«درآمدزایی» نباید مهم‌ترین قسمت از معادله تولید تئاتر باشد/ سلبریتی باید قید و بند اخلاقی را برای خود و حرفه‌اش تعریف کند

«عیسی صادقلو» از مشکل نبود سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده در تئاتر گفته و تصریح کرد: درست است که درآمدزایی بخش مهمی از معادله تولید تئاتر است، اما وقتی کسی وارد عرصه هنر، ادبیات و تئاتر می‌شود،‌ ناخودآگاه مقداری بار فرهنگی را هم باید روی دوش خود احساس کند و «صرفا» دنبال بازگشت سرمایه نباشد.


به گزارش خبرنگار ایلنا، «عیسی صادقلو» از مشکل نبود سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده در تئاتر گفته و تصریح می‌کند: «درست است که درآمدزایی بخش مهمی از معادله تولید تئاتر است، اما وقتی کسی وارد عرصه هنر، ادبیات و تئاتر می‌شود،‌ ناخودآگاه مقداری بار فرهنگی را هم باید روی دوش خود احساس کند و «صرفا» دنبال بازگشت سرمایه نباشد.»


با او که به تازگی تهیه‌کنندگی تئاتری از کارگردانی جوان یعنی «فروپاشی کامل جسم» را به عهده داشته، گفتگوی کوتاهی کردیم که می‌تواند آن را در ادامه بخوانید:


چقدر جای خالی سرمایه‌گذاری درست در تئاتر ما به چشم می‌خورد؟ و اساسا چقدر تئاترها می‌توانند از فقدان این مساله ضربه ببینند؟


این دو بحث به اعتقاد من، علت و معلول هم‌دیگرند. تئاتر از نظر فرهنگی باید انقدر در جامعه جا بیفتد که خاستگاه مردمی داشته باشد. از آن طرف، تئاتر احتیاج به سرمایه‌گذاری گسترده‌تر دارد اما با توجه به ممیزی‌های گسترده و کم‌لطفی‌هایی که صورت می‌گیرد، خیلی دشوار است که تهیه‌کننده‌ای را بتوانید از نظر اقتصادی توجیه کنید که بیاید و در تئاتر سرمایه‌گذاری کند و انتظار بازگشت سرمایه‌اش را هم داشته باشد. در دو سال اخیر کرونا تئاتر و سینمای ما را بسیار تحت فشار قرار داد، اما تئاتر قبل و بعد از این، بحران هم دچار مشکلاتی زمینه‌ای بوده و هست. چون سخت‌گیری‌ها بالا و ممیزی‌ها شدید است،‌ و چون بازیگران دستمزد معمولا پایینی می‌گیرند و خیلی سخت زندگی می‌کنند و این سختی وارد کارشان می‌شود و به کارگردان (که معمولا خودش تهیه‌کننده تئاترش است) فشار می‌آورند که اگر مبلغ دستمزدم سریع‌تر و گاهی بیشتر از توافق تامین نشود،‌ روی صحنه نمی‌روم و… تمام این مشکلات باعث شده که کم‌تر سرمایه‌گذاری تمایلی برای حضور در تئاتر داشته باشد.

گواهی: پیام‌رسانان کربلا بدون وسایل ارتباطی این واقعه را به گوش همه رساندند
هم اکنون بخوانید


با وجود مشکلاتی که اشاره کردید، سرمایه‌گذاران یا سراغ تئاتر نمی‌آیند یا سراغ آثار ستاره‌داری می‌روند که از نظر گیشه تامین شود؛ فکر می‌کنید برای اینکه تئاتر مستقل، جوان و تجربی از این رویکرد آسیب نبیند و بتواند سرمایه‌گذار جذب کند باید چه کرد؟


