فروش اثرم در حراج کریسیتی دوبی مسئولیت سنگینی بر دوشم نهاد/ مشکل قضایی با یک گالری دلیل پنج سال سکوتم است/ مسئولان حراج تهران هم قبول دارند که ایراداتی در کار هست

بیتا وکیلی عنوان گرانترین هنرمند زن خاورمیانه را دارد. او پس از پنج سال به تازگی نمایشگاهی از آثارش را برگزار کرده است. می‌گوید: دیگر آن آدم محافظه‌کار نیستم. فکر می‌کنم مسئولان حراج هم قبول دارند که ایراداتی هست و این نواقص باید پله پله برطرف شوند؛ لذا بیان انتقادها اتفاق بدی نیست.


به گزارش خبرنگار ایلنا، نقاشی یکی از هنرهایی است که همواره مورد توجه هنرمندان و مردم بوده و هست. حتی می‌توان گفت خاستگاه یا منشاء ایجاد برخی سبک‌ها و جریان‌های هنری، نقاشی بوده است. مدتی‌ست محدودیت‌های کرونایی برداشته شده و حال نقاشان آماتور و حرفه‌ای می‌توانند آثار خود را به صورت فردی یا گروهی پیش روی مخاطبان قرار دهند. 


بیتا وکیلی دارای مدرک کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران و یکی از نقاشان معاصری‌ست که پس از پنج سال سکوت نخستین نمایشگاه نقاشی خود را در تهران برگزار کرده که «این باغ تاریخ است» نام دارد و شامل شانزده اثر در ابعاد مختلف است. 


وکیلی سال۱۳۹۰ با فروش اثرش در دوازدهمین حراجی کریستی دوبی و ثبت رکوردهای فروش ۲۵ و ۳۲ هزار دلاری، به عنوان گرانترین هنرمند زن خاورمیانه معرفی شده است. وی در بیش از ۴۰ نمایشگاه گروهی در ایران، امارات متحده عربی، کانادا، ارمنستان و حضور یافته و در داخل کشور نیز نمایشگاه‌هایی را برگزار کرده است. 


چنانچه بخواهیم آثار بیتا وکیلی را تبارشناسی کنیم، باید ریشه آثار او را در تفکری پیدا کنیم که توسط «واسیلی کاندینسکی» مطرح شد. کاندینسکی در شکل‌گیری نقاشی انتزاعی، دو رویکرد را مورد تأکید قرار داد: اول رویکرد مبتنی بر ساختار و ترکیب‌بندی بخردانه و آشکار و آگاهانه، و دیگری رویکرد مبتنی بر «ساختی پنهان» که «خودکارگرا» است. 


بیتا وکیلی طی گفتگو با ایلنا، درباره دلیل‌ عدم فعالیت‌های نمایشگاهی و جشنواره‌ای‌اش طی پنج سال گذشته، توضیح داد و از سبک و سیاقش در نقاشی و روند فکری که از ابتدا تاکنون طی کرده، گفت.


6


 سه سال پیش با یک گالری همکاری کردم و نمایشگاهی انفرادی از آثارم در لندن برگزار شد؛ اما مسئولان گالری پس از اتمام نمایشگاه آثارم را به من تحویل ندادند


شما پس از موفقیت در حراج کریستی دوبی به سال ۱۳۹۰، به نوعی کم‌کار شدید و این‌ عدم فعالیت پنج سال طول کشید. دلیل این تاخیر در ارائه آثار چیست؟ 


من طی این چند سال که می‌گویید، درگیر پرونده‌ای قضایی بودم که به فعالیت‌های هنری‌ام مرتبط بود. من سه سال پیش با یک گالری که نمی‌خواهم نامش را بگویم، همکاری کردم و به واسطه این همکاری نمایشگاهی انفرادی از آثارم در لندن برگزار شد. این نمایشگاه شامل پانزده اثر نقاشی، حاصل حدود دو سال و نیم تلاش من بود. من این پانزده اثر را برای حضور در نمایشگاه به گالری مذکور تحویل دادم. در نهایت این همکاری به ثمر رسید و نمایشگاه انفرادی‌ام برگزار شد. اما مسئولان گالری پس از اتمام نمایشگاه آثارم را به من تحویل ندادند. البته همه پانزده اثر به نمایشگاه لندن اختصاص نداشت و چهار تابلو را پیش از نمایشگاه، برای حضور در رویدادی گروهی کشیده بودم. کلا همه این آثار مجموعه‌ای بود که طی دوسال و نیم خلقشان کرده بودم. 


