از قاپیدن دریابندری تا فحش کاری برای ترجمه کتاب

به گزارش ایسنا، بر اساس خبر رسیده، نشست «نخستین حلقه ویرایش در نشر ایران» از سلسله‌نشست‌های انتقال تجربه، با حضور  منوچهر انور، سیروس پرهام و فتح‌الله مجتبایی پیشکسوتان ویرایش در دفتر انتشارات فنی ایران برگزار شد.  

 بهنام رمضانی‌نژاد – بازرس انجمن صنفی ویراستاران – که اجرای این اعتماد نو به نقل از برنامه را بر عهده داشت در سخنانی گفت: همراهی با بزرگان ویرایش باعث شده هیئت‌مدیره انجمن بتواند نهادی را، که سابقه  اداری و سازمانی نداشت، شکل بدهد. این انجمن، با آن‌که به‌سال نوپاست، به پشتوانه دست‌اندرکاران و مشاورانش می‌تواند با افتخار بگوید که به‌تجربه میان‌سال است.

او همچنین با نقل جمله‌ای از عبدالحسین آذرنگ مبنی بر این‌که «باید با نگاهی گذشته‌یاب، اکنون‌شناس، و آینده‌نگر تاریخ نشر و ویرایش را بکاویم»، اظهار کرد: ویراستاران حلقه اتصال ناشر و پدیدآور و مخاطب‌اند. لذا تلاش کرده‌ایم ارتباطمان را با هر سه ضلع برقرار کنیم.

سپس فریبرز مجیدی – رئیس هیئت‌مدیره انجمن صنفی ویراستاران –  گفت: هدف از نشست‌های انتقال تجربه مروری است بر پیشین ویرایش و نیز ثبت آن‌ها و تدوین تاریخ شفاهی ویرایش. این افتخاری است که امروز میزبان سه تن از مفاخر ملی کشور هستیم. ابوالحسن نجفی، کریم امامی و همایون صنعتی‌زاده را از دست داده‌ایم. و نجف دریابندری هم آن‌قدر تندرست نیست که بتواند در کنار سه تن از دوستان و همکارانش حاضر باشد و نخستین حلقه ویرایش در نشر ایران را کامل کند. به همین دلیل با پخش فیلم کوتاهی از دریابندری سعی کرده‌ایم به او ادای دِین کنیم؛ گویی که در جلسه حضور دارد.

 
در ادامۀ نشست، بخش‌هایی از فیلم «پیرمرد و دریا» (مستند ناهید رضایی درباره تاریخ ترجمه در ایران) که درباره نجف دریابندری بود، پخش شد.
 دریابندری در فیلم در جواب این‌که کتاب‌های «وداع با اسلحه» یا «پیرمرد و دریا» را کسی به او معرفی کرده یا خودش سراغ آن‌ها رفته، می‌گوید: «نه، کسی معرفی نکرده بود. خودمان می‌خواندیم. آن موقع که جوان بودیم کِرم کتاب بودیم به قول آبادانی‌ها!»

پس از پخش این فیلم، علی بهرامیان – نسخه‌شناس، تاریخ‌پژوه، ادب‌پژوه، و دبیر نشست –  گفت: تاریخ فرهنگی این مملکت را در هفتاد سال اخیر نمی‌شود بدون حضور کسانی نوشت که لحظه‌به‌لحظه این تاریخ را ساخته‌اند.

 او همچنین درباره تاریخچه کلمه «ویرایش» سؤال کرد و گفت ‌که گویا اولین بار  محمد مقدم آن را به کار برده.

در پاسخ،  فتح‌الله مجتبایی بیان کرد: غالب چیزهایی که مرحوم مقدم و صادق‌ کیا می‌گفتند چیزهایی بود که استادشان، ذبیح بهروز، می‌گفت. او با این‌که زبان‌های ایران قدیم را نمی‌دانست ریشه‌شناسی‌های خوب داشت، مثلاً ازل و ابد را او ساخته بود. گمان کنم واژه ویرایش ساخته مرحوم بهروز بوده است. بعد استفاده از این کلمه در دوره‌ای که ما در فرانکلین مشغول ویراستاری بودیم کم‌کم رایج شد.

هفته وحدت فرصتی برای گفتمان وحدت آفرین است
هم اکنون بخوانید

 منوچهر انور نیز درباره شروع کارش در فرانکلین بیان کرد: من به‌عنوان کتابخوان آمدم. همایون صنعتی‌زاده یک بار کتابی را نشانم داد که جلد براق سفیدی داشت و روی آن مینیاتور اعلا چاپ شده بود و نثری عالی‌ داشت. گفت ما این کتاب‌ها را در ایران چاپ می‌کنیم. تو هم بیا برای ما کتاب بخوان و گزارش بنویس. برایت میز می‌گذاریم و رویش تا طاق کتاب می‌چینیم. خلاصه من به فرانکلین آمدم و مشغول کار شدم. آن موقع، امیرحسین آریان‌پور جلد دوم تاریخ تمدن را ترجمه کرده بود. نثر خیلی قشنگی داشت. صنعتی‌زاده گفت که مقابله کنم. گفتم که دارم گزارش می‌نویسم. گفت آن را بگذار کنار و این کار را انجام بده. به‌هرحال مقابله کردم و دیدم که کتاب را کاملاً تلخیص کرده و کلیات را آورده، درحالی‌که ویل‌دورانت با لحن شاعرانه جزئیات را توضیح می‌دهد. چندماهی طول کشید. بعد آریان‌پور آمد و وقتی کار را دید گُل از گُلش  شکفت و گفت عالی است. بعد از چاپ کتاب، صنعتی‌زاده آمد و گفت تو شدی ادیتور.
 او افزود: آن موقع، سال ۳۷، به من پانصد تومان می‌دادند که حقوق خوبی بود. از آن ماه یک‌دفعه شد ۱۵۰۰ تومان. حجم کتاب‌ها زیاد بود و من دیدم یک نفری این کار شدنی نیست. صنعتی‌زاده گفت ادیتور استخدام کن. من به نادرپور پناه بردم و او گفت آقافتحی [استاد مجتبایی] ما چطوره؟ گفتم که او در دانشگاه بوده‌، اگر بپذیرد که عالی است و من نجات پیدا کرده‌ام. و این‌طور شد که ما او را قاپیدیم!