به نظر من اولین کاری که هم در سطح جامعه و هم در میان دست‌اندرکاران تئاتر باید صورت بگیرد، فرهنگ‌سازی است؛ اینکه از خودشان بپرسند: اصلا چرا تئاتری را روی صحنه می‌بریم؟ هدف‌مان چیست؟ الان انقدر وضعیت اقتصادی خراب است که شاید هدف نود درصد تهیه‌کنندگان، کارگردان‌ها و بازیگران مسائل مالی باشد و به خاطر همین، کیفیت و سطح تئاتر هم طبیعتا پایین می‌آید. وقتی کیفیت افت کند، بازخورد مثبت نسبت به تئاتر هم کم‌تر می‌شود. بنابراین باید این دید در میان دست‌اندرکاران هنر نمایش تغییر کند. درست است که درآمدزایی قسمت مهمی از معادله تولید تئاتر است، اما وقتی کسی وارد عرصه هنر، ادبیات و تئاتر می‌شود،‌ ناخودآگاه مقداری بار فرهنگی را هم باید روی دوش خود احساس کند. به‌طور مثال وقتی ما «فروپاشی کامل جسم» را روی صحنه بردیم، اصلا بازگشت سرمایه‌ای نداشت -و انتظاری هم نداشتیم- اما سعی کردیم یک‌سری سنن شرقی را در آن به نمایش بگذاریم و از ادبیات وام بگیریم تا اثری فاخر تولید کنیم؛ دست‌کم تلاش‌مان را برای این کار کردیم. اما بازگشت سرمایه، به چند فاکتور مربوط است که مهم‌ترینش سطح فرهنگی جامعه است. وقتی میزان کتاب‌خوانی انقدر پایین است، ادبیات هم کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد و از میان مخاطبان آثار هنری و ادبی هم، خیلی‌ها دنبال آن دسته از تولیدات هنری هستند که خط داستانی مشخص داشته و شخصیت‌محور باشند. بنابراین خیلی سخت است که تئاترهایی تجربی، جسور و اغلب جوان‌گرا را به صحنه برد و از آن انتظار بازگشت سرمایه داشت.

فیلم‌های بدون امید معضل‌آفرین هستند/ راویتِ سیاسیِ پدیده‌های اجتماعی خالی از صداقت است
هم اکنون بخوانید


اتفاقی که چند سال پیش فضای سرمایه‌گذاری تئاتر را مخدوش کرد ورود پول‌های مشکوک و کثیف از طریق سرمایه‌گذاران سینمایی با سابقه مشخص به این هنر بود که البته دامنه‌اش به چند اثر سلبریتی‌محور و با پروداکشن عظیم محدود می‌شد. اما این اتفاق، روندی را که می‌رفت در تئاتر جا بیفتد دچار لکنت کرد. فکر می‌کنید چنین اتفاقاتی در ایجاد مانع برای سرمایه‌گذاری در تئاتر چقدر می‌تواند اثرگذار باشد؟


متاسفانه الان شرایط جامعه و سیستم معیوب اقتصادی باعث شده که دور ماندن از آسیب پول‌های کثیف یا دست‌کم مشکوک، بسیار سخت باشد؛ پول‌های کثیفی در بسیاری از بخش‌های کلان تولید می‌شود که اغلب در عرصه هنر شسته شده و تئاتر هم از آن بی‌نصیب نبوده است. اما اینکه چقدر می‌تواند بر کلیت تئاتر ما تاثیرگذار باشد؟ به اعتقاد من بسته به این است که بررسی کنیم بازیگران ستاره‌ای که برای این آثار بازی می‌کنند در جامعه چقدر طرفدار دارند؟ من به شخصه، دوست ندارم با بازیگری کار کنم که در کاری ایفای نقش کرده باشد که دور از اعتقاداتم باشد. یعنی هنرمند به غیر از رعایت ویژگی‌های مرسوم یک سلبریتی و کسب درآمدهای جانبی از طریق آن، باید این فرهنگ را هم بپذیرد که در هر کاری بازی نکند. یعنی فارغ از قوانین، می‌توانند قید و بندی اخلاقی و وجدانی را هم برای خود و حرفه‌شان تعریف کنند. در نهایت، امیدوارم روزی برسد که در تولید و به صحنه بردن تئاتر و حمایت از آن، فقط به قسمت مالی ماجرا نگاه نکنیم، بلکه به اتفاقاتی چشم بدوزیم که بعدا می‌تواند از نظر پیشرفت فرهنگی و ادبی برای جامعه‌مان ایجاد کند و از آن‌سو در سطح مدیریتی، امیدوارم کسانی که می‌خواهند در تئاتر سرمایه‌گذاری کنند را با سخت‌گیری‌ها، فراری ندهند.


انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − هفت =

دکمه بازگشت به بالا