در ادامه‌ی چالشی که با آن مواجه شدید، چه اتفاقاتی افتاد؟ 


پس از برگزاری نمایشگاه لندن پیگیر این موضوع بودم که اگر کارها فروخته شده که توضیحاتی ارائه شود و در غیر این صورت آثار را به من برگردانند. البته همه ما و آن‌هایی که در عرصه‌های هنری فعالیت می‌کنند با فضا و اوضاع آشنا هستیم و این درک مشترک را داریم که مثلا طی برگزاری نمایشگاه‌ها و همکاری با گالری‌ها، نمی‌توان آثار را سریع پس داد و این امکان میسر نیست که تسویه حساب به سرعت صورت گیرد. به هرحال در چنین همکاری‌هایی، تاریخ و زمانی برای تحویل آثار و حساب و کتاب مربوطه به آن‌ها تعیین می‌شود که مسئولان گالری مربوطه زیر بار این موضوع هم نرفتند. 


مگر قراردادی میان شما و گالری منعقد نشده بود؟ 


متاسفانه خیر. اشتباه من پس از این همه تجربه و سال‌ها فعالیت حرفه‌ای این بود که آثارم را بدون قید قرارداد و بدون دریافت رسید به گالری تحویل دادم. سال‌ها کار کرده بودم و مشکلی برایم پیش نیامده بود و واقعا پیش‌بینی نمی‌کردم چنین اتفاقی رخ دهد. این مسئله باعث شد درگیر پروسه‌ای قضایی شوم و شکایت کنم و وکیل بگیرم. همه اینها از ابتدا تا همین لحظه سه سال زمان برده. 


در نهایت پرونده‌تان به نتیجه رسید؟ 


خوشبختانه به نتیجه رسیده و هفته گذشته حکم قطعی را گرفتیم. قرار است هفته آینده یک مامور که در اصطلاح قضایی به او «دادور» می‌گویند، همراه من به گالری مربوطه بیاید تا پس از مکتوب کردن صورتجلسه و ثبت جزییات، آثارم را تحویل بگیرم. 


مسئولان گالری چرا آثارتان را تحویل نمی‌دادند؟ 


راستش واقعا دلیل اصلی این کار را نفهمیدم، اما تا آنجا که خودم فکر می‌کنم، تصورم این است آن‌ها نمی‌خواستند برای برگرداندن آثار از لندن هزینه کنند! 


 انجمن نقاشان و گالری‌داران از من و اتفاقی که برایم رخ داده بود، حمایتی نکردند!


جالب است که شما پس از موفقیت در حراجی معتبر مورد با چنین برخوردی مواجه شد در این‌صورت آنها که اسم و رسمی ندارند یا کمتر شناخته شده‌اند برای حل مشکلات کاری‌ چقدر باید تلاش کنند و چه بسا نتیجه هم نگیرند!


بله موافقم. به هرحال با وجود تلاش‌های بسیار وکیلم و تلاش‌های خودم، من در جامعه هنرهای تجسمی اینقدر شناخته شده هستم که مورد حمایت قرار گیرم و اتفاقا همینطور شد. البته این حمایت‌ها هم خیلی زیاد نبود. مثلا ما تشکل‌های صنفی چون انجمن نقاشان و گالری‌داران را داریم که از من و اتفاقی که برایم رخ داده بود، حمایتی نکردند! اتفاقا الان که پرونده قضایی‌ام به نتیجه رسیده هنرمندانی که احیانا با گالری‌ها به مشکل می‌خورند، از من سراغ می‌گیرند و می‌خواهند که بر اساس تجربه‌هایی که کسب کرده‌ام، راهنمایی‌شان کنم. جالب است بدانید حال که نمایشگاه انفرادی دارم شاید نود درصد بازدیدکننده‌ها اصلا آثار را نگاه نمی‌کنند! آن‌ها فقط می‌آیند تا از جزییات پرونده بپرسند و بدانند که چه شد و نتیجه چه بوده! اینکه پرسیدید دلیل پنج سال سکوت چه بوده دلیلش همین موارد است. دو سال و نیم صرف خلق و ارائه آثار نمایشگاه لندن شد. مشکل قضایی آثارم هم تقریبا سه سال پیش رخ داد. در عین آنکه دنبال کارهای پرونده بودم، اما فعالیتم را قطع یا تعطیل نکردم و کارم را ادامه دادم. حاصل این دو سه سال کار، نمایشگاه فعلی‌ام است که در حال برگزاری است و تا پانزدهم بهمن ماه ادامه دارد. 

