اندر احوالات جاده های جان گیر و بی حساب

به بهانه حادثه جاده ای اخیر در نیاسر کاشان؛
خبرهای تکراری که در شمار بی اهمیت های حوادث جای می گیرند و در حقیقت هیچ وقت تکراری نخواهند شد؛ اخباری که از جان دادن انسان هایی گزارش می دهد که دل به جاده های ناامن این سرزمین دوخته اند و حتما پی امیدی، منتظری و …راهی راه شده اند.
این اخبار هیچ وقت قصد تکراری شدن ندارند. بهتر است جای سپردن این نوع خبرها به دستان کم حافظه تاریخ، یک بار هم شده از خود بپرسیم چرا ایران در بین تمام كشورهای جهان، مقام اول را از لحاظ نبود ایمنی در راه‌ها و تلفات جاده‌ای به خود اختصاص داده است؟ و چرا جان آدمی در این میان کم اهمیت ترین خسارت شمرده می شود؟
بنابر اعلام سازمان بهداشت جهانی در میان عواملی كه بیش از بقیه به مرگ و میر انسان‌ها می‌انجامد، حوادث جاده‌ای و سوانح رانندگی مقام یازدهم را دارد و روزانه به طور متوسط سه هزار نفر در سراسر جهان بر اثر این گونه حوادث جان خود را از دست می‌دهند و این در حالی است كه در ایران، تلفات جاده‌ای دومین عامل مرگ و میر شهروندان است
از سوی دیگر اگرچه تلفات نیروی انسانی بدترین پیامد هر تصادف است اما باید اذعان كرد كه كوچك‌ترین آمار در خسارات سوانح رانندگی مربوط به كشته‌شدگان است و طبق برآوردها، حدود دو میلیون مصدوم، نود هزار معلول دائمی و بیش از شش هزار میلیارد تومان خسارت مالی، محصول تصادفات جاده‌ای در هر سال است که البته باید به این آمار ناقص سهم مهم و قابل تأمل ویرانی روح و روان خانواده های ایرانی را بیافزاییم. خانواده هایی که آرامش خود را در جاده هایی منتهی به ناامنی گم کرده اند و هر از گاهی سوگوار عزیزی در راه…

و اما بی مقدمه یک سؤال؛
مدیریت که ما را این روزها به ‌راحتی در جاده‌ها و مسیر سیلاب‌ها و … می‌کشد، آینده‌نگری و پیشگیرى براى بهترین حالت موجود است یا نه بدترین امکان حادثه یا رویداد را با همه جوانب در کف استانداردهاى موجود، باید مورد توجه قرار دهد تا راه هرگونه ابتلا بر شرایط احتمالى خطر در آینده را ببندد.
آیا شرایط بنز s۵٠٠، فلان آقا، در امکان حادثه بررسى می‌شود یا پراید من و نکش نمیر سایپا. بی‌شک در جامعه اخلاق مدار با لحاظ رعایت ادب هر مقام، براى هر امکانى در جاى خودش با هر ظرف و ظرافتى باید بتواند به ‌پیش بینى رسیده و حادثه را ببیند والا یک بچه دوازده‌ ساله با حق امضای برخى از به‌ اصطلاح مدیران ما هم می‌داند که این‌ طرف جاده باید از آن ‌طرف جاده با مثلاً مانعى به نام بلوک سیمانی جدا شود؛ اما هرگز نمی‌داند استاندارد شیب جاده در سرپیچ یعنى چه؟
وجود سه تا پنج‌متر پهنه‌ شنى به طول … كيلومتر در وسط جاده ، که هر آن امکان شن گیر شدن ماشین‌های عبورى را، براى ایجاد هر انحراف فرمانی خواهد داد، یعنى چه؟

