیز، نه هزینه های جاری کم بازده، بلکه سرمایه گذاری بلند مدت هدفمند و پربازده خواهد بود.
ایجاد و راه اندازی پایگاه های آموزش شهروندی در تمام محلات شهر و بهره گیری از توان نخبگان و متخصصان هر محله یا اساتید مربوطه در ارائه آموزش به ساکنین محلات برای رهنمون سازی ایشان به مسیر دستیابی به مرتبه شهروندی و حرکت به سمت فراگیری مشارکت اجتماعی برای نیل به هدف توسعه متوازن شهری، نه تنها گام موثری در مسیر ” محله محوری” جهت به نمایش گذاشتن و بهره مند شدن از توان و ظرفیتهای همه محلات شهر است، بلکه اصلی ترین، عمیق ترین و اصولی ترین کاریست که شهرداریها به عنوان یک نهاد اجتماعی شهروندمدار، در راستای هدف آبادانی و توسعه متوازن شهری، موظف به انجام آن هستند.
در حقیقت، واقعیتهای موجود به ما می گوید که جز این برای داشتن شهری پیشرو و شهرنشینانی دست یافته به مرتبه شهروندی، راهی نداشته و نخواهیم داشت.
یادمان باشد که بزرگترین و ارزشمند ترین سرمایه هر شهر، بزرگ راه ها و پارک ها و پل ها و ساختمانهای چندین طبقه و ماشینها و خانه های مجلل و… نیست بلکه اصلی ترین و کارامدترین سرمایه هر شهر، شهروندانی هستند که حقوق اجتماعی و شهروندی خود را می شناسند، آنرا در مسیری درست مطالبه می کنند و در عین حال تکالیف و مسئولیتهای اجتماعی خود در قبال دیگر شهروندان و حاکمیت را نیز به موقع به منصه ظهور می رسانند.
این چنین شهری، می تواند کاملاً امیدوار باشد که نه تنها به یک توسعه متوازن شهری دست یافته ، بلکه در مسیر رسیدن به یک جامعه اخلاق مدار، خلاق و پیشرو گام برداشته و سرمایه اجتماعی خود را نیز روز به روز ارتقاء بخشیده و از گزند حوادث به دور داشته است.

آیا گروه موسوم به«اقدام علیه ایران»در وزارت خارجه آمریکا در رسیدن به اهداف معین شده ، موفق خواهد بود؟
هم اکنون بخوانید

سید حسین پایدار اردکانی
عضو حزب جمهوریت و سرپرست روزنامه نسیم صبا در استان یزد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − 3 =

دکمه بازگشت به بالا