بیانیه هیات مدیره خانه سینما در پی حواشی کرونا در پشت صحنه فیلم ها
هم اکنون بخوانید


66c81850-56e0-4ad0-a69a-91d8f9f4d49c - Copy


 کسب عنوان گرانترین زن خاورمیانه مسئولیتی سنگین را به دوشم گذاشت. نگاه‌ها و توجه‌ها نسبت به من و آثارم بیش از قبل بود و این مسئولیتِ سنگین بود که باعث ترس و نگرانی‌ام شد


فروش اثرتان در حراج کریستی نحوه فعالیت‌تان را چقدر تغییر داد؟ 


خیلی صادقانه بگویم که پس از این اتفاق کمی ترسیدم. فروش اثرم و کسب عنوان گرانترین زن خاورمیانه مسئولیتی سنگین را به دوشم گذاشت. نگاه‌ها و توجه‌ها نسبت به من و آثارم بیش از قبل بود و این مسئولیت سنگین بود که باعث ترس و نگرانی‌ام شد. به این فکر کردم کارهایی که قرار است پس از حراج کریستی دوبی ارائه کنم، باید آثار قانع کننده‌ای باشند تا توقعات را برآورده کنند. 


حراج کریستی دوبی تا مقطعی در ایران نماینده داشت و با هنرمندان ایرانی کار می‌کرد. مسئولان این رویداد بنا به دلایل زیادی که وجود دارد و خیلی هم پیچیده هستند، از مقطعی کلا از داخل ایران و هنرمندان ایرانی کار نگرفتند! 


چرا پس از حضور حراج در کریستی دوبی دیگر در این حراج حضور نیافتید؟ 


حراج کریستی دوبی تا مقطعی در ایران نماینده داشت و با هنرمندان ایرانی کار می‌کرد. تا آنجا که من می‌دانم مسئولان این رویداد بنا به دلایل زیادی که وجود دارد و خیلی هم پیچیده هستند، کلا از داخل ایران و هنرمندان ایرانی کار نگرفتند! آن آثار ایرانی که پس از سال نود به صورت خیلی محدود و معدود در حراج حضور یافتند هم متعلق به گالری‌ها و مجموعه‌داران خارجی و آن‌هایی بوده که در خارج از ایران زندگی می‌کنند. شرایط سیاسی و اقتصادی و لابی‌گری‌های کشورهای عربی را هم در حراج کریستی دوبی لحاظ کنید. کلا بر اساس آنچه گفتم ارتباط هنرمندان ایرانی با حراج دوبی قطع شد و خب برای حضور حراج دیگری نبوده که در آن شرکت کنم. در ادامه هم حراج تهران را پیش رو داشتیم که آثارم را در اغلب دوره‌های آن شرکت داده‌ام. 


از مجموعه گم شده در رویا ترکیب مواد سال 99روی بوم


از مجموعه گم شده در رویا ترکیب مواد سال ۹۹ روی بوم


انتقادهایی نسبت به حراج تهران، شیوه انتخاب آثار و نوع برگزاری آن وجود دارد، اما بودن آن را بهتر از نبودنش می‌دانم


خیلی از هنرمندان عرصه تجسمی از صحبت درباره کم و کیف حراج تهران و نواقصش امتناع می‌کنند. نظر شما درباره این رویداد چیست؟ 


