«صمد حبیبی» از پیشکسوتان نعت خوانی و مناجات خوانی است که زندگی اش با آوازهای فولکلور تالشی گره خورده است. حبیبی که از جمله معدود پیشکسوتان باقیمانده مناجات خوانی است، اردیبهشت سال گذشته دچار عارضه مغزی شد.
به همین جهت تصمیم گرفتیم در شبهای قدر، ضمن احوالپرسی از او، صحبتی کوتاه درباره مناجات خوانی داشته باشیم.
در ابتدا از حبیبی سوال میکنیم که از چه زمانی مناجات خوانی و نعت خوانی را آغاز کرده است؟ به ایسنا پاسخ میدهد: در سال ۱۳۲۳ در روستای سیاه بیل رضوانشهر متولد شدم. آواز خواندن به من ارث رسیده است و هیچگاه برای فراگیری موسیقی نزد استاد خاصی نرفتهام؛ اینگونه که پدر و برادرم آواز میخواندند، من نیز گوش میسپردم و یاد گرفتم و از زمانی که دانش آموز کلاس چهارم ابتدایی بودم، خواندم.
او ادامه میدهد: دبیرستان که رفتم صدای من در کاست پر شد و بدین ترتیب به گوش دیگران رسید و کم کم به شهرستانهایی چون مشهد، تهران، کرمان و اصفهان دعوت شدم و در جشنوارهها شرکت کردم.
این مناجات خوان باسابقه میگوید که در کودکی پدر و مادرش را از دست داده و توسط خواهر و برادرش بزرگ شده است. به خاطر شرایطی که داشته است، امکان سفر و ارائه کار در نقاط مختلف برای او مهیا نبود. ولی بعد از پایان دوره سربازی به استخدام آموزش و پرورش درآمد و معلم شد و ۳۰ سال در این کسوت خدمت کرد.
حبیبی تصریح میکند: در طول سالها تالشی، فارسی و نواهای مذهبی خواندهام و فعالیتم در این عرصه ادامه داشت تا اینکه در بستر بیماری افتادم؛ البته به علت بیماری صحبت کردن برایم سخت شده است ولی پزشکم به من گفته که خوب است برای بهبود همچنان به خواندن ادامه دهم.
از او میپرسیم که در مناجات خوانی خود او چه حس و حالی وجود داشته است که در کار جوانترها حس نمیشود؟ میگوید: همیشه کار من عارفانه بود و حتی با وجود همراهی موسیقی هم عاشقانه نبود. بارها پیش آمده بود که از من خواسته بودند در عروسیها بخوانم ولی هیچگاه میلی نداشتم و قبول نمیکردم و شاید در مراسمهای شادی تنها میگفتم که حاضرم برایشان تبریک بخوانم. مناجات خوانی و نعت خوانیهای من در هر کجا که بودهام غم و سوز داشته است و هر بار که شروع به خواندن میکردم طرف مقابل شروع به گریه میکرد. یک بار در مرقد امام (ره) بودم و شروع به خواندن کردم، یک روحانی در نزدیکی من ایستاده بود که پس از شنیدن صدایم شروع به گریه کرد.
در این ویدئو صدای صمد حبیبی را می شنوید:
این مناجات خوان درباره جوانهایی که امروزه در این حوزه فعالیت میکنند، اظهار میکند: حضور جوانترها در این حوزه کمرنگ است. آنگونه که من و هم دورههایم به شهرها و اعتماد نو به نقل از برنامههای مختلف برای اجرای اعتماد نو به نقل از برنامه میرفتیم، امروزیها این گونه نیستند. یک نفر عرب زبان در خوزستان بود که صدای خیلی خوبی داشت و سوز و غم در صدایش حس میشد ولی جوانها اینگونه نیستند. حتی وقتی که میخوانند شعرشان قافیه ندارد و تنها یک متن را بالا پایین میکنند.
حبیبی درباره وضعیت جسمی خود بیان میکند: یک سال است که سکته مغزی داشتهام و سمت راست بدنم به مشکل برخورده است و دیگر نمیتوانم همانند گذشته بخوانم و مجبور هستم فیزیوتراپی کنم. سال گذشته به تعداد زیادی جشنواره دعوت شدم ولی به علت وضعیت جسمانی ام دعوت آنها را رد کردم. گرچه که هر سال چندین بار به جشنوارههای مختلف دعوت میشدم و میرفتم.
انتهای پیام