آیا گروه موسوم به«اقدام علیه ایران»در وزارت خارجه آمریکا در رسیدن به اهداف معین شده ، موفق خواهد بود؟

چندی پیش و به دنبال تحریم های مجدد ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و با هدف ایجاد ساختار جدید اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی شده جهت فشار همه جانبه به ایران، مایک پمپئو وزیر امورخارجه ایالات متحده خبر از تشکیل ” گروه اقدام ایران ” داد و سیاست اصلی این گروه نیز بطور روشن و واضح فشار جهت تغییر سیاست های ایران عنوان گردید که در واقع در نظر بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی هدف پنهانی و اصلی این سازوکار جدید در نهایت براندازی نظام سیاسی ایران است که در بسیاری از نشریات معتبر ایالات متحده نظیر واشنگتن پست نیز مطالبی در تأیید این فرضیه به رشته تحریر درآمده است. 

پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام و علنی تر شدن سیاسیت های خصمانه ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران که زمینه برخی تنگناهای اقتصادی را در داخل ایران فراهم نمود، بسیاری از کارشناسان تحلیل هایی در خصوص نمایشی بودن اینگونه حرکات ارائه دادند و عنوان شد که در آینده نزدیک جنگ لفظی میان سران دو کشور بالا خواهد گرفت ولیکن در مقطعی امکان مصالحه و مذاکره با توجه به برخی منافع منطقه ای مشترک و نیز اوضاع خاورمیانه بوجود خواهد آمد و طرفیت نهایتا به گزینه گفتگو خواهند رسید. با روی کارآمدن وزیر خارجه جدید ایالات متحده مایک پمپئو شاهد رویکردهای سختگیرانه تری بودیم که از آن جمله می توان به شروط دوازده گانه آمریکا برای مذاکره با ایران اشاره نمود. شروطی که به عقیده بسیاری از کارشناسان بایستی هدف مذاکره تعیین میشدند، بعنوان پیش شرط مطرح گردید و این سوال بزرگ را در اذهان شکل داد که پس با وجود این پیش شرط ها اساسا دیگر بر سر چه موضوعی طرفین میخواهند مذاکره کنند ؟ پس هدف برای مسئولین ارشد ایالات متحده چیزی فراتر از مصالحه با ایران و یا ایجاد توافقات جدید بر سر مسائل مطرح نظیر هسته ای یا غیره می باشد و آن سیاست براندازی نظام سیاسی ایران است.
در این مقطع که دولت ترامپ تمام ظرفیت های خارجی خود را جهت ایجاد محدودیت های اقتصادی ، سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران بکار گرفته و رایزنی های بسیاری را با هم پیمانان خود در جهت فشار به ایران آغاز نموده، ایجاد یک سازوکار جدید با اهداف معین و اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی شده تحت عنوان ” گروه اقدام ایران ” هدف نهایی حاکمان کاخ سفید را عیان ساخت که البته مخالفت های بسیاری را نیز به دنبال داشته و بسیاری از سیاست مداران و تحلیلگران سیاسی ارشد اروپا و آمریکا و نیز کشورهای همپیمان با ایران را بر آن داشت که بصورت علنی با این سازوکار جدید به مخالفت برخیزند زیرا زمینه چینی برای سقوط و براندازی یک نظام سیاسی حاکم که بعنوان کشوری مستقل در بسیاری از پیمان های بین المللی حاضر است و بتازگی نیز توافقی جامع را در سطحی بسیار بالا با ۶ کشور قدرتمند دنیا به امضا رسانده و از طرفی پشتوانه عظیم مردمی و حمایت داخلی را همراه دارد، امری عبث و قابل سرزنش می باشد.