من واقعا پس از انجام کارهای پرونده‌ام، دیگر آن آدم محافظه‌کار نیستم، اما ترجیح می‌دهم به اندازه دانشم حرف بزنم. خیلی‌ها نظر می‌دهند، بی‌آنکه دانشش را داشته باشند. من سعی می‌کنم اینطور نباشم و خب دانش من هم در رابطه با حراج تهران به اندازه تجربیات شخصی‌ام است. آنچه که برخی دوستان در رابطه با تجربیاتشان به من می‌گویند هم بر اساس منظر و قضاوت‌های خودشان است و نمی‌توان آن‌ها را معیار قرار داد. به هرحال انتقادهایی نسبت به حراج تهران، شیوه انتخاب آثار و نوع برگزاری آن وجود دارد، اما بودن آن را بهتر از نبودنش می‌دانم. کلا با وجود حراجی‌ها موافقم و آنها را مفید می‌دانم؛ چون هنرهای تجسمی در هر حال همیشه مهجور بوده و چرخه اقتصادی‌اش هم آنطور که باید نچرخیده. هر قدرتی که بیاید و برای نشان دادن هنرهای تجسمی با سلامت و صحت سرمایه‌گذاری کند، را خوب می‌دانم. هیچ اتفاق و پدیده‌ای از همان ابتدا کامل نیست و نواقصی دارد و به نظرم این گذشت زمان است که تجربیاتی را برای ادامه بهتر رقم می‌زند. حراج تهران هم از این قاعده مستثنی نیست. من فکر می‌کنم مسئولان حراج هم قبول دارند که ایراداتی هست و این نواقص باید پله پله برطرف شوند؛ لذا بیان انتقادها اتفاق بدی نیست. 


جدا از جزییات ماجرا به طور کلی خودتان استانداردهای حراج تهران را به حراج‌های خارجی معتبر نزدیک می‌بینید؟ 


راستش من شخصا در حراج‌های خارجی حضور نیافته‌ام و آثارم را نیز شخصا به آن‌ها ارائه نکردم، به همین دلیل اصلا نمی‌توانم مقایسه کنم و قضاوتی در اینباره داشته باشم و ترجیحم این است به اندازه دانشم صحبت کنم. 


کمی از سبک و سیاق کارتان بگویید. آیا آثارتان را باید نقاشی‌هایی انتزاعی بدانیم؟ اگر اینطور است انتزاع در نقاشی چه روندی را پیموده و امروزه تا چه حد مورد توجه است؟ 


در مقطعی که حال فعالیت می‌کنم، آثارم خیلی در محدوده کارهای انتزاعی نمی‌گنجند. من بیست و خرده‌ای سال پیش، یعنی اواخر دهه هفتاد از سبک انتزاعی کارم را شروع کردم و واقعا در آن دوران آثارم انتزاع محض بودند و هیچ اثری از نقاشی‌های فیگوراتیو و موارد دیگر در آن‌ها وجود نداشت. به مرور زمان هرچه جلوتر آمدم هم من و هم آثارم تغییر کردند. به طور مثال همین نقاشی فیگوراتیو (که آنهم نه بر اساس تعریفی که بر اساس فیگور انسانی از آن وجود دارد) یکی از مواردی است که در آثارم قابل مشاهده است. در همین راستا، هرچیزی که قابل تعریف شدن و دیده شدن باشد برای من اهمیت دارد و در آثارم به آن‌ها می‌پردازم. 


3114ebbd-752e-44b6-aa86-4b74faba34ca


از آثارتان در نمایشگاه آخرتان می‌توان اینگونه دریافت هر آنچه قابلیت عینی شدن دارد، برایتان مهم است. مثلا اثری سه لت دارید که دو جنین در دو طرف آن دیده می‌شوند. آیا می‌توان گفت آثارتان تلاقی دنیای مدرن و سنت و طبیعت است؟ 


من در شروع کار تمرکزم روی جغرافیا بود. جغرافیایی تخیلی بر اساس دنیای ذهنی خودم. قضیه برای من طوری بود که انگار از ارتفاعی خیلی زیاد به زمین نگاه می‌کردم. این ارتفاع تا آن حد بود که چیزی روی زمین دیده نمی‌شد و هرچه بود، یکسری فضاهای روحانی، ذهنی و خیالی بود. هر آنچه در آثارم دیده می‌شد، انتزاع بود. هرچه قدر که زمان گذشت (هم از نظر ذهنی و روانی و هم از نظر دانش و بینش) مطالعه و تجربه‌ام نسبت به زندگی واقعی بیشتر شد و آن ارتفاع از بالا به زمین کمتر شد. پس از این اتفاق نگاه من تغییر کرد و کم کم متوجه شدم زمین جایی است که انسان در آن زندگی می‌کند، بنابراین آن جغرافیایی که از اول مدنظرم داشتم دیگر جغرافیای محض نبود، بلکه جغرافیای انسان بود. بعد در گذر زمان و بر اساس کسب تجارب و هر آنچه زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، پیش رفتم. به هرحال ماهیت زندگی متغیر است و من هم بر همین اساس تا به امروز جلو آمده‌ام. در ادامه آن جغرافیای انسانی از انسان محض برایم فراتر رفت و به این موضوع توجه کردم که چنین موجودی چه دغدغه‌هایی دارد و رنج‌ها و شادی‌های او چیست و زندگی‌اش چگونه است؟ همه این موارد بود که آن جغرافیای محض را به جغرافیای انسان تبدیل کرد. 