درد دلى با دكتر حسن روحانى به بهانه آغاز كار دولت
هم اکنون بخوانید

نمی‌داند بلوک سیمانى در ابتدا باید با موانع منعطف امکان شدت ضربه را گرفته و با چراغ‌ قرمز خطر، هشدارى به راننده مقابل بدهد یعنى چه؟
اصلاً ما سال‌هاست که مدام افتتاح می‌کنیم بدون آنکه حواشى متن را براى سلامت امروز و فرداى مردم، اصلاح‌کرده باشیم، اصلاً نگاه کردن و تنظیم و نگهداشت احسن را یاد نگرفته‌ایم، کاهش خطر را نمی‌دانیم. یادم نمی‌رود تمام تحقیقات علمى دانشجویان صنعتى شریف، می‌گفت؛ فلان محور امکان بى آرتى با لحاظ استانداردها را ندارد، یک مردى اجرا کرد و تازه گفت؛ دیدید می‌شود!
اصلاً براى فضاى بارى به هر جهت جامعه ایرانى، توسعه بر مبناى علم و مطالعه چه مفهومى دارد وقتى تفکر؛ هراس من مردن در سرزمینی است که مزد گورکن از جان آدمی در آن بیشتر باشد، بزرگ‌ترین پارادایم به ظهور رسیده در آن است. چندى پیش دوستى براى جلسه‌ای به یکی از شهرهای أطراف می‌رفت پرسیدم تو چه‌کار به فلان شهر دارى؟ گفت می‌روم از بین چند نَفَر، مسئول دفتر شهردار انتخاب کنم. تا از خودمان باشد! نگاه حزبى صرف به تصدى حوزه‌های خدمت به مردم، بزرگ‌ترین آفت، براى پرهیز از شایسته‌سالاری و درگیرشان به حاشیه‌های نامربوط سیاسى و عدم توجه عالمانه به سرنوشت خلق‌الله است.
در حادثه شنبه پیش، محور اردهال نیاسر کاشان، بار دیگر نشان دادیم که تا اتفاقى رخ ندهد، از خواب خرگوشى بیدار نمی‌شویم. البته اگر به بهانه‌ هر اتفاق، سطح مطالبه گرى صاحبان مصائب، از حد کافى آگاهی برخوردار باشد و الا مردم که دچار دل‌زدگی‌های ناشى از مسائل اقتصادى بوده و تاب فریادشان نیست، پس روز از نو و روزى ما هم.

سقف خالص پرداختی ماهیانه مقامات ارشد سیاسی ۱۰ میلیون تومان است
هم اکنون بخوانید

اما به‌راستی سازمانها، ادارات، و ارگانهاى مسئول مستقيم و غير مستقيم اينگونه موارد، کجاى سند وضعیت این‌گونه حوادث، پاسخگوى هوشمندى جامعه بوده‌اند که حالا باشند.

تو مدیر باش و بمان، که همین را عشق است. حتماً صف اول نماز جمعه هم یادت نرود و ریش مصلحت بی‌ریشه، اصلاً بی‌خیال آن پیامبرى (ص)، که هنگام گذاشتن سنگ لحد قبر فلانى، به عرب معترضى که می‌گفت قرار است خاک روى لحد بیاید چقدر سنگ را با دقت می‌گذاری؟ جواب دهد که؛ خداوند دوست دارد تا کارت را به نحو احسن انجام دهى. آرى زشت است امت نبى، این سیره عملى زیبا را مورد توجه قرار ندهد! راستى چه مسلکى داشتند آن‌هایی که فلان مهندس اجنبى را، زیر پل ورسک نشاندند تا از استحکام بِنَاى پل در عبور قطار میهنى مطمئن شوند، یک‌وقت نکند مردم آسیبی ببینند. خدا کند کمى شرم روى کفه‌ نامیزان وجدان برخى از مدیران ما کشیده شود.
آیا مردم‌داری یعنى این؟
براستى كه از أمت نبى بودن ، وفادارى در ثبات و مصداق اين كلام جضرتش را به اوج رسانيده ايم كه ؛ من از كفر امتم نمى ترسم اما از تدبيرشان …
کمیت عافیت چند خانواده، روى در نقاب خاک بکشد، غفلت را باور کرده‌اید.
زشت است فلان مدیر به خانواده داغدار بگوید،
مرگ فرزند شما سبب خیر شد!!
یعنى نقص ما در مرگ عزیزان شما پیدا و حل می‌شود. غم‌انگیز است سرنوشت امیرحسین‌های زیارتى و نسرین‌های سجادى!

نگارنده:  محمدثابت ایمان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 4 =

دکمه بازگشت به بالا