سردرگمی در سیاست خارجی ایالات متحده و بیانات متناقض مسئولین کاخ سفید در این روزها باعث شگفتی بسیاری از کارشناسان سیاسی گردیده است. وقتی مایک پمپئو در ماه مه گذشته دوازده پیش شرط را برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد، چهار مورد از این شروط مربوط به اعتماد نو به نقل از برنامه هسته ای ایران بود که آمریکا خواستار بازرسی های دقیق تر و گسترده تر از همه مراکز هسته ای و نظامی ایران بود که شامل اعتماد نو به نقل از برنامه های موشکی ایران نیز میشد که در نظر اول هیچ کشور مستقلی با این درخواست موافقت نمی کند . زیرا هر کشوری اعتماد نو به نقل از برنامه های نظامی سری و استراتژیکی را دنبال می کند که البته با توجه به توافقنامه های بین المللی و منطقه ای میان کشورها بایستی در چارچوب های مشخص شده ای حرکت کنند و در خلاف صلح جهانی عملی صورت نپذیرد که البته ضامن تشخیص این مهم نیز شورای امنیت سازمان ملل است که با توجه به گزارشات کارشناسان خود در این خصوص تصمیم گیری می نماید. ولی اینکه یک کشور بصورت یکجانبه خواهان بازرسی دقیق از مراکز نظامی کشوری دیگر با اهداف مشخص باشد، اساسا پذیرفتنی نیست. شروط دیگر آقای پمپئو در خصوص سیاست های منطقه ای ایران و جنبه های دیگر رفتار جمهوری اسلامی بود نظیر آزادی شهروندان آمریکایی بازداشت شده، حمایت از گروه های شبه نظامی در یمن، لبنان ، عراق و فلسطین و نیز خروج نیروهای ایرانی از سوریه که با توجه به سیاست های آشکار ایران در مبارزه با تروریست های داعش و نیز حمایت ایران از مردم مظلوم یمن و فلسطین و نیز توافقات منطقه ای با دولت های سوریه ، عراق و لبنان، اساسا این موضوعات نیز نمیتواند بعنوان پیش شرط مطرح شود زیرا جمهوری اسلامی ایران عملی برخلاف مصالح ملی کشورهای مذکور و یا صلح منطقه ای مرتکب نشده است. سردرگمی و تناقض گویی های مسئولین ارشد ایالات متحده آنجایی آشکار میشود که به یکباره آقای ترامپ سخن از مذاکره بدون قید وشرط با ایران را مطرح می کند و بلافاصله پس از چند ساعت وزیر امور خارجه شروط جدیدی را مطرح می کند که در آن شروط جدید ، اینبار تغییر رفتار ایران با شهروندان خود را نیز ملاحظه می کنیم. و این تناقضات و دخالت های آشکار در امور داخلی یک کشور مستقل جز سرزنش و استهزاء دست آورد دیگری نخواهد داشت و اینجا بود که وزارت خارجه ایالات متحده در زمینه منسجم تر کردن اقدامات خود علیه جمهوری اسلامی ایران دست به ابتکاری جدید زد و گروهی را با عنوان ” اقدام ایران ” با اهداف مشخص که نهایتا به براندازی سیاسی نظام حاکم ایران منتهی میشود، ایجاد نمود.
در خصوص شکل گیری گروه جدید موسوم به ” اقدام علیه ایران ” نیز باید گفت که این سازوکار جدید نیز آینده موفقیت آمیزی نخواهد داشت . دلایل بسیاری برای این مساله قابل طرح می باشد که در این مقال به چند مورد اشاره می شود.
۱- سیاستمداران آمریکایی خواسته منطقی و معقولی که قابل پذیرش در نظر تحلیلگران و کارشناسان باشد ، از حکومت ایران ندارند و عمده اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی های ایشان جهت فشار و محدودیت سازی برای جمهوری اسلامی ، مربوط به سابقه خصومت ایشان با نظام جمهوری اسلامی است که نزدیک به چهل سال از سال ۱۹۷۹ تا کنون همواره در دوره های مختلف ریاست جمهوری آمریکا در جریان بوده است.
۲- عمده پیش شرط های تعیین شده در گفتمان مسئولین وزارت خارجه آمریکا ، خود بایستی هدف مذاکره باشند. اگر بناست ایران همه این خواسته ها را برآورده سازد ، پس اساسا برای چه باید مذاکره کنند و هدف از مذاکره رسیدن به کدام دستاورد خواهد بود ؟ و اینکه خواسته ها و منافع جمهوری اسلامی ایران در کجا تعریف خواهد شد ؟
۳- تحریم های کنونی که ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران وضع نموده ، بسیار کم اثر تر و محدود تر از تحریم های قبل از سال ۲۰۱۵ میلادی هستند. زیرا بسیاری از همپیمانان آن زمان ایالات متحده بخصوص کشورهای قدرتمند اروپایی که در کنار آمریکا قرار داشتند ، در مقطع کنونی علیه آمریکا موضع گرفته اند و او را همراهی نمی کنند.
۴- در دنیای کنونی و با توجه به پیچیدگی های بسیار زیاد مناسبات اقتصادی کشورها راههای گسترده دور زدن تحریم ها از طریق توافقنامه های چندجانبه اقتصادی و نیز ایجاد سازوکارهای جدید اقتصادی در مناطق مختلف جهان ، بسیار سخت است که یک کشور را بتوان از طریق اهرم های اقتصادی تحت فشار قرار داد. و اگر این موضوع حادث شود نیز تأثیر آن به اندازه سال های قبل و دهه های قبل نخواهد بود.