کلاری، صمدیان و کوثری به داوری عکس‌های جشنواره تئاتر فجر پرداختند
هم اکنون بخوانید


به کار بردن جغرافیای انسانی سرفصل جالبی است. 


همه آنچه گفتم تجربه و بیست و چندساله من است. به نظرتان چرا نام نمایشگاه اخیرم را «این باغ تاریخ است» گذاشتم؟ به این دلیل که من در چند سال گذشته از جغرافیای انسان به تاریخ رسیده‌ام. این موضوع برایم واضح شده که تاریخ در جغرافیا اتفاق می‌افتد. 


منظورتان از تاریخ چیست؟ همان گذشته‌ای است که توسط مورخان روایت می‌شود؟ 


منظور سرگذشتی است که بر انسان می‌گذرد و به عنوان تاریخ ثبت می‌شود. انسان بر روی زمین روزگار می‌گذراند و همه حس‌ها؛ ترس‌ها، امیدها، آرزوها، شادی‌ها و غم‌ها را در هر دوره‌ای با خود دارد و همه اینها در هر دوره به صورت تاریخ ثبت و ماندگار می‌شوند. زمین در واقع هم بستر به دنیا آمدن انسان است، و هم مدفن آرزوهای اوست. 


نگاه و منظر شما طی سال‌ها تغییر کرده و ارتفاع شما نسبت به زمین و انسان‌ها کمتر و کمتر شده، آیا از نقطه‌ای که حال در آن قرار دارید پیش‌تر خواهید رفت و آیا در حال حاضر این اتفاق افتاده؟ 


به نظرم تاریخ و جغرافیا یک زمانی جهان شمول‌تر بودند و من طی چند سال گذشته به جغرافیای خودمان رسیده‌ام. دلیل مهم این توجه و نگرش این است که من خیلی زیاد به این جغرافیا وابسته‌ام و در تمام وجودم جریان دارد. این جغرافیا چطور توانسته روی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ما تاثیر بگذارد. جغرافیا حتی روی ساختن تاریخی که من و مردم ما در آن زندگی می‌کنیم تاثیر گذاشته. همه اینها در دوره‌ای که هستیم برای من اهمیت بیشتری پیدا کرده؛ مواردی مانند تفکر راجع به هویت، دین، نژاد، تاریخ و همه آن اتفاقاتی که بر اساس جغرافیایی که در آن هستیم بر ملت و سرزمین ما می‌گذرد. این موارد برایم بسیار اهمیت دارند. 


در آثارتان جزییاتی می‌بینیم که تقریبا اشکال واحدی دارند و توسط شما در اثر چیده شده‌اند، از ریشه این جزییات بگویید. یا در همان اثر سه لته ماری را می‌بینیم که از سمت راست تابلو به چپ کادر آمده و انگار می‌خواهد به جنین حمله کند. 


البته ماری که می‌گویید وجود ندارد و خودم متوجه آن نشده‌ام. 


3114ebbd-752e-44b6-aa86-4b74faba34ca


بخشی از تابلوی سه لته ارائه شده در نمایشگاه «این باغ تاریخ است»


به نظر رسید شاید پای نماد و سمبلی در میان است. 


به هرحال به تعداد بازدیدکننده‌ها برداشت وجود دارد. 


یا مثلا در یکی از آثارتان گل‌هایی را می‌بینیم که در کلیت اثر بخش‌هایی را به خود اختصاص داده‌اند. 


همانطور که گفتم تا به اینجا را بر اساس جغرافیا پیش آمده‌ام و مقداری اِلمان‌های طبیعی در آثارم مشاهده می‌شود. مواردی که می‌گویید از ابتدا تا اواسط راه بیشتر برایم هویت بصری داشتند اما حالا بیشتر مفهومی‌اند. باید اینطور بگویم که موارد و اِلمان‌های طبیعی ریشه در جغرافیا دارند، اما حالا در لایه‌های زیری‌تر مفاهیم عمیق‌تری پیدا کرده‌اند. همان جنین‌ها که به آن‌ها اشاره کردید را مثال می‌زنم؛ من زمانی برایم دغدغه‌های مادرانه مهم بود. اما حالا آن مفهوم عمیق مادر زمین مدنظرمن است. 


