کار سیاسی کردن یا شوهر سیاسی کردن؟! مسأله این است!

افراد هر جامعه ای با انتخاب های مختلف، مسیر زندگی خود را تعیین می کنند. آیا می خواهیم فردی دانشگاهی و علمی باشیم؟ میخواهیم فعالیت مدنی داشته باشیم؟ اعتماد نو به نقل از برنامه های اقتصادی را دنبال کنیم یا علاقمندی های ادبی و هنری داریم؟ شاید هم چند گزینه از این موارد را مد نظر داریم و همزمان به آن ها می پردازیم. در هر صورت ورود به هر مسیری مناسبات و الزامات خاص خودش را دارد.
در این میان برخی افراد با حضور در احزاب و فضاهای مشابه، پرورش سیاسی یافته و در طی سالها کسب تجربه های متعدد در این تشکل ها آمادگی ورود به عرصه های سیاسی کشور و اثرگذاری بر ساختمان قدرت را پیدا می کنند. البته می توان یک هنرمند یا دانشمند سیاسی و… هم بود، اما نه بدون حضور و فعالیت و آموختن قبلی در جمع های سیاسی.
موضوعی که طرح شد درباره زنان نیز که همواره از ضرورت مشارکت سیاسی آنها سخن می گوئیم، صادق است یا لااقل بگوئیم باید صادق باشد!
سخن ما درباره رویکرد گرایش اصلاح طلبی به این موضوع است که در ظاهر امر این رویکرد به حضور زنان در قدرت همان است که اشاره شد، اما آنچه در عمل شاهد آن هستیم چیز دیگری است.
زنان بسیار زیادی در طول بیش از یک دهه پیش به احزاب و گروه های سیاسی وارد شدند، بطور جدی فعالیت کردند و امروز کنشگران توانمندی هستند که آماده ورود به عرصه های اجرایی و مدیریتی اند، اما برای این مهم شانس بسیار کمتری نسبت به زنانی دارند که هرگز جز میزبانی از مهمانان شوهر، پدر و یا برادر سیاسی خود، کار دیگری در حوزه سیاسی نکرده اند، زنانی که ممکن است در زمینه های مختلف دیگری توانمند باشند و باید در جای خود موجبات رشد ایشان و اثرگذاری شان در جهت خیر جامعه فراهم شود، اما درباره امور سیاسی عمومأ بی تجربه و ناکارامد هستند.
در سالهای اخیر هنگام بکارگیری زنان در مناصب سیاسی و مهم تر از آن و بطور گسترده تر در لیست های انتخاباتی اصلاح طلبان، حضور این زنان وابسته به خاندان سیاسی چشمگیرتر بوده است. بسیاری از افراد موثر در بستن لیست های انتخاباتی اصلاح طلبان در این سالها از حضور زنان خانواده های شناخته شده سیاسی استقبال زیادی می کنند، همان افراد موثری که علی رغم تشکیلاتی بودن خود، در برابر حضور زنان صاحبنظر و پرورش یافته و با هویت سیاسی مشخص که در مناسبات سیاسب حرفی برای گفتن دارند، مقاومت می کنند.

هرچه ما می‌بافیم، وزارت صنعت پنبه می‌کند
هم اکنون بخوانید

اما چرا؟ چرا زنانی که تجربه ساده ترین کنشگری سیاسی را ندارند، و تجربه سیاست ورزی حتی در حد حضور در مناسبات خرد سیاسی را ندارند، عمومأ از نظر افراد تصمیم گیرنده جریان اصلاحات نسبت به زنان تلاشگر سیاسی ارجحیت دارند؟ پاسخ این سوال با تجربه های حضور زنان وابسته و نتایجی که عاید آرایشگران پشت پرده سیاسی شده، قابل توضیح است. بر اساس مشاهدات این زنان به راحتی قابل مدیریت و جهت دهی هستند، با هر فشاری تسلیم می شوند، و گاهأ از طریق مردان خانواده و توافقات آنها با گروه هایی که قصد اثرگذاری و سهم خواهی دارند به سادگی قابل هدایت هستند.

این وضعیت اما احساس ناکامی زنان فعال سیاسی را موجب شده است، چرا که چشم انداز خوبی برای رشد این زنان در عرصه قدرت وجود ندارد. علاوه بر این از زاویه ای نگران کننده تر می توان گفت که نتیجه حاصل از این فرایند خراب شدن تصور جامعه نسبت به حضور زنان در جایگاه های قدرت است. آنچه بعنوان مثال می توان گفت روند انتخاب شهردارهای سراسر کشور است که این مدت شاهد بودیم در بسیاری از شهرها، رأی یک زن می توانست معادلات انتخاب شهردار را بر هم زند، زنی که گاه اولین تجربه سیاسی اش همین عضویت در شورای شهر بود و نتیجه اینکه گاه رأی این زنان تا مدت ها، مانند پتکی از تمسخر و تحقیر بر سر زنانی فرود می آید که می خواهند به عرصه قدرت وارد شوند.
البته در این نوشتار به زنانی که از خانواده های سیاسی اند و خود نیز از تلاشگران سیاسی هستند اشاره ای نکردیم، از نظر نگارنده این زنان به مراتب قادرند که توانمندی های بیشتری نسبت به دو گروه قبلی داشته باشند.

حواستان را جمع کنید!
هم اکنون بخوانید

در نهایت آنچه مسلم است این رویه در دراز مدت ضربه ای جدی به توسعه سیاسی کشور می زند، توسعه ای که اصلاح طلبان بیش از دیگر گروه های سیاسی، مدعی تلاش برای رسیدن به آن هستند.

 

نگارنده: آرزو فاطمی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 4 =

دکمه بازگشت به بالا