به گزارش ایسنا، اعتماد نو به نقل از برنامهای که از سوی دکتر بهرام عیناللهی- وزیر بهداشت پیشنهادی دولت سیزدهم به مجلس شورای اسلامی ارائه شده، به جامع نبودن نظام توانبخشی به عنوان چالش اصلی نظام سلامت برای ارائه خدمات توانبخشی به افراد دارای ناتوانی اشاره شده است. به اعتقاد وی، این چالش به دلیل عوامل متعددی ازجمله تولیت چندگانه خدمات توانبخشی، تأمین مالی نامتوازن توانبخشی و سیستم شناسایی و غربالگری رها شده ایجاد میگردد. از طرفی وجود موانع فرهنگی و اجتماعی و نقص نظام آموزش توانبخشی و ناهماهنگی درون و بین بخشی و ناشناخته بودن توانبخشی باعث بروز مشکلات بیشتر در فرایند ارائه خدمات توانبخشی میشود. نظام جامع توانبخشی به طور اجمال باید شامل حمایت همه جانبه از تولیت، تولید منابع، تأمین مالی و ارائه خدمت به همراه نظارت و حمایت از ظرفیت تمامی سازمانهای ارائه دهندگان خدمات توانبخشی در بخش دولتی و غیر دولتی است. هرچقدر به عوامل تأثیرگذار شناسایی شده اهمیت داده شود ارائه خدمات توانبخشی مطلوبتر میشود. افراد دارای ناتوانی، خانوادهها و درمانگران نیاز به حمایت سیاستگذاران و مدیران برای ارائه خدمت دارند.
یکی از وظایف اصلی نظام سلامت ارائه خدمات توانبخشی به افراد دارای ناتوانی میباشد. در این نوع از خدمات، نقش آفرینان متعددی تأثیر گذار بوده که سیاستگذاران ومدیران، درمانگران، سازمانهای مردم نهاد، افراد داری ناتوانی و خانواده هایشان از آن جملهاند. بیشتر افراد دارای ناتوانی و خانواده هایشان همانند افراد عادی، بعد از بروز ناتوانی، یک سری از “خدمات سلامتی” را برای ایشان دریافت میکنند، این فعالیتها در حیطه: “اقدامات متفرقه و سنتی”، “خدمات درمانی” و “خدمات توانبخشی” میباشد.
درمانگران رشته های توانبخشی نیاز به تجربه، دانش، نگرش و مهارت کافی برای ارائه خدمات دارند و میتواند اطلاعات و تجاربی را که نیاز دارند از طریق آموزش دانشگاهی، جستجو از منابع و پرس وجو از اساتید و همکاران به دست بیاورند و اگر این صلاحیتها را کسب نکنند مشکلات متعددی برای ارائه خدمت ایجاد میشود ولی هرچه شایستگی درمانگر بیشتر باشد خدمات توانبخشی مطلوب و با کیفیتی را ارائه خواهد داد.
در این مسیر افراد دارای ناتوانی و خانوادههایشان با مشکلاتی نظیر ” افزایش هزینههای جلسات درمانی”، “دانش و مهارت ناکافی ” ،”نگرش و برخورد نامناسب”، “ضعف کار تیمی” از سوی درمانگران و درمانگران توانبخشی نیز با “عدم آگاهی” ، “نگرش منفی” ، “عدم توانایی پرداخت هزینههای توانبخشی” ،”عدم پیگیری تمرینات و اعتماد نو به نقل از برنامه توانبخشی” “ناشناخته بودن و ضعف آگاهی سیستم پزشکی”، “عدم ارجاع ویا ارجاع با تأخیر پزشکان”، “باورهای غلط عموم افراد به توانبخشی”، “مشکلات در مناسب سازی”، “حمل ونقل و جابجایی “، “وسایل کمک توانبخشی” از سوی افراد دارای ناتوانی و خانوادههایشان و همچنین “مدیریت پرتلاطم پیش بیمارستانی”و”فضای درمان محور بیمارستانی” ،”تعدد سازمانهای ارائه دهنده خدمت” ، “موازی کاری”، “عدم ارتباط بخش بهداشت و درمان با توانبخشی” ، “ضعف در اعتماد نو به نقل از برنامه “،”عدم اولویت توانبخشی”، ” نقص سیستم شناسایی و غربالگری”، “نقص در اعتماد نو به نقل از برنامهها و آموزشهای عمومی “،”ضعف فرهنگ سازی “، “ضعف مدیریت”، “نقص قوانین و سیاستها” ،” مداخله غیر مسئولانه، ضعف نظارت همه جانبه”، “عدم پوشش بیمه توانبخشی “، “نقص در رهبری و هماهنگی” و “تأمین اعتبار و تخصیص ناکافی” از سوی سیاستگذاران و مدیران توانبخشی مواجه هستند که این خود به نوبه خود تبعات فراوانی در ارائه خدمات توانبخشی در نظام سلامت برای افراد دارای ناتوانی و خانواده هایشان را به دنبال دارد و این نشان دهنده جامع نبودن نظام توانبخشی میباشد.
