به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، بیش از دو سوم مسابقات فصل بیستویکم لیگ برتر فوتبال ایران گذشته است و هرچه مسابقات به خط پایان نزدیکتر میشود حساسیت رقابت بین تیمها برای قهرمانی، سهمیه لیگ قهرمانان و بقا در لیگ برتر بیشتر میشود و همین حساسیت منجر به ایجاد حاشیه و تنش مضاعف از سوی عوامل تیمها شده است.
یکی از مسائلی که همیشه فوتبال ایران در سطح باشگاهی و حتی ملی با آن مواجه بوده، اعتراض شدید مربیان، بازیکنان و دیگر عوامل باشگاهها به داوری است، اعتراضاتی که بعضاً با صدور بیانیه رسمی از سوی باشگاهها نیز همراه بوده است و گاهی اوقات این اعتراضها پیش از آغاز مسابقه و پیش از اینکه داور مرتکب اشتباهی شده باشد، آغاز میشود. در این بین کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال، در سالهای اخیر تقریباً پیش از هر فصل از برخورد قاطع با افرادی که درباره داوری اظهارنظر میکنند، خبر داده اما از فضای آشفته کنونی میتوان دریافت که این برخوردها به اندازهای که در حد یک عامل بازدارنده ظاهر شوند، نبوده است.
به طور مثال در بازی شب گذشته تیم فوتبال پرسپولیس مقابل هوادار که بیشتر شبیه به یک دعوا بود، رفتارهایی علیه داوری رقم خورد که تأملبرانگیز است. پرسپولیسیها بعد از بازی عنوان کردند نتایج در خارج از زمین رقم میخورد و در آن سوی میدان نیز رضا عنایتی با وجود اینکه در پایان بازی اعتقاد داشت داور کارش را خوب انجام داده، ولی در جریان بازی به دلیل اعتراضات شدید به داوری کارت زرد دریافت کرد!
جدا از موضوع تکراری اعتراضات به داوری که دیگر باید قبول کنیم به بخشی جدانشدنی از فوتبال ایران تبدیل شده است، مسئلهای که شاید کمی در این فضا عجیب به نظر میرسد برخورد متغییر برخی از سرمربیان لیگ برتری با این جریان است. بهعنوان مثال فرهاد مجیدی سرمربی تیم فوتبال استقلال، بعد از بازی با هوادار در هفته نخست لیگ برتر اعلام کرد قصد ندارد درباره داوری صحبت کند. مجیدی بعد از بازی هفته چهارم مقابل فجر نیز یک بار دیگر از این تصمیمش صحبت کرد.
این تصمیم البته خیلی دوام نیاورد و مجیدی در هفته پنجم در مواجهه با سؤال خبرنگاری مبنی بر فرصتسوزی استقلال با تساوی مقابل نساجی گفت: «در بازی قبلی اگر داور گل سالم ما را میگرفت و بازی ۲ بر صفر میشد، الان دیگر شما این سؤال را نمیپرسیدید. امروز نیز اگر آقای فغانی مقداری دقت میکرد و پنالتی ما را میگرفت، تیم من پیروز میشد. امیدوارم آقای فغانی آنقدر شهامت داشته باشد که برای پنالتی که امروز نگرفت، عذرخواهی کند».
مجتبی حسینی سرمربی تیم فوتبال پیکان نیز بعد از پیروزی مقابل هوادار در هفته دوم لیگ برتر، از تصمیمش برای عدم صحبت درباره داوری در سال جاری خبر داد، اما این مربی بعد از شکست تیمش مقابل استقلال و حذف از جام حذفی با انتقاد شدید از داوری عنوان کرد: «امیدوارم داورانی که ادعا دارند خیلی قوی هستند و باید بیشتر از این میدان ببینند، کمی از آقای فغانی یاد بگیرند».
رسول خطیبی سرمربی تیم آلومینیوم اراک دیگر مربی است که در این فصل در مواجهه با مسئله داوری رفتاری دوگانه از خود بروز داده است. خطیبی بعد از دیدار مقابل ذوبآهن در هفته هفتم لیگ برتر با اعلام اینکه تیمش از جمله تیمهایی است که تصمیم گرفته درباره داوری صحبت نکند، از کمیته داوران و فدراسیون فوتبال خواست که با مربیانی که قبل از بعد از بازیها درباره داوران صحبت میکنند، برخورد شود.
خطیبی اما مثل دو همکار دیگرش که رفتار متغیرشان در بالا قید شدند در مواجهه با شکست، رفتار دیگری در قبال داوری نشان داده است. او بعد از باخت ۲ بر صفر تیمش مقابل پرسپولیس در هفته هجدهم لیگ برتر با انتقاد شدید از داوری این بازی گفت: «داور کلمهای به کار برد که در حد شأن و شخصیت خودش بود!».
جواد نکونام، رضا عنایتی، ساکت الهامی و علیاصغر کلانتری نیز دیگر مربیانی بودند در مصاحبههای طول فصلشان به صورت موردی از تصمیمشان برای عدم اظهارنظر درباره داوری یاد کردند، ولی پیش یا بعد از آن درباره اشتباهات داوری در بازیهایشان گفتهاند. این موارد تنها مصداقهایی خرد از فضای آشفته فوتبال ایران را نشان میدهد، فضایی که ثابت میکند نه تنها نمیتوان روی حرف و تصمیم افراد حساب باز کرد، بلکه حتی نمیتوان با سکوت ارکان قضایی و کمیتههای مربوط، امید زیادی به برخورد با بینظمی، تخلف و هرج و مرج داشت.
مربیان در هنگام برد و در شرایط عادی مقابل دوربینها و افکار عمومی خود را مدافع حقوق جامعه داوری میدانند، ولی در زمان شکست با قاضیان بیپناه فوتبال، هفت پشت غریبه میشوند. در فوتبالی که سرمربیانش در فاصله یک پرواز و یک تماس رنگ عوض میکنند و در لحظه تعهد خود را زیر پا میگذارند، نمیتوان دوگانگی را تنها در رفتارشان درباره داوری محدود کرد، با این وضع نه میتوان به حمایت از داوری مربیان اعتماد کرد و نه به انتقاد آنها. حزب باد، واژهای غریب در آشفته بازار فوتبال نیست و اینجاست که در این پارادوکس فاحش و آزاردهنده رفتار و گفتار، نه میتوان قسم حضرت عباس را باور کرد و نه دم خروس را.
انتهای پیام/