اعتماد کامل مردم به لیست امید تکلیفی بر عهده نمایندگان قرار داده است
هم اکنون بخوانید

۵- فشارهای کنونی که به ایران وارد می شود ، با توجه به توافقنامه هسته ای و پایبندی اخلاقی و فنی جمهوری اسلامی به این توافق ( با توجه به گزارشات مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی ) و رایزنی های گسترده سیاسی ایران با دیگر کشورها و البته اذعان دولت های عضو توافقنامه هسته ای ۲۰۱۵ به پایبندی ایران ، سبب محبوبیت سازی برای جمهوری اسلامی خواهد شد و موضع خصمانه ایالات متحده را برای جهانیان آشکارتر خواهد ساخت و اگر ایران همچنان با قدرت و جدیت به سیاست های سازنده و تعاملات خود با دیگر دولت های اروپایی و سایر قدرت های جهانی ادامه دهد ، موجب تقویت جبهه ایران نیز خواهد شد.
۶- با وجود این فشارها حمایت مردم و گروه های سیاسی مختلف داخل نظام از حکومت مستحکم تر و منسجم تر خواهد شد و همانطور که در دوره قبل ( تحریم های سال ۲۰۱۱ میلادی ) شاهد بودیم ، مردم با تحمل برخی فشارهای اقتصادی که البته اینبار پیش بینی میشود اثرات محدودتری داشته باشد، بیشتر حول محور نظام اسلامی مجتمع خواهند شد که البته با توجه به درخواست ها و تقاضا های غیرمنطقی ایالات متحده که عزت و آبروی هر ملتی را خدشه دار می کند، این موضوع دور از ذهن نخواهد بود.
مساله پایانی اینکه گروه اقدام علیه ایران نیز همانند تشکلات و سازوکارهای مشابه قبلی امید به توفیق نباید داشته باشد تا زمانی که ترامپ نتوانسته اعتماد جمهوری اسلامی را جلب کند. در تاریخ سیاست بین الملل ، این همه تناقض گویی بهمراه رفتارهای قلدر مآبانه ای که در ماههای اخیر از رییس جمهور ایالات متحده مشاهده شده نظیر نداشته است. نه تنها ایران که هیچ کشوری نمی تواند به چنین سیاستمداری اعتماد کند. خروج یکجانبه از توافقی که سالها برای تدوین آن زمان صرف شد و گروه های کارشناسی هزاران ساعت وقت برای نگارش بند بند آن توافق مصروف داشتند و در پایان و به دنبال چندین سلسله مذاکرات فشرده و متمرکز مسئولین ارشد ۶ قدرت جهانی بهمراه ایران آن را امضاء نموده و حتی قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل متحد باتفاق آرا ( از جمله آمریکا ) تصویب شد ، امری غیر قابل هضم و مذموم در نظر ایران و دیگر کشور هاست. سخن آخر اینکه اگر ایالات متحده به راستی خواهان برقراری ارتباط با نظام مستقل و مردمی جمهوری اسلامی ایران است، تشکیل این گرو ها با اهداف مشخص که صرفا ضربه زدن به منافع ایران و نهایتا براندازی سیاسی می باشد ، نه تنها راهگشا نیست بلکه دیوار بی اعتمادی مسئولین و مردم ایران را به دولتمردان ایالات متحده بیش از پیش بلندتر می سازد.

تعیین سقف افزایش اجاره‌بهاء در دولت
هم اکنون بخوانید

 

نگارنده:صادق شیرکوند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − دوازده =

دکمه بازگشت به بالا