ترکیب‌بندی آثارتان را هم از زبان و منظر خودتان تحلیل کنید. 


اگر توجه کنید قسمت‌هایی از کار خلوت است. در این بخش‌ها تمرکز روی نور است و این همان وجه معنایی مادرانه است. مادر معنای زایش را دارد. زمانی آن فرم‌های جنینی جلوتر بودند؛‌ الان وجود دارند اما در پس آن نورها هستند. آن نورها در عین آنکه در ازدحام بافت شهری و تضاد بین دنیای مدرن و دنیای سنتی قرار دارند، نقطه زایش و امید هستند. این نور برایم مامن و جای پناه بردن است. در عین آنکه زندگی امروز بسیار دشوار است و هویتمان مورد هجوم مسائل و موارد مختلف است اما باید ادامه دهیم و آن نور وجود دارد و باید باشد تا ادامه دهیم. کل این داستان برای خودم گرامیداشت نقطه‌های کوچک و زیبا و ارزشمند در دل تراژدی است که در آن زندگی می‌کنیم. 


f131df96-6e2e-4783-99fe-b07b430d9858


شما در آثارتان مجموعه‌ای هم با موضوع نقشه ایران داشته‌اید؟ 


بله تقریبا هفت، هشت سال پیش بود که روی مجموعه نقشه ایران کار کردم و چهار، پنج اثر با این موضوع کشیدم و بعد به قسمت‌هایی از ایران و خلیج فارس و دریای خزر پرداختم. این مجموعه مشخصا آثاری فیگوراتیوتر بودند؛ یعنی دقیقا خود نقشه را کشیدم اما با این حال در دل همان نقشه هم جنین‌ها وجود دارند. این مجموعه ادامه روندی است که رفتم، اما فقط نقطه نگاه عوض شده. یعنی عقب‌تر می‌روم و نگاهم دورتر می‌شود و نزدیک‌تر که می‌آیم و ایران را می‌بینم و گاه هم در دل ماجرا می‌روم و آن نقطه نور دیده می‌شود. این روند عقب و جلوتر رفتن نقطه دید من نسبت به زندگی است. 


آیا این رویه و تولید آثار بر اساس منظر و نقطه نگاه و سبک وتان ادامه خواهد داشت تا به تکامل برسد یا اینکه همچنان تجربه می‌کنید؟ 


راستش من هیچوقت هیچ قراری با خودم نمی‌گذارم به این دلیل که زندگی بسیار غیرقابل پیش‌بینی است و این قضیه در چند سال اخیر بیشتر به ما ثابت شده است. تغییرات روی همه ما تاثیر بسیار دارد و هر کس صادقانه زندگی می‌کند، هرکاری که انجام دهد، تحت تاثیر این رویه قرار خواهد گرفت. همه چیز غیرقابل پیش‌بینی است و من هم با زمان و زندگی وتغییراتش جلو می‌روم و تا همین الان هم اینگونه پیش آمده‌ام. این رویه همچنان برایم ادامه خواهد داشت. 


نمی‌خواهید به سبک انتزاعی باز گردید؟ 


خیلی از مخاطبان، آثارم در آن دوره که خیلی انتزاعی کار می‌کردم و به بافت و رنگ توجه داشتم را دوست دارند. آن‌ها هنوز هم به آن دوره و آثار انتزاعی‌ام علاقه دارند اما من به هیچ‌وجه به آن دوران باز نمی‌گردم و چنان آثاری خلق نمی‌کنم. البته به نظرم اینکه هنرمندی سال‌ها یک سبک را دنبال کند، ایراد محسوب نمی‌شود و شاید تغییرات بیرونی کمتر روی درون او اثر می‌گذارد. برخی هم هستند که ترجیح می‌دهند مسیر و سبک قبلی خود را ادامه دهند و موفقیت‌های قبلی خود را دنبال کنند. 


قرار نیست به زودی نمایشگاهی در داخل یا خارج از کشور برگزار کنید؟ 


فعلا برنامه‌ای مد نظرم نیست و باید ببینم چه پیش خواهد آمد.


گفتگو: وحید خانه‌ساز


انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 5 =

دکمه بازگشت به بالا