عدم وجود جایگاه مشخص توانبخشی در نظام سلامت
– ایجاد ساختار تشکیلاتی در سطح معاون وزیر و یا دفتر مشاور وزیر و مدیرکل توانبخشی زیر نظر وزیر
• ساختار سازی متناظر در دانشگاههای علوم پزشکی
• عضویت مسئول ساختار توانبخشی در شوراهای سیاستگذاری وزاتخانه
تولیت چندگانه در نظام توانبخشی
• حذف نهادهای موازی تصمیم ساز
• تدوین آیین نامهها و دستورالعملهای توانبخشی در وزارتخانه
• تشکیل و فعال سازی شورای سیاستگزاری و اعتماد نو به نقل از برنامه ریزی راهبردی توانبخشی
• تدوین سند جامع توانبخشی
• اتخاذ ساز و کار نظارت بر سازمانهای ارائه دهنده خدمات توانبخشی
• تمرکز زدایی و تفکیک تولیت از تأمین مالی و ارائه خدمت در سازمانهای ارئه دهنده خدمات توانبخشی
نبود نظام جامع و یکپارچهی اطلاعات
• تدوین نقش و مشارکت ذینفعان اصلی (افراد ناتوان، ارائه دهندگان، خانوادهها و سازمانهای مردم نهاد)
• راه اندازی سامانه جامع اطلاعات افراد دارای ناتوانی
• ثبت، اتصال و گزارش گیری اطلاعات افراد دارای ناتوانی از سامانه سیب معاونت بهداشتی به ساختار توانبخشی
تامین منابع مالی نامتوازن و پوشش ضعیف بیمهای
• قانونگذاری در خصوص بیمههای توانبخشی
• اتخاذ مکانیسمهای حمایتی و تشویقی برای مشارکت بیمهها
• تدوین اعتماد نو به نقل از برنامه پوشش بیمهای توانبخشی
• شناسایی و ارائه بستههای حمایتی بیمهای برای افراد دارای ناتوانی
• تخصیص ردیف بودجهای توانبخشی از محل مالیات
• استفاده از ظرفیت مالی سازمانهای مردم نهاد
• استفاده از ظرفیت خیرین سلامت و مشارکت مردمی
• بهره گیری از کارایی تخصیصی منابع
• بهره گیری از عدالت افقی و عمودی در تأمین مالی
• ظرفیت سازی مالی سازمانهای بینالمللی
• دریافت کمک مالی از اهداکنندگان خارجی
نقص نظام آموزشی توانبخشی دانشگاهی
• ایجاد دبیرخانه علوم توانبخشی در معاونت آموزشی وزارتخانه
• افزایش ظرفیت و راه اندازی دانشکدههای توانبخشی بر اساس آمایش سرزمین
• بازنگری در پذیرش و جذب دانشجو مبتنی بر نیاز جامعه و آمایش سرزمین
• جذب و بکارگیری کادر آموزشی توانمند آموزشی برای مناطق کم برخوردار
• بازنگری ایجاد رشتههای بین رشتهای توانبخشی
•بازنگری در کریکولوم و سرفصلهای آموزشی
• اضافه نمودن دروس اختیاری توانبخشی برای رشتههای پزشکی و…
• تقویت آموزش پاسخگو و مبتنی بر نیاز جامعه در علوم توانبخشی
دسترسی نابرابر و عدم عدالت در توزیع خدمات توانبخشی
• راه اندازی و ظرفیتسازی بیمارستان و تختهای توانبخشی به تفکیک جمعیت در حداقل مراکز استانی
• گسترش مراکز توانبخشی پزشکی
• باز طراحی و گسترش خدمات توانبخشی در بیمارستانهای موجود
• بهرهگیری از ظرفیت توانبخشی مبتنی بر جامعه در مناطق دور افتاده (ادغام توانبخشی در شبکههای بهداشتی)
• تعرفه گذاری خدمات توانبخشی
• تربیت و باز توزیع نیروی انسانی برای مناطق کم برخوردار
• استفاده بیشتر از خدمات توانبخشی از راه دور
• اتخاذ رویکرد عدالت افقی و عمودی در ارائه خدمات
• مناسبسازی شهری و بیمارستانهای ارائه دهنده خدمات
ناشناخته بودن توانبخشی
• تغییر پاردایم ساستگذاران و مدیران سلامت
• آموزش همگانی جامعه
• فرهنگ سازی در رسانههای جمعی
• برگزاری نشستهای تخصصی در دانشگاه های علوم پزشکی
• برگزاری همایشها و دورههای آموزشی مداوم و مدون
• ادغام خدمات توانبخشی در خدمات پزشکی
• بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای مردم نهاد معلولین
انتهای پیام