انور ادامه داد: بعد حجم کتاب‌ها همین‌طور زیاد می‌شد و ما نیرو نیاز داشتیم. صنعتی‌زاده دوباره گفت که خودت کسی را بیاور. آن موقع دکتر عبدالرحیم احمدی هم بود. گفت کسی را می‌شناسم که خیلی خوب است. منظورش نجف دریابندری بود. یک روز آمد، با آن عینک ته‌استکانی. حضورِ غایبی یا غیبتِ حاضری داشت. یک‌جور حالت غریبی بود. کتابی را جلویم گذاشت که اسمش «بیگانه‌ای در دهکده» ترجمه شده بود، در حالی که اسم اصلی کتاب «بیگانه غریبه» بود. گفت اسم «بیگانه‌ای در دهکده» را شاملو انتخاب کرده و می‌خواهد آن را در خوشه چاپ کند. به صنعتی‌زاده گفتم دریابندری را بقاپ! خلاصه، بعد از آمدن دریابندری، ما شده بودیم یک مثلث و با هم تعاطی افکار داشتیم.
 
 سیروس پرهام هم در شروع صحبت‌ خود با اشاره به عنوان نشست، گفت: به نظر من، بدترین عنوانی است که می‌شد انتخاب کرد. بله، ما سه نفر از نظر زمانی نخستین ویراستاران هستیم. ولی کارهای ویرایشی بیش از هزار سال است که در ایران انجام می‌شود. جمیع مصححان کتاب‌ها از شعر و نثر، جمیع کسانی که کتاب‌ها را تحشیه می‌کنند، و کسانی که برای کتاب‌ها پی‌نوشت می‌نویسند، همه، ویراستارند. مثلاً دوره سه‌جلدی «تاریخ‌نامه طبری» که منسوب است به بلعمی، یکی از نمونه‌های عالی کار ترجمه‌ای و ویرایشی است. اما اتفاقی که در انتشارات فرانکلین افتاد این بود که برای اولین بار ناشر عملاً موظف شد کتاب‌ها را و عمدتاً کتاب‌های ترجمه را ویرایش کند. البته آن زمان اصطلاح ویراستار نبود. کتاب که چاپ می‌شد رویش می‌نوشتند زیر نظر فلانی.

وقتی تحمل نام «میرحسین موسوی» را ندارند توقع خلق ادبیات انقلاب بیهوده‌است
هم اکنون بخوانید

فتح‌الله مجتبایی نیز درباره شروع کارش در فرانکلین گفت: دومین کتابی که ویرایش کردم تاریخ عربِ فیلیپ خلیل حتی بود که ابوالقاسم پاینده آن را از عربی ترجمه کرده بود. سرِ این کتاب کارمان با مترجم به فحش و فحش‌کاری کشید [می‌خندد]. کتاب را دادند که ویرایش کنم. با متن مقابله کردم و دیدم اصلاً مطابقت ندارد. انگار کسی آن را خوانده و نقل به معنی کرده. به صنعتی‌زاده گفتم قابل ویرایش نیست و باید از نو ترجمه شود. او اصرار داشت که تا وقتی پاینده وکیل مجلس است این کتاب چاپ شود و به دستش برسد. بنابراین، من کتاب را از نو ترجمه کردم. وقتی آقای پاینده فهمید، آمد مؤسسه فرانکلین. به من گفتند آقا، فرار کن! فرانکلین یک زیرزمین داشت که تویش مجسمه بود. رفتم بین مجسمه‌ها قایم شدم. وقتی دادوقال تمام شد، گفتند این فحش‌هایش را داد و رفت. تو کار را ادامه بده. بعد کتاب منتشر شد و پشت جلد آن از من برای ویرایش کتاب تشکر کردند.
 
در این نشست همچنین عارف خرمشاهی – پسر بهاءالدین خرمشاهی – برای نکوداشت ویراستاران نسل اول فرانکلین شعری از  خرمشاهی خواند.

در این نشست  حسینخانی و  محمد نبوی از نشر آگاه،  آموزگار از اتحادیه ناشران،  ساغروانی از هرمس، خانم گلی امامی، خانم مهشید نونهالی،  حسن انوری، هرمز همایون‌پور، اصغر مهرپرور، مهندس محمدرضا داهی،  فرشاد فدائیان، کارگردان،  محسن روستایی از سازمان اسناد کتابخانه ملی،  حافظیان از کتابخانه ملی، و  موموندی از وزارت ارشاد حضور داشتند.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × یک =

دکمه بازگشت به بالا